لیبی

فائز السراج اختیارات خود را به محمد المنفی واگذار کرد

ایران امروز

فائز السراج، رئیس شورای ریاست جمهوری لیبی طی مراسمی در مقر این شورا در طرابلس تمامی اختیارات خود را به محمد یونس المنفی واگذار کرد.

به گزارش آناتولی، محمد یونس المنفی طی سخنانی در این مراسم اعلام کرد: امروز شاهد یک صحنه تاریخی هستیم که اصل انتقال مسالمت‌آمیز قدرت را در پیش گرفته است.

المنفی همچنین گفت: در پایان امسال قدرت را به لیبیایی‌ها واگذار خواهیم کرد تا نمایندگان خود را انتخاب کنند.

عبدالحمید دبیبه، نخست‌وزیر جدید لیبی نیز در این مراسم حضور پیدا کرد.

گفتنی است جلسه رای اعتماد مجلس نمایندگان لیبی به کابینه پیشنهادی دبیبه ۱۰ مارس در شهر سرت پایان یافت. کابینه پیشنهادی دبیبه با کسب ۱۳۲ رای موافق در مقابل یک رای ممتنع موفق به کسب رای اعتماد از مجلس نمایندگان لیبی شد.

پیش از این در رای‌گیری مجمع گفت‌وگوی سیاسی لیبی که در ۵ فوریه در ژنو برگزار شد، تا زمان انتخابات در ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، محمد یونس المنفی به‌عنوان رئیس شورای ریاستی دولت موقت و عبدالحمید دیبیبه نیز به‌عنوان نخست‌وزیر موقت انتخاب شده بودند

انتخابات؛ محكی برای شورای انتقالی لیبی

انتخابات؛ محكی برای شورای انتقالی لیبی

گروه تحقیق و تفسیر خبر- احتمال به تعویق افتادن انتخابات مجلس موسسان لیبی، موقعیت حكومت موقت این كشور را بیش از پیش متزلزل می كند.

1391/03/23 - 14:06

انتشار اخباری درباره احتمال به تعویق افتادن انتخابات مجلس موسسان لیبی، بار دیگر نگرانی ها را درباره میزان موفقیت شورای ملی انتقالی برای برداشتن گام های استقرار دموكراسی آن هم برای مردم كشوری كه بیش از 40 سال زیر سایه دیكتاتوری 'معمر قذافی' رییس جمهوری كشته شده لیبی، به سر می بردند، دامن می زند.

بیستم خردادماه شبكه تلویزیونی قطری 'الجزیره' اعلام كرد 'اعضای كمیسیون انتخابات لیبی از احتمال تعویق انتخابات مجلس موسسان به ماه ژوئیه و حتی بعد از آن خبر داده اند'.

به گزارش این شبكه، مقام های لیبیایی علت این تاخیر را فراهم آوردن تداركات لازم برای این انتخابات عنوان كردند.

یكی از اعضای كمیسیون انتخابات لیبی كه خواست نامش فاش نشود، به الجزیره گفت این تصمیم 'به طور اخص دادن فرصت تجدید نظر به نامزدهایی كه رد صلاحیت شده اند'، است.

به گفته این مقام لیبیایی، در مذاكراتی كه تاكنون در این زمینه انجام شده، از بین چند تاریخ پیشنهادی، دهم ژوئیه (بیستم تیرماه) به عنوان زمان برگزاری انتخابات مطرح شده است.

انتخابات مجلس موسسان لیبی به عنوان نخستین انتخابات ملی و سراسری این كشور پس از سقوط دولت قذافی محسوب می شود كه بیش از 40 سال بر این سرزمین حكم راند اما پس از آغاز خیزش های مردمی در انقلاب هفدهم فوریه (بیست و هشتم بهمن ماه 1389) و ماه ها مقاومت برابر آنان، سرانجام در بیست و هشتم مهرماه 1390 دستگیر و كشته شد.

شورای ملی انتقالی لیبی متشكل از برخی دولتمردان حكومت قذافی، سران و مقام های نظامی برخی گروه ها و قبایل مخالف و... همزمان با رویدادهای تونس و مصر در شهر بنغازی مستقر شد و توانست نظر موافق كشورهای غربی را درباره انتقال قدرت به خود جلب كند.

این شورا پس از سقوط قذافی، بیانیه قانون اساسی را تصویب كرد كه به موجب آن باید انتخابات مجلس موسسان 240 روز پس از اعلام آزادی لیبی یعنی پیش از سی ام خردادماه برگزار شود.

20 عضو مجلس موسسان باید یك كمیته كارشناسی را برای تدوین متن قانون اساسی منصوب كنند.

این، در حالی است كه به گزارش شانزدهم خردادماه خبرگزاری آمریكایی 'آسوشیتدپرس'، 'محمد الحریزی' سخنگوی شورای ملی انتقالی لیبی، اعلام كرد نخستین انتخابات پارلمانی این كشور پس از سقوط رژیم دیكتاتوری معمر قذافی بدون تاخیر در موعد مقرر برگزار خواهد شد.

وی با بیان این مطلب افزود: كمیساریای عالی انتخابات بیش از هر زمان دیگری متعهد شده است انتخابات پارلمانی در زمان تعیین شده نوزدهم ژوئن (سی ام خردادماه) برگزار خواهد شد.

** انتخابات؛ فرصتی در اختیار همه

------------------------------------------

به هر حال، تصمیم نهایی شورای ملی انتقالی درباره زمان برگزاری انتخابات هر چه باشد، ثبت نام بیش از 2 میلیون و 700 هزار نفر برای شركت در انتخابات مجلس موسسان لیبی كه 80 درصد واجدان شرایط رای دادن را شامل می شود، نشان می دهد این انتخابات از اهمیت خاصی نزد لیبیایی ها برخوردار است.

به هر حال، آنان می خواهند پس از 40 سال در انتخاباتی آزاد شركت كنند و نقش خود را در ساختن آینده لیبی محك بزنند.

از سوی دیگر، گروه ها و قبایل لیبی نیز فرصتی یافته اند تا با وارد كردن مهره های خود در ساختار سیاسی، جای پای خود را برای سهمیم شدن در بخشی از قدرت محكم كنند.

در چنین شرایطی، رقابت های سیاسی برخی از این گروه ها منجر به درگیری های خونین و دامن زدن بر آتش ناآرامی های داخلی شده است.

خبرگزاری فرانسه بیستم خردادماه به نقل از منابع نظامی لیبی خبر داد درگیری میان قبیله 'توبوس' و نیروهای نظامی وابسته به ارتش در منطقه 'كفرا' در جنوب شرقی لیبی و هم مرز با چاد، سودان و مصر، پنج كشته و 10 زخمی بر جا گذاشت.

این اتفاق پس از آن روی می دهد كه درگیری اعضای دو قبیله توبوس و 'زوی' از سه ماه پیش تاكنون اوضاع منطقه كفرا را متشنج كرده است.

