توسعه

بنظرم ایران بعد از 1357 هنوز الگوی توسعه ندارد.مهمترین اقدام در این زمینه ارائه الگوی توسعه است.قبل از انقلاب ایران استراتژی جایگزینی واردات را انتخاب کرده بود.

اینک ایران می تواند با اجماع نظر نهادهای قدرت و نظر نخبگان الگوی توسعه برای ایران طراحی کند.در ارائه الگو البته باید مشخص شود که کدام کشور می تواند مکمل اقتصاد و ظرفیت صنعتی ایران باشد،تا

قادر به توانمندسازی موتور پیشرفت و توسعه ایران باشد.‌همچنین

عمده در امد کشور بایستی خرج زیرساخت های صنعتی و ایمنی شود.

هویت مالک شرکت «نورتا گلوبال» فروشنده پیجرهای منفجر شده مشخص شد

هویت مالک شرکت «نورتا گلوبال» فروشنده پیجرهای منفجر شده مشخص شد

تحقیقات رادیو فردا نشان می‌دهد آتاناس آتاناسوف مالک شرکتی است که یکی از زیرمجموعه‌های آن، «نورتا گلوبال با مسئولیت محدود» در تأمین پیجرهای ارسال شده برای حزب‌الله لبنان نقش مستقیم داشته است.

🔸طبق بررسی‌های همکار رادیوفردا در مجارستان، شرکت «نورتا گلوبال» خرید و حمل‌ونقل این پیجرهایی را که سه‌شنبه این هفته به طور همزمان در سراسر لبنان و بخش‌هایی از سوریه منفجر شد، را بر عهده داشته است.

🔸این شرکت این پیجرها را در معامله با شرکت تایوانی «گلد آپولو» خریداری کرده و مستقیما در اختیار حزب‌الله قرار داده است.

🔸بررسی‌های رادیوفردا حاکی است هرچند کمپانی مجارستانی «بی‌ای‌سی» ظاهرا توافق خرید پیجرها را با شرکت تایوانی «گلد آپولو» امضا کرده، اما عملا شرکت «نورتا گلوبال با مسئولیت محدود» پشت این معامله بوده است.

سنت و مدرنیته

تعاریف "سنت" و "مدرنیته" بسته به دیدگاه‌های فلسفی، تاریخی و اجتماعی مختلف متفاوت است، اما به‌طور کلی می‌توان این دو مفهوم را به شکل زیر تعریف کرد:

سنت

سنت به مجموعه‌ای از باورها، ارزش‌ها، آداب، رسوم، هنجارها، دانش و نهادهایی اشاره دارد که از نسل‌های پیشین به نسل‌های بعدی منتقل شده و از لحاظ تاریخی و فرهنگی پایدار مانده‌اند. سنت‌ها به‌عنوان عناصر فرهنگی و اجتماعی، نقش مهمی در ایجاد هویت، انسجام اجتماعی و پیوستگی فرهنگی دارند. ویژگی‌های کلیدی سنت عبارتند از:

  • پایداری تاریخی: سنت‌ها معمولاً ریشه در تاریخ دارند و از طریق تکرار و انتقال به نسل‌های بعدی پایدار می‌مانند.
  • ثبات و پیوستگی: سنت‌ها تمایل به حفظ وضع موجود دارند و از تغییرات سریع پرهیز می‌کنند.
  • اتکا به گذشته: در سنت‌ها، دانش و تجربیات گذشته به‌عنوان منابع ارزشمند تلقی می‌شوند.

مدرنیته

مدرنیته به دوره‌ای از تحولات فکری، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اشاره دارد که با ظهور عصر روشنگری، انقلاب صنعتی و رشد علم و فناوری در غرب آغاز شد و به تدریج به سایر نقاط جهان سرایت کرد. مدرنیته با تغییرات اساسی در شیوه‌های زندگی و تفکر انسان‌ها همراه بوده است. ویژگی‌های کلیدی مدرنیته شامل موارد زیر است:

  • عقل‌گرایی: مدرنیته بر اهمیت عقل، علم و منطق به‌عنوان ابزارهای اصلی شناخت و پیشرفت تأکید می‌کند.
  • پیشرفت‌گرایی: مدرنیته به ایده پیشرفت و بهبود مداوم باور دارد و از تغییرات اجتماعی و فناوری استقبال می‌کند.
  • فردگرایی: در مدرنیته، فرد و حقوق او اهمیت زیادی دارد و تأکید بر آزادی‌های فردی و حقوق بشر بیشتر از جوامع سنتی است.
  • سکولاریسم: مدرنیته به جدایی دین از سیاست و زندگی عمومی تمایل دارد و دین را به حیطه خصوصی محدود می‌کند.

نسبت میان سنت و مدرنیته

سنت و مدرنیته اغلب به‌عنوان دو نیروی متضاد تلقی می‌شوند، زیرا سنت بر حفظ گذشته و مدرنیته بر تغییر و پیشرفت تأکید دارد. در واقع، مدرنیته به‌نوعی واکنشی به ساختارهای سنتی بوده است. با این حال، این دو مفهوم می‌توانند به‌صورت همزمان در جوامع مختلف وجود داشته باشند و به اشکال مختلف با یکدیگر تعامل کنند.

در جوامعی مانند ایران، چالش میان سنت و مدرنیته همواره یکی از مباحث مهم بوده است. برخی معتقدند که سنت‌ها باید حفظ شوند و مدرنیته با ویژگی‌های بومی و فرهنگی تطبیق داده شود، در حالی که دیگران بر پذیرش بی‌قید و شرط مدرنیته تأکید دارند.

شاهزاده ترکی الفیصل، یک مقام ارشد سعودی در سخنرانی خود در لندن در مراسمی که در چتم هاوس برگزار شد، گفت که در حال حاضر عادی‌سازی روابط سعودی با اسرائیل بعید به نظر می‌رسد و همچنین این دیدگاه که پادشاهی سعودی به همبستگی با فلسطین خدشه وارد می سازد ، رد کرد.

شاهزاده ترکی الفیصل از ایالات متحده و بریتانیا خواسته است تا فشار بیشتری به اسرائیل بیاورند تا جنگ خود علیه غزه را متوقف کند. در سخنرانی‌ای در چتم هاوس لندن، وی پیشنهاد کرد که ایالات متحده باید حمایت مالی و نظامی خود از اسرائیل را قطع کند و معافیت‌های مالیاتی برای لابی‌های حامی اسرائیل را بازبینی کند. او گفت که کاهش این حمایت‌ها می‌تواند راهی مؤثر برای فشار به اسرائیل به منظور تغییر مسیرش باشد.

پرنس ترکی الفیصل تأکید کرده است که احتمال عادی‌سازی روابط سعودی با اسرائیل به تشکیل یک دولت فلسطینی بر اساس مرزهای ۱۹۶۷، شامل قدس شرقی، کرانه باختری و غزه، بستگی دارد. او در حال حاضر نسبت به چشم‌اندازهای عادی‌سازی به دلیل موضع اسرائیل در مخالفت با ایجاد پرنسیک دولت فلسطینی بدبین است. در حالی که او تأکید کرد که تنش‌های اخیر و جنگ در غزه بر روابط سعودی-اسرائیلی تأثیر گذاشته است، او اعتقاد ندارد که حمله حماس به‌طور خاص برای مختل کردن مذاکرات عادی‌سازی طراحی شده بود. وی این حمله را نتیجه دینامیک‌های وسیع‌تر منطقه‌ای و سیاسی می‌داند.

در گفت‌وگو بامیدلدایست ای ، پرنس ترکی نگرانی‌ها درباره محدودیت‌هادر زمینه آزادی بیان در عربستان سعودی، به‌ویژه در زمینه حمایت از فلسطین، را کم‌اهمیت دانست. او اظهار کرد که شخصاً محدودیتی در حمایت از فلسطین احساس نکرده و رسانه‌های سعودی، از جمله شبکه‌های اجتماعی، همچنان حمایت قوی از فلسطین را نشان می‌دهند. او گزارش‌های مربوط به محدودیت‌ها را به منابعی نسبت داد که با عربستان سعودی دوستانه نیستند.

در مورد ازسرگیری روابط عربستان با ایران، پرنس ترکی به تغییرات جزئی اشاره کرد، از جمله افزایش تعداد زائران ایرانی در حج و برگزاری بیشتر گفتگوها میان دو کشور در عرصه‌های بین‌المللی. با این حال، او مشاهده کرد که تغییرات قابل توجهی در فعالیت‌های ایران در کشورهای عربی صورت نگرفته و مداخله ایران همچنان به قوت خود باقی است.

پرنس ترکی نگرانی‌های کلیدی در مورد امنیت منطقه و ژئوپلتیک را بیان کرد. او بر موضع دیرینه عربستان سعودی مبنی بر اینکه خاورمیانه باید منطقه‌ای عاری از تسلیحات کشتار جمعی باشد، تأکید کرد و ریشه این ایده را به دهه ۱۹۷۰ و زمانی که ایران تحت حکومت شاه این پیشنهاد را مطرح کرد، نسبت داد.

ترکی بیان کرد که اگر ایران به تسلیحات هسته‌ای دست یابد، عربستان سعودی نیز به دنبال دستیابی به چنین توانایی‌هایی خواهد بود که نشان‌دهنده پتانسیل مسابقه تسلیحاتی در منطقه است. او همچنین به انتقاد از حوثی‌ها پرداخت که با حملاتشان به حمل‌ونقل بین‌المللی در دریای سرخ، جهان را در وضعیت دشواری قرار داده‌اند و نگرانی کلی‌تری را در مورد ثبات منطقه‌ای بیان کرد اگر ایران نتواند حامیان حوثی خود را مهار کند.

در مورد سوریه، ترکی گفت که گفتگوها با عربستان سعودی در حال پیشرفت است، اما از دمشق در مسائل مختلف، از جمله روابطش با گروه‌هایی مانند حزب‌الله و رفتار آن با مردمش، پیشرفتی مشاهده نکرده است.

شاهزاده ترکی الفیصل، یک مقام ارشد سعودی در سخنرانی خود در لندن در مراسمی که در چتم هاوس برگزار شد، گفت که در حال حاضر عادی‌سازی روابط سعودی با اسرائیل بعید به نظر می‌رسد و همچنین این دیدگاه که پادشاهی سعودی به همبستگی با فلسطین خدشه وارد می سازد ، رد کرد.

پرنس ترکی الفیصل از ایالات متحده و بریتانیا خواسته است تا فشار بیشتری به اسرائیل بیاورند تا جنگ خود علیه غزه را متوقف کند. در سخنرانی‌ای در چتم هاوس لندن، وی پیشنهاد کرد که ایالات متحده باید حمایت مالی و نظامی خود از اسرائیل را قطع کند و معافیت‌های مالیاتی برای لابی‌های حامی اسرائیل را بازبینی کند. او گفت که کاهش این حمایت‌ها می‌تواند راهی مؤثر برای فشار به اسرائیل به منظور تغییر مسیرش باشد.

