باسمه تعالی

فصل دهم            باز پس نگری : بررسی فن خطابه وتغییر مفهومی

 

باید تمرکز بر مفهوم هائی شود که از آن ها برای توصیف و ارزیابی استفاده می شود.

معیارهای مربوط به کاربرد واژه در عملی معین یا در شرایط خاص انعکاس می یابد، پس کاربرد آن واژه نه تنها در جهت توصیف بلکه، در عین حال برای ارزیابی آن است.

نظریه های اخلاقی و سیاسی از مجموعه‌های واژگانی جداگانه و نسبتاً ثابت مختص به خود برخوردارند.

ممکن نمی باشد تاریخچه ای از اندیشه واحد به معنی دقیق کلمه وجود داشته باشد جز فقط تاریخچه ای از کاربرد های گوناگون که کنشگرهای مختلف در زمان های مختلف برای آنها در نظر داشته اند.

فهم مفاهیم، همان عملی است که می توان به یاری آن احتجاج کرد.

مفاهیم ما بخشی از چیزی را تشکیل می دهند که با خود به جهان می آوریم و تلاش می کنیم از آن سر در آوریم .

هیچ گونه داوری اخلاقی یا شناختی وجود ندارد که از مفاهیم ما تاثیر نپذیرفته باشد.

براساس نظر اسکینر لازم است مفاهیم هنجارین را کم تر به منزله گزاره هائی درباره جهان بلکه بیش تر به منزله ابزارها و جنگ افزارهائی برای مشاجرات ایدئولوژیک تلقی کرد.

به زغم اسکینر نباید درباره اصل فکر نگارش تاریخچه های مفهومی تردید کرد. آزادی ما را نه صرفاً به منزله محمول اعمالمان بلکه بعنوان یک شرط وجودی در برابر شرط وجودی بندگی باید ملاحظه و تفسیر کرد. اسکینر می گوید: ما در مقام نگارندگان تاریخ فلسفه نه تنها باید آماده پذیرش واقعیت تغییر مفاهیم باشیم بلکه باید آن را در مرکز کار پژوهشی خود قرار دهیم.

براساس نظر اسکینر شجره نامه‌ای از تمامی مفاهیم ارزشی وجود دارد که می تواند ردیابی و ترسیم گردد.

توصیف مجدد خطابی نشانگر وجود امکان های متعدد می باشد و برای بررسی پدیده تغییر مفهومی لازم است آن را خوب فهمید و درک کرد.

با تغییر میزان استفاده از واژگان هنجارین خاصی که در طول زمان استفاده می شود می توان نقشه پدیده تغییر مفهومی را از لحاظ تاریخی ترسیم کرد.

واژه ها طلوع و غروب می کنند و در مواردی سرانجام از صحنه محو می شوند.

اسکینر به نظریه هائی که در آن ها «زمان» به منزله یکی از عوامل تغییر ظاهر می شود عمیقاً بدگمان است .

اسکینر پیشنهاد می دهد (در مقابل تغییرات مفهومی واژه‌ها در طول زمان) جامعه نیز مورد بازیابی و ارزیابی مجدد قرار گیرد.

وقتی واژه ای در مفهوم غیر واقعی (اعم از اغراق آمیز یا ناقص)بکار برده می شود، یک راهکار مناسب این است که از واژه رقیب ( محدود کننده و اصلاح کننده)استفاده شود.

یکی از دستاوردهای مهم فرهنگ دوره رنسانس ، احیا و بازنگری فلسفه خطایی جهان باستان بود.

فرایندی که در تضاد مفهومی پدید می آید: ابداع توصیف های تازه ، یعنی فراهم آوردن راههای نو برای نگریستن به اعمال کهنه.

درنهایت اسکینر سیر بررسی و ترسیم تغییرات مفهومی ، احیاناً طلوع و غروب وازگان هنجارین را امری بلند مدت قلمداد می کند.