از سوی دیگر، ربوده شدن 'ابوعجیله الجشی' فرمانده یگان 'وفاداران' شهر 'ترهونه' در 88 كیلومتری جنوب شرق طرابلس، سبب حمله شبه نظامیان وابسته به این گروه به فرودگاه این شهر و تعطیلی آن از نیمه شب چهاردهم خردادماه شد و به این ترتیب، دامنه اختلاف ها و تنش ها را به پایتخت رسانید.

مهمترین عاملی كه بر پیچیدگی های اوضاع لیبی می افزاید وجود انواع اسلحه های سبك و سنگین پیشرفته در اختیار گروه های قومی و قبیله ای مختلف است.

برخی از این گروه ها، به دلیل روابط نزدیك با قذافی از مدتها قبل به انبارهای تسلیحاتی دسترسی داشته و نیازهای نظامی خود را تامین كرده بودند.

همچنین این گروه ها، به دلیل اطلاع داشتن از محل ذخیره گاه های تسلیحاتی، پیش از آنكه این مكان ها در اختیار مبارزان علیه حكومت قذافی قرار گیرد، تا حد ممكن سلاح و تجهیزات نظامی را خارج كرده بودند.در طرف دیگر، گروه های مبارز قرار دارند.

به غنیمت گرفتن اسلحه های رژیم قذافی از نیروهای ارتش و هواداران او و همچنین خالی كردن انبارهای تسلیحاتی كشف شده، دستان مبارزان لیبیایی را پر كرد.

همچنین حمایت كشورهای غربی از گروه های مخالف قذافی در قالب كمك های این كشورها به تنهایی یا در چارچوب سازمان پیمان آتلانتیك شمالی (ناتو) نیز سیلی از اسلحه های پیشرفته و جدید را روانه گوشه و كنار لیبی كرد.

در چنین شرایطی، حضور برخی مهره های قدرتمند سیاسی و نظامی میان گروه های قومی و قبیله ای ساختار قدرت را در لیبی بسیار متشتت كرده است.

آنان می خواهند در كوتاه ترین زمان ممكن تمام عقب ماندگی های قومی خود را جبران كنند و در این راه نیز از هیچ تلاشی كوتاهی فروگذار نیستند.

این امر آنجا شدت می یابد كه شورای ملی انتقالی نیز با ادعای لزوم برقراری و استقرار یك حكومت مركزی، درصدد متمركز كردن همه امور از جمله نظم دادن به نیروهای مسلح البته بر اساس صلاحدید خود است.

اینجاست كه گروه هایی كه گمان می كنند باید سهم بیشتری را از آن خود كنند و احترام و توجه بیشتری را نیز از سوی دولت مركزی ببینند، می كوشند قدرت خود را به هر طریق به رخ بكشند و قوانین تنظیم شده از سوی شورای ملی انتقالی را به چالش می خوانند.

شانزدهم خردادماه خبرگزاری فرانسه در گزارشی از طرابلس به قلم 'عماد لملوم' نوشت: مقام های لیبی به ادغام هزاران تن از شورشیان سابق كه با نظام قذافی مبارزه كرده اند در وزارتخانه های كشور و دفاع اقدام كرده اند؛ اما برخی از گردان هایی كه سلاح سنگین در اختیار دارند خواستار ادغام بدون منحل شدن این گردان ها هستند.

این گزارش افزود: برخی از این گردان ها به حفاظت از مرزها یا تامین امنیت در برخی از مناطق ادامه می دهند اما در استفاده از سلاح برای مجبور كردن مقام های لیبی به قبول خواسته های خود نیز تردید نمی كنند.

به نوشته این گزارش، مردم غیرنظامی لیبی نیز بارها با تجمع اقدامات «انقلابیون دروغین» را محكوم كرده اند.

شورای ملی انتقالی در حال حاضر نیز با توجه به تاكیدهای پیشین خود برای برگزاری انتخابات مجلس موسسان در سی ام خردادماه و بر اساس قانون اساسی مصوب خود، از سوی گروه های داخلی و كشورهای خارجی زیر ذره بین قرار دارد.

آنان از یك سو، با تعویق زمان برگزاری انتخابات، عملا قانون مصوب خود را زیر پا می گذارند و از سوی دیگر، راه را برای انتقاد گروه های قومی و قبیله ای مخالف خود باز می كنند.

همچنین فشار كشورهای غربی برای پیاده شدن هر چه زودتر نمادهای دموكراسی در لیبی كه نخستین گام آن برگزاری انتخابات آتی است، عرصه را بر شورای ملی انتقالی تنگ می كند.

به نظر می رسد این شورا باید از یك سو میان اصرارهای موجود برای اجرای قالب های دموكراتیك در كشوری كه سال ها در ناآگاهی و عقب ماندگی های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی به سر برده است، و از سوی دیگر ناآرامی های امنیتی برخاسته از كشمكش های داخلی گروه های قدرت طلب قومی و قبیله ای خط تعادلی را ایجاد كند.

عقب انداختن زمان برگزاری انتخابات نیز شاید به عنوان راهی كوتاه مدت، حلال برخی مشكلات باشد اما مسلما نمی تواند پاسخی كامل به مشكلات داخلی و امنیتی این كشور شمال آفریقا باشد كه با وجود ذخایر انرژی فراوان نفت و گاز، از نبود دولت مقتدر رنج می برد.

تحقیق**1961**1599

انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ايرنا) / کد خبر 80176882
Research@irna.ir

لیبی و راه دشوار دولت سازی

لیبی و راه دشوار دولت سازی

گروه تحقیق و تفسیر خبر- زخم های عمیقی كه حكمرانی چهل و اندی ساله 'معمر قذافی' بر جامعه لیبی وارد كرده به حدی است كه با وجود سقوط نظام وی، لیبیایی ها هنوز از این زخم ها رنج می برند.

1391/02/14 - 15:36

هفت ماه پس از سقوط معمر قذافی، لیبی هنوز اسیر بحران های سیاسی و امنیتی پیچیده است كه آینده این كشور را در هاله ای از ابهام قرار داده است.

فضای سیاسی وضعیت چندان بسامانی ندارد. اختلافات داخلی در حاكمان جدید لیبی به حدی بود كه طی هفته های اخیر شورای ملی انتقالی به ریاست 'مصطفی عبدالجلیل' از یك سو و دولت انتقالی این كشور به ریاست 'عبدالرحیم الكیب' در سوی دیگر وارد نوعی زورآزمایی شدند و یكدیگر را به كارشكنی در امور متهم كردند.

اعضای شورای ملی انتقالی كه بعد از سقوط رژیم معمر قذافی بلند پایه ترین مقامات قانونگذاری لیبی به شمار می رود، بارها دولت لیبی را به پس گرفتن رای اعتماد خود تهدید می كنند، زیرا به اعتقاد آنها دولت برای فعال كردن ارتش برای ایجاد امنیت در كشور شكست خورده است.

این در حالی است كه دولت موقت لیبی نیز با دفاع از عملكرد خود، شورای انتقالی را متهم به مانع تراشی در انجام وظایفش می كند.