پرنس ترکی الفیصل تأکید کرده است که احتمال عادی‌سازی روابط سعودی با اسرائیل به تشکیل یک دولت فلسطینی بر اساس مرزهای ۱۹۶۷، شامل قدس شرقی، کرانه باختری و غزه، بستگی دارد. او در حال حاضر نسبت به چشم‌اندازهای عادی‌سازی به دلیل موضع اسرائیل در مخالفت با ایجاد یک دولت فلسطینی بدبین است. در حالی که او تأکید کرد که تنش‌های اخیر و جنگ در غزه بر روابط سعودی-اسرائیلی تأثیر گذاشته است، او اعتقاد ندارد که حمله حماس به‌طور خاص برای مختل کردن مذاکرات عادی‌سازی طراحی شده بود. وی این حمله را نتیجه دینامیک‌های وسیع‌تر منطقه‌ای و سیاسی می‌داند.

در گفت‌وگو بامیدلدایست ای ، پرنس ترکی نگرانی‌ها درباره محدودیت‌هادر زمینه آزادی بیان در عربستان سعودی، به‌ویژه در زمینه حمایت از فلسطین، را کم‌اهمیت دانست. او اظهار کرد که شخصاً محدودیتی در حمایت از فلسطین احساس نکرده و رسانه‌های سعودی، از جمله شبکه‌های اجتماعی، همچنان حمایت قوی از فلسطین را نشان می‌دهند. او گزارش‌های مربوط به محدودیت‌ها را به منابعی نسبت داد که با عربستان سعودی دوستانه نیستند.

در مورد ازسرگیری روابط عربستان با ایران، پرنس ترکی به تغییرات جزئی اشاره کرد، از جمله افزایش تعداد زائران ایرانی در حج و برگزاری بیشتر گفتگوها میان دو کشور در عرصه‌های بین‌المللی. با این حال، او مشاهده کرد که تغییرات قابل توجهی در فعالیت‌های ایران در کشورهای عربی صورت نگرفته و مداخله ایران همچنان به قوت خود باقی است.

پرنس ترکی نگرانی‌های کلیدی در مورد امنیت منطقه و ژئوپلتیک را بیان کرد. او بر موضع دیرینه عربستان سعودی مبنی بر اینکه خاورمیانه باید منطقه‌ای عاری از تسلیحات کشتار جمعی باشد، تأکید کرد و ریشه این ایده را به دهه ۱۹۷۰ و زمانی که ایران تحت حکومت شاه این پیشنهاد را مطرح کرد، نسبت داد.

ترکی بیان کرد که اگر ایران به تسلیحات هسته‌ای دست یابد، عربستان سعودی نیز به دنبال دستیابی به چنین توانایی‌هایی خواهد بود که نشان‌دهنده پتانسیل مسابقه تسلیحاتی در منطقه است. او همچنین به انتقاد از حوثی‌ها پرداخت که با حملاتشان به حمل‌ونقل بین‌المللی در دریای سرخ، جهان را در وضعیت دشواری قرار داده‌اند و نگرانی کلی‌تری را در مورد ثبات منطقه‌ای بیان کرد اگر ایران نتواند حامیان حوثی خود را مهار کند.

در مورد سوریه، ترکی گفت که گفتگوها با عربستان سعودی در حال پیشرفت است، اما از دمشق در مسائل مختلف، از جمله روابطش با گروه‌هایی مانند حزب‌الله و رفتار آن با مردمش، پیشرفتی مشاهده نکرده است.

شاهزاده ترکی الفیصل، یک مقام ارشد سعودی در سخنرانی خود در لندن در مراسمی که در چتم هاوس برگزار شد، گفت که در حال حاضر عادی‌سازی روابط سعودی با اسرائیل بعید به نظر می‌رسد و همچنین این دیدگاه که پادشاهی سعودی به همبستگی با فلسطین خدشه وارد می سازد ، رد کرد.

پرنس ترکی الفیصل از ایالات متحده و بریتانیا خواسته است تا فشار بیشتری به اسرائیل بیاورند تا جنگ خود علیه غزه را متوقف کند. در سخنرانی‌ای در چتم هاوس لندن، وی پیشنهاد کرد که ایالات متحده باید حمایت مالی و نظامی خود از اسرائیل را قطع کند و معافیت‌های مالیاتی برای لابی‌های حامی اسرائیل را بازبینی کند. او گفت که کاهش این حمایت‌ها می‌تواند راهی مؤثر برای فشار به اسرائیل به منظور تغییر مسیرش باشد.

پرنس ترکی الفیصل تأکید کرده است که احتمال عادی‌سازی روابط سعودی با اسرائیل به تشکیل یک دولت فلسطینی بر اساس مرزهای ۱۹۶۷، شامل قدس شرقی، کرانه باختری و غزه، بستگی دارد. او در حال حاضر نسبت به چشم‌اندازهای عادی‌سازی به دلیل موضع اسرائیل در مخالفت با ایجاد یک دولت فلسطینی بدبین است. در حالی که او تأکید کرد که تنش‌های اخیر و جنگ در غزه بر روابط سعودی-اسرائیلی تأثیر گذاشته است، او اعتقاد ندارد که حمله حماس به‌طور خاص برای مختل کردن مذاکرات عادی‌سازی طراحی شده بود. وی این حمله را نتیجه دینامیک‌های وسیع‌تر منطقه‌ای و سیاسی می‌داند.

در گفت‌وگو بامیدلدایست ای ، پرنس ترکی نگرانی‌ها درباره محدودیت‌هادر زمینه آزادی بیان در عربستان سعودی، به‌ویژه در زمینه حمایت از فلسطین، را کم‌اهمیت دانست. او اظهار کرد که شخصاً محدودیتی در حمایت از فلسطین احساس نکرده و رسانه‌های سعودی، از جمله شبکه‌های اجتماعی، همچنان حمایت قوی از فلسطین را نشان می‌دهند. او گزارش‌های مربوط به محدودیت‌ها را به منابعی نسبت داد که با عربستان سعودی دوستانه نیستند.

در مورد ازسرگیری روابط عربستان با ایران، پرنس ترکی به تغییرات جزئی اشاره کرد، از جمله افزایش تعداد زائران ایرانی در حج و برگزاری بیشتر گفتگوها میان دو کشور در عرصه‌های بین‌المللی. با این حال، او مشاهده کرد که تغییرات قابل توجهی در فعالیت‌های ایران در کشورهای عربی صورت نگرفته و مداخله ایران همچنان به قوت خود باقی است.

شاهزاده ترکی الفیصل، یک مقام ارشد سعودی در سخنرانی خود در لندن در مراسمی که در چتم هاوس برگزار شد، گفت که در حال حاضر عادی‌سازی روابط سعودی با اسرائیل بعید به نظر می‌رسد و همچنین این دیدگاه که پادشاهی سعودی به همبستگی با فلسطین خدشه وارد می سازد ، رد کرد.

پرنس ترکی الفیصل از ایالات متحده و بریتانیا خواسته است تا فشار بیشتری به اسرائیل بیاورند تا جنگ خود علیه غزه را متوقف کند. در سخنرانی‌ای در چتم هاوس لندن، وی پیشنهاد کرد که ایالات متحده باید حمایت مالی و نظامی خود از اسرائیل را قطع کند و معافیت‌های مالیاتی برای لابی‌های حامی اسرائیل را بازبینی کند. او گفت که کاهش این حمایت‌ها می‌تواند راهی مؤثر برای فشار به اسرائیل به منظور تغییر مسیرش باشد.

پرنس ترکی الفیصل تأکید کرده است که احتمال عادی‌سازی روابط سعودی با اسرائیل به تشکیل یک دولت فلسطینی بر اساس مرزهای ۱۹۶۷، شامل قدس شرقی، کرانه باختری و غزه، بستگی دارد. او در حال حاضر نسبت به چشم‌اندازهای عادی‌سازی به دلیل موضع اسرائیل در مخالفت با ایجاد یک دولت فلسطینی بدبین است. در حالی که او تأکید کرد که تنش‌های اخیر و جنگ در غزه بر روابط سعودی-اسرائیلی تأثیر گذاشته است، او اعتقاد ندارد که حمله حماس به‌طور خاص برای مختل کردن مذاکرات عادی‌سازی طراحی شده بود. وی این حمله را نتیجه دینامیک‌های وسیع‌تر منطقه‌ای و سیاسی می‌داند.

شاهزاده ترکی الفیصل، یک مقام ارشد سعودی در سخنرانی خود در لندن در مراسمی که در چتم هاوس برگزار شد، گفت که در حال حاضر عادی‌سازی روابط سعودی با اسرائیل بعید به نظر می‌رسد و همچنین این دیدگاه که پادشاهی سعودی به همبستگی با فلسطین خدشه وارد می سازد ، رد کرد.

پرنس ترکی الفیصل از ایالات متحده و بریتانیا خواسته است تا فشار بیشتری به اسرائیل بیاورند تا جنگ خود علیه غزه را متوقف کند. در سخنرانی‌ای در چتم هاوس لندن، وی پیشنهاد کرد که ایالات متحده باید حمایت مالی و نظامی خود از اسرائیل را قطع کند و معافیت‌های مالیاتی برای لابی‌های حامی اسرائیل را بازبینی کند. او گفت که کاهش این حمایت‌ها می‌تواند راهی مؤثر برای فشار به اسرائیل به منظور تغییر مسیرش باشد.

شاهزاده ترکی الفیصل، یک مقام ارشد سعودی در سخنرانی خود در لندن در مراسمی که در چتم هاوس برگزار شد، گفت که در حال حاضر عادی‌سازی روابط سعودی با اسرائیل بعید به نظر می‌رسد و همچنین این دیدگاه که پادشاهی سعودی به همبستگی با فلسطین خدشه وارد می سازد ، رد کرد.

سیاست خارجی

دیپلماسی اقتصادی با همسایگان هزینه یا سود؟

احمد علوی

سفر پزشکیان به عراق و دیپلماسی منطقه‌ای رژیم ولایی با همسایگان می‌تواند - به‌جز اهمیت نمادین - به افزایش برخی از همکاری‌های اقتصادی با عراق، و دورزدن برخی از تحریم‌ها - البته به بهای دادن امتیازهای کلان - کمک کند، اما برای رفع کامل گره کور تحریم‌ها و پایه‌ریزی رشد اقتصادی درونزا و برون‌گرای پایدار، ایران، نیازمند راهبردهای جامع‌تری و گشایش سیاسی و اقتصادی ایران به جهان است.

این راهبردها باید شامل انتقال فن‌آوری نوین، مدیریت مدرن، سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی (FDI)، و خروج از انزوای بانکی به دلیل مشکلاتی مانند لیست سیاه اف‌تی‌ای‌اف (FATF)، تنوع بخشیدن به اقتصاد، افزایش سرمایه‌گذاری‌های منطقه‌ای و خارجی، توسعه زیرساخت‌ها و کاهش تنش‌های بین‌المللی باشد. تنها در این صورت است که دیپلماسی منطقه‌ای می‌تواند به بخشی از راه‌حل کلان اقتصادی ایران تبدیل شود.

دیپلماسی اقتصادی حاکمیت ولایی که اولویت را به همکاری با کشورهای همسایه و کمتر توسعه‌یافته می‌دهد، می‌تواند تنگناها و هزینه‌هایی گزافی را برای ایران داشته باشد که به مرور زمان تأثیرات منفی خود را بر رشد اقتصادی درونزا، برون‌گرای پایدار و توسعه بلندمدت کشور نشان می‌دهد.