این اختلاف ها طی روزهای اخیر تا بدان جا پیش رفت كه شورای انتقالی قصد بركناری دولت موقت را كرد كه البته سرانجام از این اقدام صرفنظر كرد و با بقای مشروط دولت موافقت كرد. هرچند سایه سنگین این اختلافات همچنان بر فضای سیاسی لیبی و روند انتقال قدرت گسترده است.

این در حالی است كه قرار است نخستین انتخابات سراسری در لیبی برای تشكیل پارلمان این كشور روز 30 خرداد سال جاری برگزار شود.

تشتت آراء در میان سیاستمداران لیبی در حالی است كه ناامنی ها و درگیری های خشونت بار كه عمدتا شكل و ماهیت قبیله ای دارد، طی هفته های اخیر ادامه داشته و بر بار مشكلات و بحران های لیبی افزوده است.

تحركات گروه های شبه نظامی در بستر نظام قبیله ای به اندازه ای برای لیبی جدید خطرناك بوده كه چندی پیش مصطفی عبدالجلیل رییس شورای انتقالی این كشور نسبت به احتمال تجزیه لیبی در سایه اقدامات گروه های مسلح قبایلی هشدار داد.

كشور لیبی بر خلاف همسایه های عرب خود بویژه مصر و تونس، از سابقه چندانی در زمینه فعالیت های حزبی و سیاسی برخوردار نیست و همین مساله باعث شده رقابت بر سر قدرت از كانال اصلی آن یعنی احزاب ریشه دار انجام نگیرد و به عرصه جامعه و ساختارهای قبیله ای كشیده شود.

شورای ملی انتقالی و دولت موقت لیبی كه اینك درگیر یك رشته مجادلات داخلی و در برخی موارد نبردهای مسلحانه میان گروه هایی كه خواستار مشاركت در كانون تصمیم گیری هستند، روزهای سختی را پشت سر می گذارند و مردم این كشور نیز كه در آستانه تحقق وعده های زمامداران كنونی در برگزاری همه پرسی و تدوین قانون اساسی جدید هستند، خود را در مقابل آزمون بزرگی می بینند.

لیبیایی ها پس از سقوط دیكتاتوری قذافی تلاش می كنند فرایند ملت سازی و دولت سازی را بیاموزند و به همین دلیل در مراكز دانشگاهی و با حضور فرهیختگان علمی، سیاسی و دینی نشست ها و همایش هایی را برگزار می كنند تا شاید زمینه برای موفق بیرون آمدن از آزمون تدوین قانون اساسی و رییس جمهور جدید را فراهم سازند.

با این وجود چهل و چند سال حكومت قذافی بر لیبی به اندازه ای در این كشور تاثیرگذاشته كه به راحتی لیبیایی ها نمی توانند خود را از میراث برجای مانده از آن دوران مصون كنند.

ساختار بوروكراتیكی كه در دوران قذافی شكل گرفت در واقع دولت به معنای مدرن كلمه نبود بلكه دستگاه تامین كننده نیازهای ذهنی خاص قذافی بود. دستگاهی كه با كارآمدی فاصله می گیرد و تنها بر ایجاد و حفظ رضایت در هیات حاكمه و شخص حاكم متمركز می شود، از محتوا تهی است و برهمین اساس می توان گفت كه حتی نهاد دولت در جامعه لیبی قوام درستی نگرفت و در شرایط فعلی یعنی بعد از قذافی، انقلابیونی كه قدرت را در دست دارند باید از ابتدا اقدام به دولت سازی كنند چرا كه از حكومت چهار دهه ای قذافی تنها معدود ساختمان هایی مدرن، شرایط پرداخت پول به اقشار مردم و تولید ثروت از طریق نفت باقی ماند اما در واقع دولت به معنای مدرن در لیبی شكل نگرفت و انقلابیون تازه باید دولتی را با مبانی مشروعیت و كارآمدی و ساختارهای حكومتی بنا كنند.

جامعه لیبی اكنون جامعه ای گسسته با ساختارهای بوروكراتیك شكست خورده و ناكارآمد است و باید دور جدیدی از ملت سازی و دولت سازی در جامعه شكل گیرد . با این حال نشانه هایی وجود دارد كه در جامعه لیبی گام های نسبتا موثری برای گذار از این مسیر دشوار در حال برداشته شدن است.

تشدید منازعات سیاسی و امنیتی در این كشور اگرچه بخشی از آن به دلیل نبود تجربه تجربه دموكراسی و فرهنگ حزبی، تا اندازه ای عادی به نظر می رسد و به عبارتی نشان از تمرین لیبیایی ها برای بسط دموكراسی در این كشور دارد، اما خطر دخالت كشورهای خارجی برای تاثیرگذاری در این كشور را بیشتر می كند.

در لیبی سال ها مناسبات اجتماعی شكل سنتی داشته است. جامعه لیبی، جامعه ای است كه هیچگاه اجازه بروز و ظهور احزاب در آن داده نشده و همه تحت فرمان 'كتاب سبز' (فرامین معمر قذافی كه تبدیل به نوعی قانون اساسی در لیبی شده بود) بودند. تمرین دموكراسی در چنین جامعه ای اگر محال نباشد، كاری بسیار دشوار خواهد بود.

تحقیق**9930**1358

انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ايرنا) / کد خبر 80108816
International@irna.ir

لیبی

سایه شوم تجزیه بر سر لیبی

گروه تحقیق و تفسیر خبر- اعلام خودمختاری شرق لیبی را می توان نخستین گام عملی از طرح تجزیه این كشور دانست.

1390/12/17 - 12:51

شانزدهم اسفندماه كه رهبران قبیله ای و فرماندهان شبه نظامی در مناطق نفت خیز شرق لیبی اعلام خود مختاری كردند در حقیقت طرح تجزیه شانزدهمین كشور پهناور جهان رقم زده شد.

بیش از سه هزار نفر با تشكیل كنگره ای به نام 'كنگره مردم برقه' علاوه بر تعیین این شورا برای رسیدگی به امور محلی، خودمختاری شرق لیبی - نفت خیز ترین منطقه این كشور-را اعلام كردند.

شهر بنغازی كه طی یك سال گذشته و در ایام مبارزه انقلابیون لیبی با 'معمر قذافی' رهبر كشته شده این كشور، مقر اصلی شورای ملی انتقالی و مقصدی برای سفر برخی مقام های غربی از جمله رییس جمهوری فرانسه و نخست وزیر انگلیس بود، اینك محل اجتماعی برای هزاران رهبر قبیله ای، فرمانده شبه نظامی و سیاستمدار شده است كه در بوق خودمختاری می دمند.

به گزارش خبرگزاری آمریكایی 'آسوشیتدپرس'، شورای ملی انتقالی كه در 'طرابلس' پایتخت لیبی، مستقر است بارها بر مخالفت خود با خودمختاری شرق تاكید كرده و هشدار داده است این اقدام می تواند به فرو پاشی لیبی منجر شود.