برخی از عمده ترین هزینه‌های چنین دیپلماسی همسایگی عبارتند از:

محدودیت‌های فن‌آوری و توسعه‌ای بازار
یکی از اصلی‌ترین تنگناهای همکاری اقتصادی با کشورهای همسایه کمتر توسعه‌یافته، نبود دسترسی به تکنولوژی‌های پیشرفته و مدیریت مدرن است.

فقدان فن‌آوری مدرن کشورهای همسایه مانند عراق، افغانستان، و برخی دیگر، خودشان از نظر تکنولوژی‌های نوین و زیرساخت‌های صنعتی نارسا هستند. این امر باعث می‌شود که همکاری با این کشورها نتواند به انتقال فن آوری و پیشرفت‌های صنعتی که ایران به آن‌ها نیاز دارد، منجر شود.

کاهش توان رقابتی عدم دسترسی به فناوری‌های پیشرفته و شیوه‌های مدیریتی کارآمد، توان رقابتی ایران در بازارهای جهانی را محدود می‌کند. در شرایطی که رقبای منطقه‌ای مانند ترکیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس به سرمایه‌گذاری‌های کلان و تکنولوژی‌های نوین دسترسی دارند، ایران با اتکا به همسایگان کمتر توسعه‌یافته، از رقابت باز می‌ماند.

محدودیت در جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی(FDI)
یکی دیگر از تنگناهای مهم، محدودیت در جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی است. کشورهای همسایه که با ایران همکاری می‌کنند، خودشان سرمایه‌گذاران عمده‌ای نیستند و منابع مالی مالی محدودی دارند. آنها به دلیل شرایط خاص حتی نمی توانند سرمایه گذاری مستقیم خارجی جذب نمایند.

کاهش منابع مالی کشورهای همسایه ایران مانند عراق، افغانستان و سوریه اغلب با مشکلات اقتصادی داخلی دست و پنجه نرم می‌کنند. بنابراین، نمی‌توانند سرمایه‌گذاری‌های کلانی در ایران انجام دهند و این امر ایران را از منابع خارجی بزرگتر محروم می‌کند.

نیاز به سرمایه‌گذاری‌های کلان برای توسعه زیرساخت‌ها ایران برای توسعه زیرساخت‌ها، صنایع و بخش‌های کلیدی خود به سرمایه‌گذاری‌های عمده نیاز دارد که تنها از طریق تعامل با کشورهای توسعه‌یافته یا قدرت‌های اقتصادی بزرگ امکان‌پذیر است. همکاری با همسایگان نمی‌تواند این نیازهای اقتصاد ایران را برطرف کند.

انزوای اقتصادی و بانکی بین‌المللی
یکی از تنگناهای کلیدی این دیپلماسی، عدم دسترسی به سیستم مالی و بانکی بین‌المللی به دلیل تحریم‌ها و مشکلاتی مانند FATF است. کشورهای همسایه نیز به دلیل ضعف سیستم‌های مالی و بانکی خود، نمی‌توانند جایگزین مناسبی برای سیستم مالی جهانی باشند.

مشکلات بانکی و تراکنش‌ها همکاری اقتصادی با کشورهای همسایه نمی‌تواند به حل مشکلات انتقال پول، تراکنش‌های مالی بین‌المللی و دسترسی به سیستم بانکی جهانی کمک کند. این مسئله به ویژه برای توسعه تجارت بین‌المللی و جذب سرمایه‌گذاری خارجی بسیار حیاتی است. ادامه انزوای بانکی حتی با گسترش همکاری‌های اقتصادی منطقه‌ای، ایران همچنان در انزوای بانکی قرار می‌گیرد و این باعث کاهش جذابیت ایران برای سرمایه‌گذاران خارجی می‌شود.

وابستگی به بازارهای محدود
تمرکز بر همکاری اقتصادی با همسایگان منجر به وابستگی بیش از حد به بازارهای محدود و ضعیف میشود که دارای ثبات، امنیت و رشد نیستند، بنابراین همه این این پیامدهای منفی گریبان اقتصاد ایران را خواهد گرفت. با تدوام همکاری ها اقتصاد به آنها وابسته شده و بعید نیست در مشکلات این بازارها که بازده چندانی ندارند غرق شود.

ریسک اقتصادی بازارهای همسایگان ایران اغلب کوچک و شکننده هستند. این بازارها به راحتی می‌توانند تحت تأثیر تغییرات سیاسی، جنگ، و ناپایداری اقتصادی قرار بگیرند. به عنوان مثال، عراق با ناپایداری‌های گوناگون سیاسی و اقتصادی داخلی مواجه است که بازرگانی با ایران را تحت تأثیر قرار میدهد و به درون اقتصاد ایران رخنه می کند.

محدودیت در تنوع بازارها ایران برای رشد اقتصادی درونزا، برون گرای پایدار نیاز به تنوع در بازارهای صادراتی خود دارد. محدود شدن به کشورهای همسایه که خودشان بازارهای کوچکی دارند، مانع از تنوع‌بخشی به صادرات و گسترش تعاملات با بازارهای جهانی می‌شود.

فقدان رشد اقتصادی درونزا، برون گرای پایدار
دیپلماسی اقتصادی که بر کشورهای توسعه‌نیافته متمرکز است، نمی‌تواند به رشد اقتصادی درونزا، برون گرا و پایدار و بلندمدت منجر شود.

فقدان برنامه‌های توسعه بلندمدت همکاری با همسایگان ممکن است در کوتاه‌مدت به میزان محدودی به اقتصاد ایران کمک کند، اما برای رشد پایدار و افزایش بهره‌وری اقتصادی، نیاز به برنامه‌های توسعه بلندمدت، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و تکنولوژی‌های پیشرفته وجود دارد. این اهداف تنها از طریق همکاری با کشورهای پیشرفته و اصلاحات داخلی قابل دست‌یابی است.

افزایش هزینه‌های تحریم‌ها
در شرایطی که ایران به کشورهای همسایه اتکا کند و نتواند از طریق دیپلماسی گسترده‌تری با قدرت‌های اقتصادی جهانی، تحریم‌ها را کاهش دهد، هزینه‌های تحریم‌ها برای ایران همچنان بالا خواهد ماند.

افزایش هزینه‌های تجارت و واردات به دلیل تحریم‌ها، تجارت با همسایگان نیز با هزینه‌های اضافی همراه است. این امر می‌تواند هزینه‌های واردات کالاها و خدمات را برای ایران افزایش دهد و در نتیجه بر روی معیشت مردم و صنایع تاثیر منفی بگذارد.

فرصت‌های از دست‌رفته برای تعامل جهانی
یکی از بزرگترین هزینه‌های این نوع دیپلماسی اقتصادی، از دست دادن فرصت‌ها برای تعامل با قدرت‌های اقتصادی جهانی است.

از دست دادن بازارهای بزرگتر کشورهای توسعه‌یافته و قدرت‌های بزرگ اقتصادی مانند چین، اروپا و آمریکا بازارهای بسیار بزرگی دارند که ایران در صورت تعامل با آن‌ها می‌توانست بهره‌وری اقتصادی خود را افزایش دهد. اتکا به همسایگان این فرصت را محدود می‌کند.

فقدان مشارکت در زنجیره‌های جهانی تولید تعامل محدود با جهان توسعه‌یافته باعث می‌شود که ایران نتواند در زنجیره‌های جهانی تولید و صادرات کالاهای صنعتی و تکنولوژیکی شرکت کند.

نتیجه‌گیری
دیپلماسی اقتصادی حاکمیت ولایی با تمرکز بر کشورهای همسایه و کمتر توسعه‌یافته، هرچند می‌تواند فرصت‌هایی برای دور زدن تحریم ها، تجارت کالاهای نه چندان پیشرفته و کاهش اثرات کوتاه‌مدت تحریم‌ها ایجاد کند، اما تنگناها و هزینه‌های قابل‌توجهی نیز دارد. این دیپلماسی نمی‌تواند به مسائل اساسی مانند انتقال تکنولوژی، جذب سرمایه‌گذاری خارجی، حل مشکلات بانکی و رشد درونزا، برون گرای پایدار اقتصادی پاسخ دهد. در نتیجه، برای حل این چالش‌ها، ایران نیاز به تعامل با قدرت‌های اقتصادی جهانی، اصلاحات داخلی و تنوع‌بخشی به بازارهای تجاری خود دارد تا بتواند به رشد اقتصادی پایدار و توسعه بلندمدت دست یابد.

اگر جنگ هسته ای بین آمریکا و روسیه آغاز شود چه اتفاقی می افتد؟

اگر جنگ هسته ای بین آمریکا و روسیه آغاز شود چه اتفاقی می افتد؟

طبق الگویی که مجله تایم انگلیس ارائه کرده است در صورت آغاز جنگ هسته ای میان آمریکا و روسیه یک زیردریایی آمریکایی موشک‌های بالستیک را از غرب نروژ به سمت روسیه پرتاب می‌کند که در عرض ۱۰ دقیقه به روسیه می‌رسد. در پاسخ نیز موشک های روسی از شمال کانادا (شمالگان) تا دقایقی بعد به آمریکا اصابت خواهد کرد.
شهرهای بزرگ هدف موشک ها خواهند بود. هر ضربه یک گلوله آتش ایجاد می کند و انفجارها مردم را در شهرهای بزرگ می سوزاند.
انتشار کربن سیاه ناشی از طوفان های هسته ای منجر به زمستان هسته ای می شود. بیش از ۵ میلیارد نفر ممکن است از گرسنگی بمیرند، از جمله تقریباً ۹۹ درصد از جمعیت ایالات متحده، اروپا، روسیه و چین

زنگزور

«گذرگاه زنگزور» چیست و چرا ایران با احداث آن مخالف است

  • خشایار جنیدی
  • بی‌بی‌سی

دولت روسیه می‌گوید تنش‌های اخیر با ایران بر سر احداث «گذرگاه زنگزور» در خاک ارمنستان ناشی از سو تفاهم بوده و از شفاف‌سازی موضع خود برای جمهوری اسلامی ایران خبر داده است.

ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه گفت سو تفاهم ایجاد شده بین دو کشور به خاطر اطلاع‌رسانی نادرست به وسیله عواملی صورت گرفته است که خواهان ایجاد اختلاف میان دو کشور در جهت منافع غرب هستند.

هم‌زمان، خبرگزاری‌ها در ایران به نقل از سرگئی شویگو، دبیر شورای امنیت ملی روسیه نوشته‌اند که «مسکو به توافق‌های پیشین خود با تهران درباره گذرگاه زنگزور پایبند است و هیچ تغییری در سیاست‌های کرملین ایجاد نشده است.»

توضیح بیشتری درباره این توافق‌ها داده نشده است.

این سخنان در حالی مطرح شده که پس از دیدار اخیر ولادیمیر پوتین از جمهوری آذربایجان، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه در مصاحبه با یک شبکه تلویزیونی، ارمنستان را به کارشکنی در احداث «گذرگاه زنگزور» متهم کرد.

آقای لاوروف گفت: «متاسفانه در رابطه با راه‌های ارتباطی در استان سیونیک، رهبران ارمنستان در اجرای توافقنامه امضا شده توسط نیکول پاشینیان، نخست وزیر این کشور کارشکنی می‌کنند. درک این موضع دشوار است.»

آقای لاوروف در سخنانش به توافق سه جانبه بین جمهوری آذربایجان، روسیه و ارمنستان اشاره می‌کرد که برای پایان دادن به جنگ دوم قره‌باغ در سال ۲۰۲۰ امضا شد.

در این توافقنامه بدون اشاره به «گذرگاه زنگزور»، بر احداث مسیر زمینی برای برقراری ارتباط جمهوری آذربایجان با نخجوان تاکید شده است.

جمهوری خودمختار نخجوان در جنوب قفقاز و شمال رود ارس واقع شده و از شمال و شرق همسایه ارمنستان است و از جنوب با ایران هم مرز است از غرب مرز نسبتا محدودی با ترکیه دارد.

موضع گیری‌های اخیر مقام های روسیه واکنش تند ایران را به همراه داشته و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران از تغییر در مرزهای کشورهای همسایه به عنوان «خط قرمز» نام برده است

ایران از طریق مرزهایش با جمهوری آذربایجان و ارمنستان به قفقاز جنوبی دسترسی دارد.

برخلاف مرز ایران و جمهوری آذربابجان که حدود ۶۹۰ کیلومتر است، مرز ایران و ارمنستان تنها ۴۴ کیلومتر طول دارد.

مرز کوتاه ارمنستان با ایران میان خاک جمهوری آذربایجان و جمهوری‌ خودمختار نخجوان که بخشی از جمهوری آذربایجان است، قرار گرفته است.

استان سیونیک (که کاپان مرکز آن است)، استانی هم مرز با ایران در ارمنستان است که جمهوری آذربایجان انتظار دارد از طریق آن یک بزرگراه و ارتباط راه آهن با منطقه نخجوان برقرار کند.

طبق توافقنامه آتش‌بسی که در نوامبر ۲۰۲۰ بین روسای جمهوری ارمنستان، آذربایجان و روسیه امضا شد، قرار شد تمام مسیرهای ارتباطات اقتصادی و حمل و نقلی این منطقه باز شود.

طبق این توافق جمهوری ارمنستان امنیت ارتباطات حمل و نقل بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان با جمهوری خودمختار نخجوان را در هر دو جهت تضمین می‌کند و سرویس گارد مرزی روسیه مسئول نظارت بر این مسیر خواهد بود. جمهوری آذربایجان اصرار دارد این مسیر را «گذرگاه زنگزور» بنامد.

پیش از فروپاشی شوروی، جمهوری آذربایجان از طریق راه آهن زنگزور به نخجوان ارتباط داشت ولی با آغاز جنگ اول جمهوری آذربایجان و ارمنستان در سال‌ ۱۹۸۸ این مسیر قطع شد.

طی این سال‌ها جمهوری آذربایجان برای ارتباط زمینی با نخجوان از ایران و ترکیه استفاده کرده است.

اهمیت استراتژیک کریدور زنگزور

ترکیه از طریق یک باریکه مرزی با نخجوان در ارتباط است و احداث «گذرگاه زنگزور» به این کشور امکان می‌دهد تا از طریق مسیر زمینی و راه آهن شهر قارص را به باکو وصل کند.

این ارتباط برای صدور نفت و گاز جمهوری‌ آذربایجان به ترکیه و کشورهای اروپایی مهم است.

این در حالی است که جنگ اوکراین باعث شده تا کشورهای اروپایی به دنبال مسیرهای جایگزین برای ارتباطات تجاری خود با آسیا و تامین نیاز خود به منابع سوخت فسیلی باشند.

جمهوری آذربایجان بهترین گزینه برای جایگزینی مسیر روسیه برای کشورهای اروپایی است.

گذرگاه ترانس-کاسپین که چین را از طریق قزاقستان و دریای خزر به جمهوری آذربایجان و از آنجا از طریق گرجستان و ترکیه به اروپا وصل می‌کند، یکی از جایگزین‌های روسیه در تبادلات تجاری و منابع انرژی میان اروپا و آسیاست.

«گذرگاه زنگزور» هم اهمیت مشابهی دارد و می تواند یکی دیگر از راه‌های دور زدن روسیه باشد.

به رغم این موضوع علت علاقمندی روسیه به برقراری این مسیر، گسترش حوزه نفوذ خود در قفقاز جنوبی است.

بر اساس توافق آتش‌بس، تامین امنیت «گذرگاه زنگزور» به روسیه سپرده خواهد شد.

بر اساس اظهارنظرهای غیر رسمی به نظر می‌آید بعضی از کشورهای غربی با این موضوع مخالفند و از اداره این گذرگاه به وسیله شرکت‌های اروپایی یا آمریکایی ابراز علاقه می‌کنند.

«خفگی استراتژیک ایران»

بعضی از ناظران سیاسی و رسانه‌های ایران نسبت به «خفگی استراتژیک» این کشور در صورت تغییر جغرافیای سیاسی منطقه و قطع دسترسی به خاک ارمنستان هشدار داده‌اند.

جمهوری اسلامی با ارمنستان روابط دوستانه‌تری نسبت به جمهوری آذربایجان دارد و این کشور مسیر زمینی به نسبت مطمئنی را برای دسترسی به روسیه در اختیار ایران قرار می دهد.

بعضی از صاحب نظران از این نگرانند که احداث «گذرگاه زنگزور» به نقض حاکمیت ارمنستان بر منطقه مرزی با ایران منجر شود و ارتباط دو کشور قطع شود.

مسیر اصلی ارتباطی زمینی ایران با اروپا از ترکیه می‌گذرد اما عدم ارتباط زمینی با ارمنستان باعث می‌شود آنکارا بتواند فشار بیشتری بر تهران وارد کند.

مقام‌های ایرانی همچنین از احتمال باز شدن پای نیروهای فرامنطقه ای به جنوب قفقاز در صورت احداث این گذرگاه و تهدید امنیتی این اتفاق هشدار می‌دهند.

با این حال، در توافقنامه سه جانبه سال ۲۰۲۰ میان جمهوری آذربایجان، روسیه و ارمنستان، صحبتی از تغییر حاکمیت نشده و صرفا بر بازگشایی مسیر‌های مواصلاتی تاکید شده است.

اما همین موضوع هم می‌تواند برای مقام های جمهوری اسلامی نگران کننده باشد چرا که با برقراری ارتباط زمینی میان جمهوری آذربایجان و نخجوان، نیاز باکو به تهران برای ترانزیت زمینی از طریق جاده های ایران برطرف می‌شود.

سال پیش ایران و جمهوری آذربایجان توافق کردند که با احداث یک بزرگراه ۵۵ کیلومتری منطقه اقتصادی زنگزور شرقی در جمهوری آذربایجان و منطقه نخجوان را از طریق یک بزرگراه عبوری از خاک ایران متصل کنند.

موضع ارمنستان چیست؟

با این که این راه مواصلاتی از خاک ارمنستان عبور می‌کند، اما ایروان ضعیف‌ترین بازیگر منطقه‌ای است و پس از شکست در جنگ دوم قره باغ و درگیری‌های بعدی توان چندانی برای چانه زنی در برابر تلاش‌های روسیه و ترکیه ندارد.

ارمنستان سعی دارد در نشست‌های منطقه‌ای و جهانی بر اهمیت خود برای تبدیل شدن «چهارراه صلح» تاکید کند.

به عبارتی، به جای توجه بر برقراری یک کریدور میان دو بخش خاک جمهوری آذربایجان، می‌خواهد بر نقش خود برای توسعه مسیرهای ارتباطی میان همه کشورهای منطقه تاکید کند.

ناامیدی ارمنستان از حمایت روسیه باعث شده تا این کشور بر خلاف خواسته کرملین برای تقویت روابط با اروپا تلاش کند.

نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان مسیر برون‌مرزی برای آذربایجان را رد کرده و بر آمادگی خود برای باز کردن مسیرهای ارتباطی در چارچوب حاکمیت ارمنستان تأیید کرده است.

نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان، چندی پیش پیشنهاد باز کردن مرز بین کشورهای جنوب قفقاز، ترکیه و ایران را برای تردد کالا و رفت و آمد مسافران مطرح کرد.

ضرر بزرگ ایران

در دهه‌های گذشته، تنش مستمر در روابط سیاسی ایران با غرب و تحریم‌های گسترده باعث شده تا بازیگران مهم تجارت جهانی تلاش کنند تا به جای ایران مسیر جایگزینی را به عنوان یک مسیر بالقوه برای انتقال کالا و حامل‌های انرژی پیدا بکنند.

دو گذرگاه مهمی که برای دور زدن روسیه در مسیر تجاری اروپا و آسیا طراحی شده‌اند، ایران را هم دور می‌زنند.

از سوی دیگر، عراق جایگزین ایران در مسیر ترانزیت میان بنادر خلیج فارس با ترکیه و اروپا شده است.

عدم حضور ایران در مسیرهای مهم تجارت جهانی باعث از دست رفتن فرصت‌های اقتصادی فراوان و کاهش توان چانه‌زنی سیاسی این کشور در معادلات جهانی شده است.

از سوی دیگر، التهاب مستمر در روابط با غرب باعث شده تا توان چانه‌زنی تهران در روابطش با مسکو و پکن آسیب ببیند.

عدم وتوی تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران توسط روسیه، موضع ضعیف ایران در تعیین رژیم حقوقی دریای خزر و حمایت کرملین از ابتکارعمل امارات متحده عربی برای ارجاع اختلاف با ایران بر سر جزایر سه‌گانه به دادگاه لاهه و بی‌توجهی به نگرانی‌های جمهوری اسلامی ایران از احداث گذرگاه زنگزور از تبعات این وضعیت است.

چرا ریاست جمهوری هریس برای امریکا فاجعه بار خواهد بود؟

چارلی اسپیرینگ" نویسنده کتاب "ساعت آماتور: کامالا هریس در کاخ سفید" که در ژانویه ۲۰۲۴ میلادی چاپ شد در یادداشتی در روزنامه "دیلی میل" استدلال خود در مورد این که چرا "کامالا هریس" را برای ریاست جمهوری مناسب نمی‌داند مطرح کرده است. این خبرنگار سیاسی سابق روزنامه "واشینگن "اگزماینر" و سایت دست راستی طرفدار ترامپ بریت برت می‌نویسد: "کامالا هریس از زمان نامزدی حزب دموکرات در رقابت انتخابات ۲۰۲۴ میلادی دو مصاحبه کوتاه و کمرنگ رسانه‌ای داشته است که هیچ کمکی به افزایش قدرت او نکرده است. دموکرات‌های در واشینگتن به من گفته اند که کارزار انتخاباتی او به طور فزاینده‌ای دچار تنش و ناکارآمدی می‌شود.

به گزارش فرارو به نقل از دیلی میل، او با پیامی خوشحال کننده خود را "جنگجوی شادی" می‌نامد با این وجود، من از جنگ‌های مکرر قدرت با تیم بایدن می‌شنوم: سه نسل یاران بداخلاق بایدن، خانواده باتجربه خودش و لژیون نسل Z و فعالان نسل هزاره همگی در جهات مختلفی حرکت می‌کنند. یکی از مقام‌های سابق به من گفته دستیاران هریس سعی کرده اند از او در برابر پرسش‌های مطبوعات محافظت کنند. با این وجود، یکی از دموکرات‌ها به من گفت که بسیاری می‌ترسند این رویکرد نتیجه معکوسی برای هریس و حزب دموکرات داشته باشد. او به من گفت:"این یک بازی بلند مدت عالی برای هریس نیست او باید اثبات کند که می‌تواند بدون فیلمنامه به بازی ادامه دهد".