اما شركت كنندگان در اجتماع بنغازی، با تاكید بر پایان آنچه 'به حاشیه رانده شدن توسط حكومت قذافی' می نامیدند، شورای جدیدی را به رهبری 'احمد الزوبیر' برای اداره شرق لیبی -از شهر سرت تا مرز مصر- معرفی كردند.

احمد الزوبیر كه طولانی ترین سابقه زندان سیاسی را در حكومت پیشین دارد، در حال حاضر نیز عضو شورای ملی انتقالی است.

یك روز پیش از آن نیز خبرگزاری انگلیسی 'رویترز'، گزارش كرد 'مردم شرق لیبی از نادیده گرفته شدن حقوق خود از جانب حاكمان این كشور بشدت انتقاد كردند'.

رویترز این اقدام مردم شرق لیبی را 'به مثابه تهدیدی برای وضعیت همبستگی ضعیف و شكننده این كشور پس از سقوط و مرگ معمر قذافی' دانست.

این گزارش افزود: هرگونه اقدامی برای اعطای خودمختاری بیشتر به منطقه شرقی لیبی می تواند دولت مركزی و شركت های نفتی خارجی را به خطر اندازد چرا كه ذخایر نفتی بسیار زیادی در این منطقه وجود دارد. همچنین شركت نفت دولتی بزرگ لیبی نیز در بنغازی واقع شده است.

اعتراض به اختصاص فقط 60 كرسی به شرق لیبی از مجموع 200 كرسی مجلس موسسان این كشور در انتخابات دوم تیرماه، از دیگر موضوع های اعتراض مردم این مناطق است.

** تجزیه؛ دلیلی بر بی كفایتی شورای ملی انتقالی

---------------------------------------------------

شورای ملی انتقالی در شرایطی اداره لیبی را بر عهده گرفت كه هنوز قذافی در منطقه شرقی به مبارزه خود ادامه می داد و نیروهای هوادار او نیز با در اختیار داشتن سلاح های گرم، با انقلابیون می جنگیدند.

دستگیری قذافی و كشته شدن او، به طور رسمی شورای ملی انتقالی را به مرجع قانونگذاری لیبی –هر چند به طور موقت- تبدیل كرد.

این شورا كه پیش از این، نظر كشورهای غربی را برای حمایت از خود جلب كرده و حتی نماینده ویژه ای به سازمان ملل متحد فرستاده بود، میراث خوار دیكتاتوری 44 ساله قذافی و جنگی شد كه از داخل مرزهای كشور فراتر رفت و منجر به دخالت نیروهای نظامی كشورهای عضو پیمان آتلانتیك شمالی (ناتو) شد.

پانزدهم اسفندماه انتخاب دوباره 'مصطفی عبدالجلیل' به ریاست شورای ملی انتقالی لیبی، به او اجازه می دهد تا زمان برگزاری انتخابات مجلس موسسان در دوم تیرماه همچنان قدرت را در دست داشته باشد.

عبدالجلیل هفدهم اسفندماه، یك روز پس از تصمیم قبایل شرقی به آغاز تلاش رسمی برای خودمختاری این منطقه، تاكید كرد اعلام خودمختاری در منطقه نفت خیز 'برقه' در شرق لیبی از سوی رهبران غیرنظامی نتیجه یك توطئه خارجی است و به تقسیم لیبی منجر خواهد شد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، وی نوك پیكان اتهام ها را به سمت كشورهای خارجی گرفت و گفت: برخی كشورهای عربی فتنه ایجاد شده در شرق كشور را حمایت و تغذیه می كنند تا در كشور خود آرامش داشته باشند و توفان انقلاب به كشورهای آنان منتقل نشود.

رییس شورای ملی انتقالی لیبی اعلام خودمختاری در شرق لیبی را 'آغاز توطئه جدیدی ضد كشور' توصیف كرد كه 'وحدت ملی این كشور را تهدید می كند' و افزود: برخی در تلاشند كشور را به جهنم تبدیل كنند.

این اتفاق پس از درگیری های اخیر قبیله ای رخ می دهد كه بیست و هشتم بهمن ماه همزمان با نخستین سالگرد آغاز انقلاب لیبی اوج گرفت.

به گزارش همین روز خبرگزاری رویترز، قبایل لیبی اعلام كردند درگیری بر سر به دست گرفتن كنترل مناطقی در نقاط دورافتاده جنوب شرق، طی یك هفته ده ها كشته بر جا گذاشت.

دوم اسفندماه خبرگزاری فرانسه به نقل از منابع محلی نوشت از زمان آغاز تنش ها بین قبایل این كشور در بیست و سوم بهمن ماه تا به حال، دست كم 113 تن از قبیله 'توبو' و 20 تن دیگر نیز از قبیله 'زاوی' در شهر 'كفره' كشته شدند.‌‌ ‌

'عیسی عبدالمجید' رییس قبیله توبو و یكی از مخالفان سرسخت قذافی بود كه پیشتر از سوی شورای ملی انتقالی به عنوان مسوول نظارت بر مرز جنوب شرقی این كشور انتخاب شده بود.

با این حال، 'یونس زاوی' سخنگوی شواری محلی شهر كفره، به خبرگزاری فرانسه گفت: اعضای قبیله توبو از سوی عوامل خارجی در چاد و سودان حمایت می شوند.

وی از دستگیری تعدادی جنگجوی اهل چاد و سودان خبر داد.‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌به دنبال درخواست عبدالمجید از شورای ملی انتقالی برای میانجی گری، 'محمد الحریزی' سخنگوی شورای ملی انتقالی لیبی، اعلام كرد گروه 'انقلابیون ضدقذافی' برای تامین امنیت مرز این منطقه به كفره می روند.‌

به هر روی، به نظر می رسد جنگ بر سر قدرت و در دست گرفتن كنترل منابع در لیبی از زمان سقوط قذافی به صورت قابل ملاحظه ای در این كشور افزایش یافته است.

خودداری برخی گروه های مسلح از تحویل دادن اسلحه های خود، بر این پیچیدگی های این غائله افزوده است.

به گزارش نهم اسفندماه خبرگزاری رویترز، 'فرمانده شبه نظامیان لیبی در شهر طرابلس با كنار گذاشتن سلاح و پاسخ به خواست دولت برای منحل كردن گروه های شبه نظامی، مخالفت كرد'.

بر اساس این گزارش، 'فرمانده شبه نظامیان لیبی خواستار اعطای منزل، خودرو و وام های بدون بهره برای مردان خود شده است'.

به گزارش رویترز، شهروندان لیبی معتقدند شبه نظامیان قصد كنار گذاشتن سلاح را ندارند، زیرا امیدوارند نیروی نظامی آنان، منجر به ورود و نفوذ به دایره حاكمیت جدید كشور شود.

بنا بر اعلام فرمانده شبه نظامیان، قرار است 20 هزار فرد تحت فرمان وی، حزب جدیدی را برای رقابت در نخستین انتخابات لیبی تاسیس كنند كه این حزب، تهدیدی برای 'عبدالحكیم بلحاج' دیگر فرمانده شبه نظامیان طرابلس باشد كه قصد دارد جنبش سیاسی اسلامی لیبی را تشكیل دهد.

روشن است كه مردان مطرح امروز لیبی در فكر دستیابی هر چه بیشتر به قدرت مطلقی هستند كه روزگاری در دستان قذافی بود.

آنان كه پشتیبانی بخشی از قبایا و نیروهای مردمی و نظامی را نیز با خود همراه كرده اند، می كوشند در عرصه لیبی جدید بیش از پیش خودنمایی كنند.

در این میان، مداخله برخی كشورهای خارجی و حمایت آنان از هر گروه را نیز می توان به پای دندان های تیز شده آنان برای دستیابی به منابع طبیعی گسترده این كشور گذاشت.

ذخایر نفت و معادن طلا و اورانیوم لیبی همان انگیزه هایی از سوی كشورهای خارجی هستند كه 'عبدالعزیز بلخادم' وزیر كشور الجزایر، بیست و سوم آذرماه درباره دلایل حمله به لیبی از آنها یاد كرد.

به نوشته روزنامه 'النهار' الجزایر، وی تاكید كرد 'دخالت بیگانگان در شمال آفریقا قبل از سال 1389 طراحی شده بود'.

به گفته او، در توافقی كه میان فرانسه و انگلیس در آذرماه1389 امضا شد، تمامی امكانات در زمینه دخالت در كشورهای شمال آفریقا بررسی شد كه نمود اصلی آن در لیبی بود.

بلخادم با اشاره به آغاز انحراف بین المللی از سال 1380 با حمله به عراق افزود: غربی ها در 100 سال گذشته درصدد تقسیم كشورهای شمال آفریقا برای استفاده از ثروت های طبیعی آنها بوده اند.

دوم فروردین‌ماه 1390 نیز تارنمای نشریه كانادایی 'گلوبال ریسرچ' نوشت: 'تسلط بر كشورهای واقع در مرزهای جنوبی لیبی از جمله نیجریه، چاد و سودان از مهمترین اهداف ناتو در حمله به لیبی است'.

گلوبال ریسرچ افزود: این همان جنگی است كه می‌تواند وال استریت را رونق بخشد و با توجه به سیر صعودی نفت و بحران مالی، اقتصاد اروپا و آمریكا را جانی تازه ببخشد.

بنابراین، به نظر می رسد درگیر كردن شورای ملی انتقالی به سركشی های رهبران قبایل و زمینه چینی برای تجزیه این كشور، علاوه بر اینكه بازاری جدید را برای اسلحه های غربی در شمال آفریقا ایجاد می كند، راهی برای استفاده بی دردسر آنان از منابع طبیعی و امكانات كشوری است كه با قرار گرفتن در حاشیه جنوبی دریای مدیترانه، می تواند نقش كلیدی را در انتقال انرژی از طریق آبراهه های مهم دنیا بازی كند.

با این حال، آنچه در شرایط كنونی بیش از همیشه مورد نیاز مردم لیبی است، حفظ انسجام كشور و اتحاد میان گروه ها و قبایلی است كه در گوشه و كنار این كشور زندگی می كنند.

رهبران این قبایل نیز باید بدانند رسیدن به قدرت گرچه با سلاح گرم بویژه در قاره ای لبریز از كودتاها و جنگ های داخلی چندان دور از ذهن نیست اما مشروعیت آنان، در گرو انتخاب شدن از سوی اكثریت مردم لیبی است؛ امری كه فقط از طریق پیاده شدن اصول صحیح مردمسالاری و با ابزارهای مشخصی چون انتخابات میسر می شود.

تحقیق**1961**1358

انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ايرنا) / کد خبر 80028631
Political@irna.ir

جابر انصاری:تولد دوبارۀ اخوان المسلمین

جابر انصاری:تولد دوبارۀ اخوان المسلمین لیبیاسفند ۱۸

خبر انلاین/

حسین جابر انصاری/

گزارش سخنرانی حسین جابر انصاری

قوانین موجود در لیبیِ دوران قذافی انجام هرگونه فعالیت گروهی و حزبی را ممنوع کرده و آن را مساوی با خیانت به کشور می دانست.تنها چند روز از اعلام موجودیت حزب عدالت و سازندگی شاخه سیاسی جماعت اخوان المسلمین لیبی می گذرد. گروهی که پس از دهه ها در سایه بودن، هم اکنون فضایی یافته تا متعاقب قدرت گرفتن اسلامگرایان در انقلاب های عربی به عنوان یکی از بازیگران مهم در عرصۀ سیاسی لیبی نقش آفرینی کند.

از آنجا که اخوان المسلمین لیبی ، بدلیل سرکوب شدید همه جریانهای سیاسی و بویژه اسلامگرایان در دوران طولانی حکومت قذافی برخلاف سایر گروههای اخوان المسلمین حداقل درسطح رسانه های گروهی ایران از پیشینه ای کمرنگ تر برخوردار است ،در این یادداشت کوتاه تلاش خواهد شد نگاهی به سوابق ،برنامه ها و آینده این جریان فکری و سیاسی در لیبی جدید انداخته شود.در باب ریشۀ های اخوان المسلمین لیبی باید گفت که اولین حلقه های این جریان در اواخر دهۀ ۱۹۴۰ و اوایل دهۀ ۱۹۵۰ میلادی با ورود تعدادی از معلمان مصری اخوانی به لیبی پایه گذاری شد و به مرور تشکیلات این جریان در مناطق مختلف لیبی شکل گرفت. این مقطع زمانی تقریبا مصادف با مرحلۀ تأسیس لیبی جدید بعد از استقلال نیز هست. ادامه…..

اما اعلام رسمی و علنی تاسیس این جماعت در لیبی در سال ۱۹۶۸ میلادی انجام شد که یک سال پیش از کودتای معمر قذافی و افسران آزاد در سال ۱۹۶۹ میلادی بود. تا سال ۱۹۷۳ یعنی در یک دورۀ ۵ ساله پس از اعلام رسمی اخوان المسلمین در لیبی اعضای این جنبش در سطوح اجتماعی و حتی برخی از وزارتخانه ها و دوائر رسمی دولت لیبی مشغول به فعالیت بودند اما در سال ۱۹۷۳ رهبران اخوان المسلمین توسط نظام دستگیر و مجبور به انجام مصاحبه تلویزیونی و اعلام انحلال جماعت اخوان لیبی شدند.

در سال ۱۹۸۰ با بازگشت برخی از دانشجویان لیبیایی دارای گرایشات اخوانی به کشور، مجدداً تشکیلات اخوان در لیبی احیاء و سازمان دهی مجدد آن آغاز شد. اما همۀ فعالیت های اجتماعی، فکری، سیاسی و فرهنگی اخوان المسلمین لیبی همچنان در تمام این مدت مخفیانه بود زیرا قوانین موجود در لیبیِ دوران قذافی انجام هرگونه فعالیت گروهی و حزبی را ممنوع کرده و آن را مساوی با خیانت به کشور می دانست و از هرگونه ظهور و بروز علنی و رسمی این جریان همانند سایر جریانهای سیاسی دیگر ممانعت به عمل می آمد.