مشکل هریس آن است که بدون تله پرامپتر یا ابزار خواندن متن دست و پا می‌زند. او حرف‌های بی معنا می‌زند و گاف‌های بی معنایی را مطرح می‌کند. با این وجود، اگر او به تصویری که با دقت از وی ساخته شده به عنوان یک دادستان سرسخت عمل کند ممکن است ضربه‌هایی وارد کند: مهارتی که او ادعا می‌کند به عنوان دادستان منطقه و دادستان کل در کالیفرنیا با سبکی بسیار پرخاشگرانه از بازجویی به آن دست یافته است. با این وجود، اگر او پیروز شود منصب ریاست جمهوری در اختیارش خواهد بود سناریویی که تا همین اواخر غیرقابل تصور به نظر می‌رسد. ما چگونه به اینجا رسیدیم"؟

او در ادامه می‌نویسد: "هریس که نامحبوب‌ترین معاون رئیس‌جمهور در تاریخ معاصر نامیده می‌شود سال‌های متمادی از سوی برخی در واشینگتن به‌عنوان فردی سبک وزن و بی صلاحیت قلمداد می‌شد. حتی برخی در مطبوعات لیبرال آمریکا او را به عنوان یک "شوخی ملی" قلمداد می‌کردند که از یک خجالت به شرمساری دیگر می‌رسید. بسیاری از نامفهوم‌ترین اظهارات او در رسانه‌های اجتماعی منتشر شد: این اظهارات او در سال ۲۰۲۲ را در نظر بگیرید که "زمان آن رسیده که کاری را که انجام می‌دادیم انجام دهیم و این زمان هر روز است". کارنامه او ممکن است عاری از دستاورد‌های واقعی باشد، اما به نظر من او جاه طلبی سیاسی را با حیله گری غریزی و پیروی از مد روز ترکیب کرده است.

هریس که پس از تفرقه دوران ریاست جمهوری ترامپ و ضعف دوران ریاست جمهوری بایدن به عنوان ناجی سیاسی امریکای "متکثر" مورد ستایش قرار گرفت از سوی ماشین تبلیغاتی حزب دموکرات به عنوان صدای جسورانه‌ای برای کل کشور معرفی شده در حالی که او عضوی جدایی ناپذیر از چهار سال ریاست جمهوری بایدن بود. در کنوانسیون اخیر دموکرات‌ها در شیکاگو او به طور رسمی نامزدی ریاست جمهوری را در میان صحنه‌های تحسین آمیز هیستریک پذیرفت. بایدن، باراک و میشل اوباما و بیل و هیلاری کلینتون از او ستایش بعمل آوردند در حالی که هریس از حمایت شخصی اپرا وینفری ستاره میلیاردر لذت برد. کنوانسیون شیکاگو موفق شد یک عامل احساسی خوب را در اطراف هریس ایجاد کند، اما این وضعیت در حال کمرنگ شدن است".

این خبرنگار در ادامه می‌افزاید: "در حال حاضر نتایج نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که جهش اولیه او در حال کاهش است. نتیجه نظرسنجی "نیویورک تایمز" در آخر هفته نشان داد که "دونالد ترامپ" با ۴۸ درصد در مقایسه با ۴۷ درصد از هریس پیشی گرفته است. هریس ممکن است امیدوار باشد که ادای احترام دموکرات‌های مشهور به او کمک کند تا از سوالات نگران کننده در مورد نامزدی اش طفره می‌رود. واقعا نگران کننده است که با آشفتگی فعلی جهان از جنگ در اوکراین گرفته تا تشدید درگیری در خاورمیانه این فرد نسبتا تازه کار بتواند به زودی در قدرت قرار گیرد. هریس هیچ مذاکره عمده‌ای انجام نداده و در تصویب هیچ قانون مهمی نقش رهبری کننده را برعهده نداشته است. حتی در میان دموکرات‌های سنا نیز او به دلیل سبک پرحاشیه، حزبی و تمرکز وسواس آمیز بر حرفه اش محبوبیتی نداشت". معاونان رئیس جمهور دیگر از جمله "ریچارد نیکسون در دوران "دوایت آیزنهاور"، "والتر موندال" در زمان "جیمی کارتر" یا"دیک چنی" در زمان جورج دابلیو بوش تاثیر مهمی بر سیاست خارجی ایالات متحده بر جای گذاشتند، اما بایدن هرگز آن قدر به هریس احترام نمی‌گذاشت که چنین نقشی را برایش قائل شود".

این روزنامه نگار در ادامه می‌نویسد: "گاف‌های هریس در عرصه سیاست خارجی ترسناک بوده است در میان بسیاری از گاف هایش برجسته‌ترین آن‌ها زمانی بود که او از "اتحاد" امریکا با کره شمالی سخن گفت. توضیحات او در مورد جنگ اوکراین و نقش ناتو در جهان "بوی سادگی کودکانه" می‌داد در حالی که رفتار او در طول خروج فاجعه بار از افغانستان به طور مشابه نشان دهنده غیر تاثیرگذار بودن او بود. او گفته بود زمانی که بایدن برای خروج نیرو‌های امریکایی از افغانستان تصمیم گرفت او آخرین فردی بود که در کاخ سفید از این موضوع اطلاع پیدا کرد. تا چند روز پس از خروج نیرو‌ها خبری از هریس نبود.

هریس در مورد مدیریت بحران مهاحران در مرز جنوبی امریکا نیز به همان اندازه بد عمل کرد. او در سال ۲۰۲۱ میلادی به گواتمالا رفت که اولین سفر بزرگ او به خارج از واشینگتن بود و در جریان آن همراه با با روزنامه نگاران رونمایی بیسکوئیت‌هایی که با تصویر او پخته شده بودند را جشن گرفت! با بدتر شدن بحران مرزی در مصاحبه با شبکه لیبرال "ان بی سی" زمانی که خبرنگار از او پرسید چرا با توجه به مقیاس مشکلات در مرز او خود به مناطق مرزی سفر نکرده هریس با خنده عجیبی گفت:"و من به اروپا نیز نرفته ام! دو موضوع دیگر در زمان خدمت او به عنوان معاون رئیس جمهور به من نشان می‌دهد که او برای مناصب عالی مناسب نیست. یکی از آن موارد روابط نامطلوب تاریخی هریس با برخی از کارکنان خود است ظاهرا به دلیل ترکیبی از بی حوصلگی و احساس ناامنی.

در طول مدتی که او به عنوان معاون رئیس جمهور مشغول به کار بود به طور مداوم افراد با استعدادی که نمی‌توانستند سبک مدیریتی اش را تحمل کنند از مقام شان استعفا می‌دادند. یکی از آنان کارکنان به "واشینگتن پست" گفته که هریس از تجزیه و تحلیل مطالب توجیهی خودداری می‌کند سپس در صورت ناآمادگی تیم اش را سرزنش می‌کند. منابع مطلع در واشینگتن داستان‌های بیش تری را در مورد ناکارآمدی و حتی سوء استفاده گفته اند. آنان می‌گویند هریس کارکنانی را که نتوانستند خواسته‌های نامنظم او را برآورده کنند مورد سرزنش قرار می‌داد.

یکی از دستیاران سابق او می‌گوید: "با کامالا شما باید مقدار ثابتی از انتقاد‌های ویرانگر روح و هم چنین عدم اعتماد به نفس را تحمل کنید". یکی دیگر از آنان به نشریه "پولیتیکو" گفته که "دفتر هریس محیط سالمی نیست و افراد حاضر اغلب احساس می‌کنند با آنان بدرفتاری صورت می‌گیرد. یکی از مدیران کارزار انتحاباتی پس از نامزدی اولیه هریس در سال ۲۰۱۹ میلادی گفته بود من هرگز سازمانی را ندیده‌ام که با کارکنان اش تا این اندازه بد رفتار کند". استفاده غیرعادی هریس از زبان انگلیسی اغلب دارای اصطلاحات صحیح سیاسی آمیخته با افکار و تکرار‌های خنده دار است. یکی از بدترین اظهارات او در مراسمی در کاخ سفید در مارس ۲۰۲۳ میلادی بود. او به حضار متحیر خود گفته بود: "بنابراین، در طول ماه تاریخ زنان ما زنانی را جشن می‌گیریم و از زنانی که در طول تاریخ تاریخ ساز شدند و آن چه را که می‌توانست با آن چه بوده است رها شود تجلیل می‌کنیم".

این یک رزومه نگران کننده برای فرد صاحب بالاترین منصب خواهد بود. بنابراین، شاید طعنه آمیز باشد که در حالی که او به عنوان یک مدیر جدی شناخته نمی‌شود خودش را خیلی جدی می‌گیرد و چنین تصویری را از خود ارائه می‌کند. یکی از اولین و گویاترین اقدامات او در این زمینه زمانی بود که به عنوان معاون رئیس جمهور از عکسی از خود بر روی جلد مجله "ووگ" انتقاد کرد. والدین هریس زمانی که او هفت ساله بود از یکدیگر طلاق گرفتند و او عمدتا توسط مادر هندو خود بزرگ شد و پدرش که متولد جامائیکا بود به عنوان استاد ارشد در دانشگاه استنفورد کار می‌کرد.

این تربیت مخلوط نژادی برای حرفه او در میان آغوش متعصبانه چپ آمریکا از سیاست هویتی اش برایش مفید بوده است به ویژه پس از ناآرامی‌هایی که به دنبال مرگ جورج فلوید در سال ۲۰۲۰ رخ داد به افزایش فعالیت جنبش حق حیات سیاه پوستان دامن زد.

هریس که همواره به دنبال کسب تشویق از سوی چپ‌ها بود مقام‌های مهاجرتی را متهم کرد که مانند کوکلاکس کلان عمل می‌کنند و اعتراضات طرفداران ترامپ در واشنگتن در تاریخ ۶ ژانویه ۲۰۲۱ در جریان یورش به ساختمان کنگره را با بمباران پرل هاربر ژاپن و جنایات ۱۱ سپتامبر مقایسه کرد. اکنون در مناظره ریاست جمهوری بینندگان کامالا هریس واقعی را خواهند دید: یک سیاستمدار ساده لوح. آیا این باعث باخت او در انتخابات خواهد شد؟ هیچ پیش بینی‌ای برای رای دهندگان آمریکایی وجود ندارد و من می‌ترسم که چشم انداز رئیس جمهور شدن این فرد بسیار محتمل باشد و این بسیار وحشتناک است".

عراقچی

‏وزیر امور خارجه ‎@araghchi در گفتگو با شبکه تلویزیونی الفرات:
🔹 تعیین ‎#عراق توسط دکتر ‎#پزشکیان به عنوان اولین کشوری که به آن سفر می‌کند، نشان دهنده عمق روابط برادرانه میان دو کشور است.
🔹این سفر از بغداد آغاز می‌شود و شامل بصره و اربیل نیز می‌شود و سفر به نجف و کربلا هم در دستور کار قرار دارد.
🔹ما از اقدامات عراق علیه گروه هایی که ایران را از خاک این کشور هدف قرار می‌دهند، خرسندیم و دائماً با طرف عراقی درباره اجرای بهینه توافقنامه امنیتی منعقد شده در سال ۲۰۲۱ در حال رایزنی هستیم.
🔹ما با عراق در مسیر درستی برای کنترل مرزها و مقابله با گروه‌های خرابکار حرکت می‌کنیم.
🔹ما از ابتکارات عراق برای میانجیگری در کاهش تنش‌ها در منطقه استقبال کرده و در همین راستا از میزبانی پنج دور مذاکرات میان ایران و عربستان سعودی قدردانی می‌کنیم.
🔹می‌خواهیم شاهد توسعه، رشد و شکوفایی و قوی شدن عراق در مرزهای خود باشیم و هر پروژه اقتصادی که به این هدف برسد، از حمایت ما برخوردار است.