 

در سال ۱۹۹۸ بعد از درگیری میان نظام لیبی و نیروهای جماعت اسلامی جنگجوی لیبی-که جریانی منشعب از اخوان المسلمین و با گرایشات سلفی تندرو و معتقد به انجام عملیات مسلحانه علیه نظام و سرنگونی آن با اقدامات مسلحانه بودند- جنبش اخوان المسلمین لیبی هم مجدداً در معرض سرکوب و دستگیری های گسترده توسط نظام قرار گرفت و ۱۵۲ نفر از رهبران و کادرهای بالای این جماعت در همین سال(۱۹۹۸) دستگیر شدند که تا سال ۲۰۰۲ در بازداشت موقت بودند.

در سال ۲۰۰۲ دادگاه خلق لیبی برای دو نفر از این جمع یعنی ناظر کل (مراقب عام) و نفر دوم تشکیلات اخوان المسلمین لیبی حکم اعدام ،برای ۷۳ نفر از متهمان احکام حبس ابد و برای ۱۱ نفر دیگر احکام حبس ۱۰ ساله صادر نمود. الباقی متهمان یعنی ۶۶ نفر نیز از اتهامات وارده مبرا شدند. این حکم در سال ۲۰۰۴ مجدداً مورد تأیید قرار گرفت، اما احکام اعدام اجرا نشد. با شروع تغییر ملایم در سیاست های نظام لیبی در ابعاد داخلی و اقدامات اصلاحی سیف الاسلام قذافی فرزند رهبر لیبی، در فاصلۀ زمانی سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰ فضای آرامتری میان اخوان المسلمین لیبی و نظام حاکم ایجاد شد که در نتیجۀ این فضا زندانیانی که احکام سنگین برای آنها صادر شده بود، به مرور آزاد شدند. اخوان المسلمین نیز تا حدودی با برنامه های اصلاحی سیف الاسلام تعامل مثبت نشان داد و متعاقباً در برخی از محافل سیاسی معارضه لیبی متهم به سازش با نظام شد.

طی سالهای اخیر یعنی چند سال قبل از سقوط نظام قذافی، سلیمان عبدالقادر که یک مهندس مکانیک مقیم سوئیس است، مسئولیت مراقب عامی(شخص اول) جماعت اخوان المسلمین لیبی را بر عهده داشت و هدایت نوعی مذاکرات با نظام به نمایندگی سیف الاسلام قذافی هم توسط وی انجام و منجر به ایجاد فضای ملایم تر ما بین طرفین شد.

با این حال در پی آغاز ناآرامی ها و اعتراضات مردمی که در نهایت منجر به تغییر نظام لیبی شد، اخوان المسلمین یکی از نیروهای موثری بود که گرچه کمتر با نام سازمانی خود در حوادث منتهی به سقوط نظام خودنمایی کرد، اما مطابق گزارشات موجود در زمینۀ حمایت از انقلابیون و تأمین لجستیک و مالی و سیاسی آنها فعالیت های گسترده ای داشت و در نهایت بعد از سقوط نظام در دسامبر ۲۰۱۱ اخوان المسلمین لیبی نهمین کنگرۀ تشکیلاتی و اولین کنگرۀ علنی خود در داخل کشور را در شهر بنغازی برگزار کرد که در آن آقای بشیر الکبتی به عنوان مراقب عام جدید و یا شخص اول جماعت اخوان المسلمین لیبی تعیین گردید. اخوان المسلمین لیبی در کنگرۀ نهم همچنیت تصویب کرد یک حزب سیاسی ملی دارای مرجعیت اسلامی بعنوان شاخه سیاسی تشکیلات اخوان ایجاد گردد.

اولین کنگرۀ تأسیسی حزب فوق در دوم و سوم مارس ۲۰۱۲(۱۲ و ۱۳ اسفند ۱۳۹۰ ) با حضور ۱۳۵۰ نفر از اعضای موسس در طرابلس برگزار و اساسنامه و مرامنامۀ حزب عدالت و سازندگی که در حکم حزب سیاسی جماعت اخوان المسلمین لیبی است به تصویب رسید و این حزب رسماً در تاریخ ۳ مارس در پایان این کنگرۀ تأسیس خود را اعلام کرد. جماعت اخوان المسلمین لیبی در سند منشره در ابتدای سال ۲۰۱۲ ، دیدگاههای کلی فکری و سیاسی خود را اعلام کرده اند. در این سند که با عنوان “ما کیستیم و چه می خواهیم” منتشر شده به دیدگاههای کلی جنبش سراسری اخوان المسلمین اشاره و تاکید شده است از دید اخوان، “دین اسلام دینی است که تنظیم کنندۀ تمام شئون زندگی و مسائل مورد نیاز جامعۀ بشری در تمام زمانها و مکان های مختلف است.”

در این سند در زمینه روش تعامل با مسائل مختلف بر اندیشۀ اصلاحی “به عنوان استراتژی و نه تاکتیک” تأکید شده و تعریفی که از اصلاحات ارائه شده منطبق با دیدگاه عمومی جنبش اخوان المسلمین در کل جهان عرب و جهان اسلام عبارت است از “تلاش مسالمت آمیز تراکمی گام به گام و مستمر برای ایجاد تغییرات حقیقی و همه جانبه در تمامی زمینه های حیات، سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ” ،”مبتنی بر دین اسلام و منطبق با میراث فرهنگی و تاریخی و تمدنی” مردم لیبی . در این سند ابعاد اصلاحات سیاسی و کشوری مورد نظر اخوان المسلمین لیبی به شرح ذیل آمده است:

“۱-مبارزه با فساد سیاسی و استبداد

۲-گسترش آزادی های عمومی و احترام به حقوق بشر، آزادی اندیشه و بیان و آزادی انتخاب سیاسی ،آزادی مطبوعات و رسانه های گروهی، آزادی مالکیت و آزادی فعالیت مدنی نهادینه و موسساتی

۳- حاکمیت قانون و استقلال حوزۀ قضائیه

۴-فعال سازی نقش و جایگاه جامعۀ مدنی”

اگرچه این سند دربرگیرنده ایده های کلی بوده و متضمن یک برنامۀ تفصیلی سیاسی نیست و هنوز اسناد حزب تازه تاسیس عدالت و سازندگی نیز منتشر نشده است، اما طبیعی است که این حزب برنامۀ و دیدگاه سیاسی اخوان المسلمین برای آیندۀ لیبی را در چارچوب همین سند ارائه خواهد داد.

در هر حال اخوان المسلمین لیبی هم به لحاظ سیر تاریخی و تشکیلاتی و هم به لحاظ فکری و سیاسی در ذیل مجموعه اخوان المسلمین مصر و دیگر نقاط جهان عرب و اسلام باید تعریف شود و ادبیات آنها هم مشابه ادبیات موجود در جنبش مادر(اخوان المسلمین مصر) است. اخوان لیبی هرچند در مقاطعی نوعی تعامل مثبت با نظام حاکم داشته اما در مجموع همانند اخوان المسلمین مصر و دیگر کشورهای عربی طی دهه های گذشته ثابت کرده است علیرغم کنش های سیاسی متفاوت که گاه همراه با نوعی درگیری و گاه همراه با نوعی سازش با نظام های حاکم بوده است، هویت سیاسی و فکری و تاریخی و تشکیلاتی خود را هیچوقت قربانی نکرده و استقلال فکر و عمل خود را حفظ کرده است .

محبوبیت مردمی اخوان المسلمین لیبی

پیش بینی میزان محبوبیت مردمی و تأثیرگذاری اخوان المسلمین در شرایط فعلی لیبی ،با توجه به شرایط منحصر بفرد این کشور اندکی دشوار است. نوع حاکمیت نظام سابق و برخورد با هرگونه فعالیت تشکیلاتی و حزبی امکان فعالیت اخوان المسلمین برای چند دهه در درون لیبی را از بین برده و شکل گیری تشکیلات فرهنگی، اجتماعی،اقتصادی، خیریه و دیگر موسسات وابسته به اخوان در لیبی همیشه با مشکل و سرکوب مواجه بوده است.

از سویی عدم وجود انتخابات در کشور در چند دهۀ گذشته نه تنها در سطح کشوری بلکه در سطح سندیکاها و موسسات سبب سرکوب شدید جامعۀ مدنی و عدم امکان فعالیت در دوران نظام سابق شده و هم اینک نیز گروههای مسلح و جنگ سالاران از نفوذ بسیار ملموس تری در صنه سیاسی لیبی در مقایسه با احزاب و جریانهای سیاسی برخوردار هستند.همین مسئله مانع از آن می شود که بتوان با شواهد و قرائن عینی و ملموس به میزان دقیق قوت و تأثیرگذاری جریانهای مختلف سیاسی در جامعۀ لیبی پی برد. اما براساس شناختی که از فضای لیبی، بستر اجتماعی موجود، تشکیلات اخوان المسلمین، تجربۀ انتخابات در بسیاری از کشورهای عربی و همچنین عملکرد شورای انتقالی وجود دارد، اینگونه برمی آید که قاعدتاً اخوان المسلمین یکی از نیروهای موثر اجتماعی و سیاسی در آیندۀ لیبی خواهد بود، اگرچه تخمین دقیق درصد کرسی هایی که اخوان لیبی در مجلس موسسان کسب خواهد کرد، با توجه به دلایل ذکر شده، دشوار است.

مهترین رقبای اخوان المسلمین لیبی

اخوان البته در این مسیر با رقابت برخی از جریانهای دیگر مواجه است. در درون مجموعۀ نیروهای اسلامی، جریان اصلی رقیب اخوان المسلمین، جریان تندرو سلفی است که با استفاده از حمایت و کمک گسترده کشورهائی همچون عربستان و از طریق سیطرۀ نظامی بر برخی مناطق کشور و برخی از موسسات کشوری، قدرت خود را به نمایش گذاشته و در حال تأسیس احزاب سیاسی مرتبط با خود است.

جریان دوم رقیب ، نیروهای لیبرال و سکولار موجود در لیبی است که بخشی از آنها باقیماندگان نظام سابق لیبی هستند که در ایام انقلاب به انقلابیون پیوستند و مسئولیت هایی را نیز در سطوح مختلف در لیبی بر عهده دارند. بخش دیگری از آنها نیز نیروهایی هستند که معارضۀ سکولار نظام سابق بوده و در تلاش برای تأسیس احزاب سیاسی و نقش آفرینی در آینده لیبی هستند.

برآیند

نگاهی به نیروهای سه گانۀ سیاسی و همچنین بستر جامعۀ لیبی بیانگر آنست که اگر اعمال فشار و تاثیرگزاری غیرقاعده ای از سوی نیروهای خارجی(منطقه ای و بین المللی) موثر در صحنۀ تحولات لیبی صورت نگیرد، جریان سکولار به دلیل فاصله ای که با بافت طبیعی جامعۀ لیبی دارد، از نقش آفرینی محدودتری در مقایسه با جریانات اسلامی در آیندۀ لیبی برخوردار خواهد بود.لیبی جامعه ای سنتی- مذهبی است که نیروهای اسلامی به طور طبیعی از قدرت تأثیرگذاری بیشتری در آن برخوردار هستند. در بین نیروهای اسلامی، جریان تندروی سلفی به لحاظ نظامی موفقیت هایی داشته و به بخش هایی از لیبی سیطرۀ دارد، اما حداقل در میان و درازمدت باز هم به دلیل فاصله این جریان با بافت طبیعی و تاریخی جامعه لیبی- که جامعه ای با گرایشات سنیِ مالکی و صوفیانه بوده و به لحاظ تاریخی میانه رو تلقی می شود- شاید بتوان گفت در مقایسه با جریان اخوان المسلمین تأثیرگذاری درازمدت محدودتری خواهد داشت ، اگرچه در آینده قابل پیش بینی همچنان بعنوان یکی از نیروهای موثر سیاسی و اجتماعی باقی خواهد ماند.

 

لیبی


اخوان المسلمین لیبی حزب جدید تأسیس می کند
طرابلس- اخوان المسلمین لیبی دیروز اعلام کرد با همکاری سایر گروههای اسلامی اقدام به تأسیس حزب جدیدی کرده است تا بتواند در انتخابات آینده دارای برگ برنده باشد.

به گزارش الجزیره "امین بلحاج" رئیس کمیته تدوین اساسنامه حزب جدید به خبرگزاری رویترز گفت: حزب جدید همه طیف ها و گروههای اسلامی را در بر می گیرد و این حزب یک حزب مدنی با خمیرمایه اسلامی خواهد بود.

وی افزود: این حزب را اخوان المسلمین لیبی تأسیس خواهد کرد و هنوز نام حزب مشخص نشده و رهبر آن نیز تعیین نگردیده زیرا مشورتها میان اعضای اخوان المسلمین هنوز ادامه دارد.

شایان ذکر است بلحاج یک مقام بلندپایه شورای انتقالی لیبی و عضو کمیته هماهنگ کننده انتخابات است.

 

کد مطلب: 23312  |  تاريخ: ۱۳۹۰/۱۲/۱۳  |  ساعت: ۲۳ : ۲۳

قبیله گرایی؛ پاشنه آشیل لیبی جدید

قبیله گرایی؛ پاشنه آشیل لیبی جدید

گروه تحقیق و تفسیر خبر- پنج ماه پس از سقوط رژیم قذافی در لیبی، وقوع درگیری های قبیله ای و تحركات گروه های مسلح، نگرانی از آینده این كشور را افزایش داده است.