آلپ ارسلان بایراکتار، وزیر انرژی و منابع طبیعی ترکیه روز یکشنبه ۱۸ شهریور اعلام کرد سال آینده اولین رآکتور نیروگاه «آک‌کویو» راه‌اندازی می‌شود و تا سال ۲۰۲۸، حدود ۱۰ درصد از برق کشور از این نیروگاه تامین خواهد شد.

ظرفیت هر کدام از چهار رآکتور نیروگاه «آک‌کویو» ۱۲۰۰ مگاوات است و در مجموع، این نیروگاه اتمی پنج برابر نیروگاه اتمی بوشهر ظرفیت تولید برق دارد.

شرکت روسی چهار سال پیش توسعه نیروگاه اتمی «آک‌کویو» ترکیه را با پنج برابر ظرفیت نیروگاه بوشهر آغاز کرده بود.

ضد تاریخ

نیل فرگوسن

طبق گفته‌ی تاکر کارلسون، دریل کوپر "مهم‌ترین تاریخ‌نگار مردمی در حال حاضر در ایالات متحده است." من تا این هفته هرگز نام کوپر را نشنیده بودم و وقتی به دنبال کتاب‌های او گشتم، باز هم چیزی دستگیرم نشد. هیچ کتابی از او وجود ندارد.

طبق اطلاعات ویکی‌پدیا، او "نویسنده کتاب توییتر — راهنمایی برای نکات و ترفندها (۲۰۱۱) و ویراستار کتاب Bush Yarns and Other Offences (۲۰۲۲)" است. این‌ها به سختی می‌توانند آثار تاریخی باشند. همانطور که کارلسون در گفت‌وگوی بسیار محبوبش با کوپر اشاره کرد، این تاریخ‌نگار در "رسانه‌ای متفاوت—در Substack، ایکس (توییتر سابق) و پادکست‌ها" فعالیت می‌کند.

مشکل، همان‌طور که به سرعت در پادکست کارلسون آشکار شد، این است که نمی‌توان به این شیوه تاریخ‌نگاری کرد. آنچه که ما در این گفت‌وگو با آن مواجهیم، نقطه‌ی مقابل تاریخ است: آن را ضدتاریخ بنامید.

تاریخ واقعی از انباشتی از شواهد، که برخی به شکل اسناد مکتوب و برخی دیگر به اشکال دیگر وجود دارند، به بازسازی افکار گذشته، به قول R.G. Collingwood، و از آنجا به بازنمایی آنچه در اصل اتفاق افتاده، به قول لئوپولد فون رانکه (Leopold von Ranke)، می‌پردازد. در مقابل، دریل کوپر مجموعه‌ای از ادعاهای عجیب و غریب را ارائه می‌دهد که تقریباً به طور کامل از شواهد تاریخی جدا شده‌اند و تنها می‌توانند برای کسانی که تا این حد از گذشته بی‌اطلاع هستند که آنها را با بازنگری جسورانه اشتباه می‌گیرند، جذاب باشند؛ در حالی که در واقع این ادعاها چیزی جز نئونازیسم ساده نیست.

پادکست‌ها همان‌طور که این روزها اغلب ادعا می‌شود، تاریخ را احیا نمی‌کنند. آنها بیشتر تاریخ را در موجی از هرزگویی غرق می‌کنند که در بهترین حالت شلخته و در بدترین حالت فریبنده است.

از همان ابتدا می‌توانستم ببینم که این گفت‌وگو به کجا می‌رود. این لحظه‌ای است که کوپر ارزیابی خود را از خودکشی دسته‌جمعی جونزتاون در سال ۱۹۷۸ به عنوان یک میکروکازم ارائه می‌دهد. میکروکازم از چه چیزی؟ از جنبش حقوق مدنی، البته.

طباطبایی و توسعه

از دیدگاه طباطبایی، یکی از مشکلات اصلی جوامع شرقی در مواجهه با توسعه، نبود "نظام فکری" مستقل و تأثیرپذیری شدید از ایده‌ها و نهادهای غربی است. او معتقد است که توسعه به‌معنای واقعی، نیازمند ایجاد و گسترش یک بنیاد فکری و فلسفی است که با سنت‌های فرهنگی و تاریخی آن جامعه همخوانی داشته باشد. در واقع، طباطبایی به نقد سطحی‌نگری در پذیرش توسعه و مدرنیته پرداخته و تأکید می‌کند که بدون یک بازاندیشی عمیق و بومی‌سازی اندیشه‌های مدرن، توسعه پایدار و معنادار نخواهد بود.

او همچنین به "زوال اندیشه سیاسی در ایران" اشاره دارد و معتقد است که بدون احیای این اندیشه و بدون درک صحیح از تاریخ و سنت‌های خود، هیچ‌گونه توسعه‌ای که بتواند به تغییرات بنیادین و مثبت در جامعه منجر شود، محقق نخواهد شد. طباطبایی توسعه را تنها در بعد اقتصادی و تکنولوژیک نمی‌بیند، بلکه آن را فرآیندی می‌داند که باید با تغییرات عمیق در نظام‌های فکری، سیاسی و اجتماعی همراه باشد.

بنابراین، از نظر طباطبایی، توسعه مفهومی چندبعدی است که باید با توجه به تاریخ، فرهنگ و نیازهای خاص هر جامعه مورد بررسی و اجرا قرار گیرد. او به نقد تقلید کورکورانه از مدل‌های توسعه غربی پرداخته و بر لزوم ایجاد یک مدل توسعه‌ای بومی و متناسب با شرایط خاص هر جامعه تأکید دارد.

زدن کشتی اسرائیلی

بحران شدید نظام در دوران ترامپ؛
حسین سلامی: در تقاطع تحریم، کرونا، تهدید و انزوای بین‌المللی بودیم

حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جریان بازدید مسعود پزشکیان از «قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء» که شنبه ۱۷ شهریورماه انجام شد، به تشریح مشکلات و بحران‌هایی پرداخت که جمهوری اسلامی در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ با آن روبرو بود.

فرمانده سپاه با اشاره به شیوع کرونا، تحریم‌های شدید بین‌المللی، کشته شدن قاسم سلیمانی و مقابله با صدور نفت ایران عنوان کرد که «ترامپ دست‌کمی از کرونا نداشت.»

وی توضیح داد: «در بحران شدیدی بودیم، سردار سلیمانی را ترور کرده بودند، هواپیمای اوکراینی سقوط کرده بود، کرونا غالب شده بود، تحریم اقتصادی را در حداکثر درجه ممکن اعمال می‌کردند و تلاش می‌کردند ما را در انزوای سیاسی قرار بدهند.»
سلامی همچنین در بخشی از سخنانش با اشاره به اینکه اسرائیل به شکلی مرموزانه نفتکش‌های جمهوری اسلامی را هدف قرار می‌داد تا صادرات نفت ایران را مختل کند، گفت: «اسرائیل ۱۴ کشتی ایران را زد؛ ما هم ۱۲ کشتی اسرائیل را زدیم!»

زنگزور

چراغ سبز پوتین به علی‌اف برای ایجاد «کریدور زنگزور»؛
زور علی خامنه‌ای و نظام‌اش هرگز به دفاع از منافع ملّی ایران نمی‌رسد

-حمایت ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه از طرح جمهوری آذربایجان برای تقویت گذرگاه «زنگزور» در مرز میان ایران و ارمنستان با واکنش برخی مقام‌های حکومت روبرو شده است.

-ماریا زاخارووا سخنگوی وزارت خارجه روسیه اخیراً اعلام کرد، کریدور زنگزور مسیری است که می‌تواند قلمرو اصلی جمهوری آذربایجان را به منطقه نخجوان از طریق استان سیونیک ارمنستان متصل کند.

-عباس عراقچی وزیرخارجه جمهوری اسلامی ۱۵ شهریورماه در واکنش به مواضع روسیه، بدون نام بردن از هیچ دولتی با لحنی محتاطانه گفت، «هر تهدیدی علیه تمامیت ارضی همسایگان ما، یا ترسیم دوباره مرزها، چه در شمال باشد، چه در جنوب، چه در شرق و چه در غرب، کاملا غیرقابل‌قبول است و برای ایران خط قرمز به شمار می‌رود.»

بنظر منظورشان از تمامیت ارضب همسایگان متحدان است

-وبسایت «تابناک» نزدیک به محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این ارتباط نوشت «روسیه بر سر زنگزور، ایران را به آذربایجان فروخت.» روزنامه «جمهوری اسلامی» چاپ تهران نیز با اشاره به اینکه «روس‌ها قابل اعتماد نیستند» از مسعود پزشکیان و دولت‌ خواست که خنجر روس‌ها را کُند کنند!

-حشمت‌الله فلاحت‌پیشه رئیس سابق کمیسیون امنیت ملّی مجلس شورای اسلامی که سرسختانه رابطه با آمریکا را به مصلحت نظام می‌داند، در واکنش به تلاش روسیه برای ایجاد کریدور زنگزور عنوان کرد: «زنگزور حمله پیشدستانه پوتین برای جلوگیری از احتمال شکل‌گیری کانال‌های ارتباطی دولت جدید ایران و آمریکا است.»
kayhan.london/1403/0

فرمانده سپاه

فرمانده سپاه: ۱۴ کشتی از ایران را اسرائیلی ها زدند/ در پاسخ ۱۲ کشتی را زدیم

سلامی در نشست با رئیس جمهور در قرار گاه خاتم:
🔹از 6 سال پیش به این طرف 14 کشتی از ما را زدند، اول نمی دانستیم کار کیست بعدا متوجه شدیم رژیم صهیونیستی این کار را می کند .
🔹12 کشتی آنها را زدیم.
🔹کشتی پنجم را که زدیم تسلیم شدند.

ترامپ

دونالد ترامپ در این جلسه پرسش و پاسخ راجع به تحریم ها گفت "من از ابزار تحریم زیاد استفاده کردم ولی زود هم برشون میداشتم چون هر بار که تحریم میکنیم، دلار رو میکشیم. الان داریم روسیه و و ایران رو از دست میدیم و این برتری دلار رو از بین می بره و این اتفاق ما رو جهان سومی میکنه".

اسرائیل

جان اف کندی ۵ ماه پس از این سخنرانی ترور شد

🔹رئیس جمهور جان اف کندی در سال ۱۹۶۳ به لوی اشکول، نخست وزیر اسرائیل هشدار داد که اگر اسرائیل اجازه بازرسی های دوره ای از رآکتور هسته ای اسرائیل را ندهد، حمایت ایالات متحده از این کشور "به طور جدی به خطر خواهد افتاد

اهمیت دالان «زنگزور» و دلایل مخالفت ایران با آن

جمهوری اسلامی ایران در چهار سال گذشته و بعد از آغاز مذاکرات صلح میان دولت‌های باکو و ایروان، همواره موضعی تند نسبت به باز شدن دالان زنگزور برای اتصال نخجوان به خاک جمهوری آذربایجان داشته و حتی در مقاطعی تهدید به مداخله نظامی کرده است.