1390/12/11 - 09:07

لیبی در هفته های اخیر شاهد درگیری های گسترده و خونین قبیله ای بود. خونبارترین درگیری در شهر الكفره واقع در مناطق مرزی لیبی با چاد، سودان و مصر رخ داد كه نتیجه آن كشته شدن بیش از 130 نفر و زخمی شدن دهها نفر بود. قبایل درگیر یكدیگر را به توطئه علیه طرف مقابل متهم می كردند.

بارزترین ویژگی جامعه لیبی را می توان محوریت فرهنگ و مناسبات قبیله ای و ارتباطات و وفادارای های قومی و خویشاوندی دانست.

گرچه وجود ساختار قبیله ای در لیبی دارای سابقه ای طولانی است اما مسلح شدن این قبایل كه بیشتر در جریان مبارزه علیه رژیم قذافی انجام گرفت می تواند زمینه واگرایی و درگیری های خشونت بار میان قبایل را ایجاد كند. این احتمال زمانی قوت می یابد كه دولت مركزی از توان كافی در اقناع افكار عمومی و نیز استقرار امنیت و نظم در كشور برخوردار نباشد.

تحركات گروه های شبه نظامی در بستر نظام قبیله ای این كشور به اندازه ای برای لیبی جدید خطرناك بوده كه اخیرا مصطفی عبدالجلیل رییس شورای ملی انتقالی،نسبت به احتمال تجزیه این كشور در سایه اقدامات گروه های مسلح قبایلی هشدار داد.

یكی از اقداماتی كه شورای انتقالی لیبی پس از سقوط رژیم قذافی در جهت ثبات و بازگرداندن نظم و امنیت درصدد اجرای آن بر آمد، تاسیس پلیس و ارتش جدید در این كشور بود.

در همین رابطه شورای انتقالی از همه گروه های شبه نظامی در لیبی كه بیشتر آنها در جریان مبارزه با رژیم سابق مسلح شده بودند، خواست یا سلاح های خود را تحویل دهند و یا به ارتش و پلیس جدید لیبی بپیوندند.

با وجود گذشت پنج ماه از سقوط رژیم قذافی در لیبی، هنوز بسیاری از گروه هایی كه در زمان مبارزه علیه رژیم سابق مسلح شده بودند، سلاح هایشان را در اختیار دارند و حاضر به واگذاری آنها به حكومت و یا پیوستن به نیروهای پلیس و ارتش جدید این كشور نیستند.

سازمان عفو بین الملل هفته گذشته در گزارشی، اعلام كرد كه شبه نظامیان در لیبی، تبدیل به یك تهدید امنیتی در این كشور شده اند و دولت هم كاری برای مقابله با آنها نمی كند.

این سازمان گروه های مسلح لیبی را به ارتكاب جرایم ضدبشری متهم كرد و از دولت جدید این كشور خواست كه جلوی این اقدامات را بگیرد.

برخی از گروه های مسلح قبایلی به اندازه ای قوی هستند كه قصد دارند از ظرفیت تشكیلاتی و نظامی خود برای ورود به صحنه سیاسی استفاده كنند. اخیرا یكی از رهبران گروه های مسلح لیبی اعلام كرد كه گروه تحت امرش 20 هزار نفر نیرو دارد و قصد دارد با تشكیل یك حزب سیاسی در انتخابات آینده لیبی مشاركت كند.

بسیاری راز اصلی ماندگاری 42 ساله رژیم قذافی را نیز اتكای آن به مناسبات پیچیده قومی و قبیبه ای می دانند. به طور كلی، با شروع اعتراضات علیه قذافی، جامعه لیبی و نیروهای مسلح بر اساس خطوط و گسست های محلی و قبیلگی دچار تجزیه و انشعاب شدند؛ در این میان حكومت قذافی بر پایه مجموعه ای از روابط و شبكه های محلی و قبیلگی در مناطق غربی كشور و در میان برخی قبایل دارای مشروعیت و پایگاه اجتماعی قابل ملاحظه ای بود، در حالی كه نواحی شرقی به سرعت از كنترل دولت خارج شدند. بر این اساس كشور به سمت جنگ داخلی طولانی مدتی سوق یافت كه تنها با دخالت نظامی موثر عوامل خارجی به پایان رسید.

در حالی كه تظاهرات در تونس و قاهره به موفقیت به اخراج حاكمان انجامید، لیبی در زمان اعتراض ها علیه قذافی به سمت یك جنگ داخلی طولانی سوق یافت. این مبارزه متداوم، ناشی از چهار دهه تلاش قذافی برای تمركز قدرت و حكمرانی با پشتیبانی قبیله و خویشاوندان است.

سال ها كمبود در همه چیز از كالاهای مصرفی ساده تا مراقبت های پزشكی بنیان فساد عمیقی را ایجاد كرد. خشونت های بوالهوسانه رژیم قذافی سوء ظن عمیق و گسترده ای را موجب شده و اعتماد لیبیایی ها به حكومتشان و همچنین به یكدیگر فرسایش یافته و تمام نهادهای ملی در این كشور، از جمله ارتش بر اساس شكاف های منطقه ای یا خویشاوندی تقسیم بندی شده بود.

برخلاف تونس و مصر، لیبی نظامی از اتحادها و پیوندها ملی، شبكه انجمن های اقتصادی یا سازمان های ملی ندارد. بنابراین چیزی كه به نظر می رسید مانند مصر و تونس در قالب اعتراض های غیرخشونت آمیز آغاز شود، به سرعت به یك انفصال و تجزیه گرایی كامل یا روندهای جدایی گرایانه چندبعدی از یك دولت فرومانده سوق یافت. در غیاب هرگونه بوروكراسی عمومی از جمله یك نیروی پلیس قابل اعتماد، شبكه های قوم و خویشی، امنیت و آرامش و همچنین دسترسی به كالاها و خدمات را فراهم می آورد. جامعه لیبی هنگامی كه اعتراضات آغاز شد و رژیم نتوانست سیاست تفرقه بینداز و حكومت كن را اعمال كند، بر اساس این خطوط دچار گسست و چندپارگی شد.

بسیاری حتی پا را از این نیز فراتر می گذارند و معتقدند انقلاب مردمی لیبی نه انقلاب برای دموكراسی بلكه تجلی شكاف های عمیق اجتماعی و قبیلگی در جامعه ای است كه در آن هویت ملی، دولت سازی و دستگاه اداری-حكومتی منسجم شكل نگرفته و بنابراین چشم انداز تداوم تنش و انتقام گیری و حتی جنگ های داخلی در این كشور مورد كاملا واقعی است مگر اینكه دولت این كشور بتواند در سایه اقدامات امنیتی و اقناعی از یك سو و نیز تقویت نهادهای دموكراتیك و مدنی از سوی دیگر از افتادن لیبی به ورطه جنگ داخلی و درگیری های فرقه ای جلوگیری كند.

تحقیق**9930**1358

انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ايرنا) / کد خبر 80013358
Political@irna.ir