طی روزهای گذشته و با اعلام حمایت روسیه از باز شدن دالان زنگزور، دستیار وزیر خارجه ایران در دیدار با الکسی ددوف سفیر روسیه در تهران نسبت به باز شدن این دالان اظهار نگرانی کرده و دوباره موضوع زنگزور در رسانه‌های ایران داغ شده است.

رهبر جمهوری اسلامی، نیز در دیدار نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان که برای شرکت در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان به ایران سفر کرده بود، گفت که تهران «مسیر زنگزور را به ضرر ارمنستان می‌داند و همچنان بر این موضع خود ایستادگی دارد».

مقامات جمهوری اسلامی تاکنون استدلال‌های مختلفی برای مخالفت با این طرح مطرح کرده‌اند؛ از باز شدن پای ناتو به منطقه، تا اخلال در ترانزیت کالاهای ایرانی از ارمنستان به بازارهای خارجی تا تغییر مرزهای سنتی میان ایران و ارمنستان.

دالان زنگزور

تا قبل از فروپاشی اتحاد شوروی، دالان زنگزور مسیر اتصال جمهوری خودمختار نخجوان به خاک جمهوری آذربایجان بود ولی در اوایل دهه ۹۰ میلادی و در پی آغاز جنگ میان دو ارمنستان و جمهوری آذربایجان، این دالان بسته شد.

ایروان و باکو بعد از جنگ ۴۴ روزه پاییز ۲۰۲۰، با میانجی‌گری روسیه توافق آتش‌بس ۹ ماده‌ای امضا کردند که بر اساس آن جمهوری آذربایجان جاده لاچین را برای اتصال خان‌کندی به ارمنستان باز می‌کرد و ایروان نیز دالان زنگزور را برای اتصال نخجوان به جمهوری آذربایجان احیا می‌کرد؛ با این شرط که نیروهای حافظ صلح روسی به همراه نیروهای دیدبان ترکیه در این دالانها مستقر شوند.

از همان زمان جمهوری اسلامی ایران مخالفت صریح خود را با بند ۹ توافق‌نامه اعلام و ابتدا استدلال کرد که با باز شدن این دالان، مسیر ترانزیتی ایران از طریق ارمنستان به بازارهای خارجی مختل می‌شود. این در حالی است که آمارهای گمرکی خود ایران نشان می‌دهد که حجم ترانزیت کالاهای ایرانی از طریق ارمنستان به روسیه بسیار محدود بوده و معادل تنها یک درصد از صادرات ایران به روسیه است.

در نقطه مقابل بیش از ۴۰ درصد صادرات ایران به روسیه از خاک آذربایجان و بقیه از طریق دریای خزر صورت می‌گیرد.

استدلال دوم ایران، باز شدن پای ناتو (ترکیه به عنوان عضو ناتو) به قفقاز بود.

جمهوری آذربایجان نوامبر پارسال شهر خان‌کندی با اکثریت ساکنان ارمنی در قره‌باغ کوهستانی را طی عملیاتی بازپس گرفت. در پی آن دیگر نیازی به نیروهای حافظ صلح روسی در دالان لاچین نبود و روس‌ها کلا از قره‌باغ کوهستانی خارج شدند.

حال در صورت باز شدن دالان زنگزور، دیگر نیازی به نیروهای حافظ صلح خارجی نیست، اما این موضوع تنها زمانی می‌تواند تحقق یابد که دو کشور قرارداد صلح امضا کنند و ارمنستان مسئولیت تامین امنیت دالان زنگزور را بر عهده بگیرد.

با منتفی شدن حضور نیروهای خارجی در زنگزور، استدلال کنونی ایران برای ادامه مخالفت با دالان یاد شده بر دو محور می‌چرخد: «از بین رفتن مرزهای سنتی ایران و ارمنستان، همچنین کنار ماندن ایران از طرح‌های ترانزیتی منطقه».

برخی کارشناسان معتقدند که موضوع از بین رفتن مرزهای ایران و ارمنستان زمانی می‌تواند توجیه داشته باشد که زنگزور درست از نقطه صفر مرزی ایران و ارمنستان گذر کند و کنترل آن به دست نیروهای حافظ صلح خارجی گذاشته شود؛ موضوعی که عملا منتفی شده است.

جمهوری آذربایجان برای رفع نگرانی احتمالی ایران از کنار گذاشته شدن از طرح‌های ترانزیتی، احداث دالان مشابهی را در خاک ایران از پارسال با مشارکت تهران و به موازات مسیر زنگزور برای اتصال خاک آن به نخجوان آغاز کرده، اما ایران کماکان اصرار دارد که با کنار گذاشته شدن دالان زنگزور، انحصار ترانزیت از جمهوری آذربایجان به نخجوان را در دست داشته باشد.

اهمیت دالان ترانزیتی

از نگاه جمهوری آذربایجان، دالان زنگزور تنها دالان برای اتصال این کشور به نخجوان نیست، بلکه این دالان، کوتاه‌ترین مسیر برای ترانزیت کالاهای چینی با گذشتن از آسیای مرکزی و قفقاز به ترکیه و کشورهای اروپایی است.

جمهوری آذربایجان طی چند سال گذشته با راه‌اندازی خط آهن باکو-‌تفلیس-‌قارص، حجم ترانزیت کالاهای خارجی در مسیر شرق-‌غرب را چندین برابر افزایش داده، اما دالان زنگزور، هم مسیری بسیار کوتاه‌تر از مسیر گرجستان است و هم امکان رشد ترانزیت زمینی کالا را نیز مهیا می‌کند.

ارمنستان نیز متوجه این موضوع است و نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر این کشور، دی‌ماه پارسال بعد از آغاز طرح دالان مشترک ایران و جمهوری آذربایجان به موازات زنگزور، اعلام کرد که ما در «شرایطی مشابه با ایران» آماده ارائه زیرساخت‌های ارتباطی خود برای ارتباط نخجوان و جمهوری آذربایجان هستیم.

تنها در بهار امسال، حجم ترانزیت کالاهای خارجی از خاک جمهوری آذربایجان هشت میلیون تن شده که نزدیک به نیمی از آن مربوط به ترانزیت کالا در مسیر شرق-‌غرب است.

برای مقایسه، ایران در کل سال گذشته تنها ۱۴ میلیون تن ترانزیت کالاهای خارجی داشت و یک میلیارد دلار از این حوزه درآمد کسب کرده بود.

بدین ترتیب، دالان زنگزور یا آلترناتیو آن در خاک ایران، مسیر ترانزیتی بسیار سودآوری است که می‌تواند سالانه صدها میلیون دلار برای ارمنستان یا ایران درآمد ترانزیتی ایجاد کند؛ خصوصا این‌که هم‌اکنون ۴۵ درصد از ترانزیت کالاهای خارجی از خاک آذربایجان توسط کامیون‌ها و مسیر زمینی انجام می‌شود.

جمهوری آذربایجان طی دو سال گذشته چندین بزرگراه در مسیر شمال‌-جنوب و شرق-‌غرب احداث کرده و در نظر دارد حجم ترانزیت کالاهای خارجی را تا سال ۲۰۳۰ به حدود ۷۰ تا ۱۰۰ میلیون تن برساند؛ موضوعی که اهمیت اقتصادی دالان زنگزور یا آلترنانیو آن در خاک ایران را برجسته‌تر می‌کند.

نکته این‌جاست که ایران یک کشور تحت تحریم است و ترانزیت کالا از مسیر آن چالش‌های متعددی، از جمله نقل و انتقالات مالی، بیمه و حتی ریسک سیاسی دارد و به همین دلیل دولت باکو خواهان آن است که دالان زنگزور باز شود.

فردا

ترکیه -مصر

اسماعیل کاپان

Sisi’nin ziyareti…

5 Eylül 2024 02:00 | Güncelleme :4 Eylül 2024 23:55

ترجمه به فارسی:

بازدید سیسی... ۵ سپتامبر ۲۰۲۴ | به‌روزرسانی: ۴ سپتامبر ۲۰۲۴

بازدید رئیس‌جمهور مصر، عبدالفتاح السیسی، از ترکیه مدت‌ها بود که انتظار می‌رفت. اما به دلیل سردی روابط دو کشور، این بازدید به تعویق افتاده بود. این بازدید نتایج مهمی خواهد داشت...

روابط ترکیه و مصر در هر شرایط و محیطی اهمیت زیادی دارد... به همین دلیل است که مسیر این روابط، چه مثبت و چه منفی، در هر شرایطی تأثیر خود را بر روابط دو جانبه یا چند جانبه اعمال می‌کند. مصر به دلیل موقعیت استراتژیک خود در خاورمیانه، شرق مدیترانه و شمال آفریقا و همچنین به طور کلی در جهان عرب و اسلام، همواره مورد توجه قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی بوده است... به ویژه همسایگی با اسرائیل و فلسطین و وجود اختلافات جدی با اسرائیل، مصر را به شدت تحت تأثیر و فشارهای خارجی قرار داده است. این تأثیرات و فشارهای خارجی، چه آشکار و چه پنهان، گاهی این کشور بزرگ را در معرض تحولات بزرگی قرار داده است... مصر یکی از کشورهایی بود که بیشترین آسیب را از فاجعه‌ای به نام بهار عربی دید. ساختار سیاسی و اداری کنونی مصر، منحصربه‌فرد است و به نظر می‌رسد برای مدت طولانی نیز تغییر نخواهد کرد. و مصر، علی‌رغم مشکلاتی که با آن مواجه است، از نمایش ظرفیت سیاسی و نظامی خود برای حفظ و تقویت نفوذ خود در منطقه خودداری نمی‌کند. بدون شک در این زمینه، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. به عنوان مثال، مصر به‌طور مداوم ناراحتی خود از حضور ترکیه در لیبی را بیان کرده است... در اساس، فرصت‌های زیادی وجود دارد که ترکیه و مصر را در همکاری نزدیک‌تر و پیشرفته‌تری قرار دهد. با این حال، رفتار و مداخلات قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی که به آن اشاره کردیم، تأثیری محدودکننده بر توانایی مصر در طراحی سیاست خارجی خود بر اساس منافع ملی خود دارد.

در سال ۲۰۱۲، مصر برای اولین بار در تاریخ خود انتخابات آزاد واقعی برگزار کرد و حکومتی را روی کار آورد که از حمایت مردم برخوردار بود... اما این حکومت تنها یک سال دوام آورد... و این همان چیزی بود که باعث شد روابط ترکیه و مصر به شدت خراب شود! یعنی کودتای نظامی به رهبری سیسی که منجر به سرنگونی رئیس‌جمهور مرسی شد. این کودتا به صورت زنده از طریق تلویزیون برای تمام جهان به‌صورت لحظه‌به‌لحظه پخش شد. از کودتای نظامی که در سال ۱۹۵۲ سلطنت را سرنگون کرد، مصر تحت حکومت یک قدرت استبدادی قرار داشته است. تأسیس دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸، به ویژه جنگ‌های عرب و اسرائیل در سال‌های ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ و پیامدهای سنگین آن، حکومت نظامی را در این کشور تثبیت کرده است. نه تنها از نظر اداری، بلکه اقتصاد مصر نیز به شدت تحت کنترل نظامی است. مصر با جمعیتی ۱۱۱ میلیون نفری، چهاردهمین کشور بزرگ جهان و سومین کشور بزرگ آفریقا است. با این حال، تغذیه این جمعیت عظیم در کشوری که ۹۵ درصد خاک آن بیابان است، کار آسانی نیست. ۹۷ درصد جمعیت مصر در حاشیه رود نیل زندگی می‌کنند... اقتصاد این کشور همواره با مشکلات بزرگی مواجه بوده است. علاوه بر دلایل اقتصادی، دلایل سیاسی نیز در این زمینه بسیار تعیین‌کننده هستند. یکی از منابع درآمد مهم مصر، گردشگری، در سال‌های اخیر به دلیل وقوع حملات تروریستی، خسارات زیادی دیده است. به دلیل شرایط نظامی و تهدیدهایی که مصر با آن‌ها مواجه است، این کشور مجبور به نگهداری یک ارتش بزرگ است. بنابراین هزینه‌های دفاعی نیز سهم بسیار مهمی دارد...

با این وجود، مصر دارای مزایای بسیاری است و سومین اقتصاد بزرگ آفریقا را دارد. منبع حیات مصر، رود نیل است. مصر که سهم بیشتری از آب‌های نیل را استفاده می‌کند، در حال حاضر با مشکلی بزرگ مواجه است. همین مشکل برای سودان نیز صدق می‌کند. زیرا اتیوپی که سه چهارم آب‌های نیل از خاک آن سرچشمه می‌گیرد، با تشویق‌ها و تحریکات طولانی مدت اسرائیل و آمریکا، سد رنسانس را ساخته است. این سد همچنان باعث ایجاد مشکلات پیچیده‌ای بین سودان و مصر در پایین‌دست و اتیوپی در بالادست خواهد شد. رود نیل، همانند طول خود، داستانی طولانی دارد و موضوع نوشتار دیگری است...

در مورد بازدید سیسی، در زمانی که بحران غزه به اوج خود رسیده است، این بازدید اهمیت ویژه‌ای دارد. در مسئله فلسطین، مصر همیشه در خط مقدم بوده است. به‌طوری که دیروز دو رئیس‌جمهور به‌عنوان موضوع اولویت‌دار، فاجعه غزه را مورد بحث قرار دادند. تلاش‌های مشترک ترکیه و مصر در جهت یافتن راه‌حلی برای مسئله غزه و به طور کلی مسئله فلسطین، بدون شک نتایج مهمی به همراه خواهد داشت. از این نظر، این بازدید را می‌توان به این مسئله اختصاص داد. امید ما این است که با تلاش‌های مشترک کشورهایی مانند ترکیه و مصر و سایر کشورهای اسلامی، مرهمی بر دردهای مردم فلسطین نهاده شود. به‌طوری که دیروز سیسی نیز بر اهمیت همکاری در این زمینه تأکید کرد...

به‌طور خلاصه، قبل از قطع روابط در سال ۲۰۱۳، همکاری‌های اقتصادی گسترده‌ای بین ترکیه و مصر وجود داشت. با وجود بحران، این همکاری ادامه یافت. بدون شک ۱۷ توافقنامه‌ای که دیروز بین ترکیه و مصر امضا شد، در زمینه اقتصادی نتایج مهمی در آینده به همراه خواهد داشت. احیای مجدد شورای عالی همکاری‌های استراتژیک ترکیه-مصر و به‌طور کلی افزایش سطح گفتگوها، همان‌طور که رئیس‌جمهور اردوغان اشاره کرد، بسیار ارزشمند است. امیدواریم این جو مثبت ادامه یابد

هوش مصنوعی

آمریکا، اتحادیه اروپا و بریتانیا نخستین معاهدۀ بین‌المللی هوش مصنوعی را امضا می‌کنند

سازمان حقوق بشر شورای اروپا، روز پنجشنبه ۵ شهریور (۱۵ شهریور)، اعلام کرد که نخستین معاهدۀ بین‌المللی حقوقی الزام‌آور در حوزۀ هوش مصنوعی، برای امضا در دسترس کشورهای مذاکره کننده از جمله آمریکا، بریتانیا و اعضای اتحادیه اروپا قرار گرفته است.

به گزارش خبرگزاری رویترز، کنوانسیون هوش مصنوعی که پس از چندین سال بررسی و مذاکره میان ۵٧ کشور سرانجام در ماه مه سال جاری به تصویب رسید، ضمن ترویج نوآوری مسئولانه در حوزۀ هوش مصنوعی، به خطرات و تهدیدهای ناشی از استفاده از این فناوری می‌پردازد.

شبانه محمود وزیر دادگستری بریتانیا، طی بیانیه‌ای تأکید کرد: «تصویب کنوانسیون هوش مصنوعی، گامی بزرگ و مهم در راستای تضمین مهار این فناوری‌های جدید بدون از بین بردن ارزش‌های قدیمی ما همچون حقوق بشر و حاکمیت قانون، محسوب می‌شود».

بر اساس این گزارش، کنوانسیون هوش مصنوعی بر حفاظت از حقوق بشر افراد متاثر از سیستم‌های هوش مصنوعی متمرکز است و ارتباطی با قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا که ماه گذشته به اجرا گذاشته شد، ندارد.

قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا، مقررات جامعی در مورد توسعه، استقرار و استفاده از سیستم‌های هوش مصنوعی در بازار داخلی اتحادیه اروپا را در بر می‌گیرد.

رادیو فرانسه

بازدارندگی

‏سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، روز چهارشنبه ۱۴ شهریور نسبت به احتمال ارسال موشک‌های دوربرد آمریکایی به اوکراین هشدار داد و گفت که ایالات متحده نباید با خطوط قرمز روسیه شوخی کند.

لاوروف افزود: «آمریکا در حال از دست دادن درک خود از بازدارندگی متقابل است که از زمان جنگ سرد موازنه امنیتی بین مسکو و واشنگتن را شکل داده است. آمریکایی‌ها قبلا از آستانه‌ و حدودی که برای خود تعیین کرده بودند، عبور کرده‌اند و فشارهای کنونی ممکن است زلنسکی را به سوءاستفاده از موقعیت سوق دهد.»

او همچنین تاکید کرد که واشنگتن نباید تصور کند که عواقب تشدید تنش‌ها تنها به اروپا محدود خواهد شد. کرملین نیز در بیانیه‌ای اعلام کرد که روسیه در حال بازنگری در دکترین هسته‌ای خود است، چرا که اقدامات واشنگتن و متحدانش تهدیدی برای منافع مسکو محسوب می‌شود.

این اظهارات پس از گزارش خبرگزاری رویترز درباره توافق قریب‌الوقوع بین واشنگتن و کی‌یف برای ارسال موشک‌های کروز دوربرد به اوکراین که قادر به اصابت به عمق خاک روسیه هستند صورت گرفته است.

‎#ایندیپندنت_فارسی

دعوت از سفیر روسیه در تهران؛ مخالفت ایران با تغییر ژئوپلتیک

دعوت از سفیر روسیه در تهران؛ مخالفت ایران با تغییر ژئوپلتیک

۱۴۰۳/۶/۱۳۱۴۰۳ شهریور ۱۳, سه‌شنبه

جمهوری اسلامی ضمن "دعوت" از سفیر روسیه در تهران به وزارت خارجه، بر مخالفت ایران با تغییرات ژئوپلتیک در منطقه قفقاز تاکید کرد. این دیدار در پی انتشار گزارش‌ها درباره استقبال مسکو از راه‌اندازی کریدور زنگِزور صورت گرفت.

آنگونه که رسانه‌های دولتی در ایران گزارش داده‌اند، سفیر روسیه در تهران روز دوشنبه ۱۲ شهریورماه به وزارت خارجه ایران "دعوت" و "موضع ایران درباره عدم تغییر ژئوپلتیک منطقه بار دیگر تکرار شد."

بر اساس این گزارش‌ها، مجتبی دمیرچی‌لو، دستیار وزیر امور خارجه و مدیرکل اوراسیای وزارت امور خارجه ایران در دیدار با الکسی ددوف، سفیر روسیه در تهران "بر احترام به حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و منافع متقابل کشورها در حوزه قفقاز تأکید کرد."

این مقام وزارت خارجه ایران همچنین بر حمایت از "استقرار صلح و ثبات در قفقاز، مخالفت با تغییر مرزهای شناخته شده بین‌المللی و تغییرات ژئوپلتیک در منطقه و ضرورت توجه به منافع و نگرانی‌های مشروع همه کشورهای منطقه" تأکید کرده است.

این دیدار پس از آن صورت گرفت که در روزهای اخیر گزارش‌هایی به نقل از روابط عمومی دفتر ریاست‌جمهوری آذربایجان اعلام کرده بودند که الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذبایجان و همتای روسی‌اش، ولادیمیر پوتین، طی یک تماس تلفنی درباره افتتاح کریدور حمل‌ونقل بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان گفت‌وگو کردند.

از این کریدور به نام زنگِزور نیز یاد می‌شود و ایران به شدت با باز شدن آن مخالفت می‌کند چرا که آن را ناقض مرزهای تاریخی میان ایران و ارمنستان می‌داند.

به تازگی ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه علیرغم اذعان به نگرانی ایران در این خصوص گفته بود که موضع کشورش درباره کریدور زنگزور که جمهوری آذربایجان را از طریق سیونیک ارمنستان به نخجوان متصل می‌کند، "قطعی است."

گذرگاه یا دالان زنگزور یکی از مهم‌ترین مسیرهای حمل و نقل زمینی است که جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را از طریق ارمنستان به روسیه و ترکیه متصل می‌کند و زمینه را برای ارتباط آسیا، اروپا و خاورمیانه با یکدیگر فراهم می‌سازد.

این گذرگاه قدیمی در زمان اتحاد جماهیر شوروی از طریق یک خط ریلی برقرار بود اما با تشدید اختلاف‌ها میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان احیای این مسیر به موضوعی مناقشه‌برانگیز تبدیل شد.

طبق گزارش‌ها یکی از شروط ۹گانه آتش‌بس میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان در سال ۲۰۲۰ که با میانجی‌گری روسیه صورت گرفت، باز شدن کریدور زنگِزور بوده است.

بر اساس این توافق، قرار بود که آذربایجان کریدور لاچین را برای ارمنی‌های ساکن خان‌کندی و اتصال آن به خاک ارمنستان باز کند و ارمنستان نیز کریدور زنگزور را در امتداد مرز با ایران برای اتصال نخجوان به خاک مادری جمهوری آذربایجان باز کند.

این موضوع در همان نیز با مخالفت جمهوری اسلامی همراه شد.

از جمله گزارش‌ها درباره مخالفت مقام‌های جمهوری اسلامی با باز شدن کریدور زنگِزور، معاون سیاسی رئیس‌جمهور وقت ایران در مهرماه سال ۱۴۰۲ گفته بود که ابراهیم رئیسی، کریدور زنگزور را "بستر حضور ناتو در منطقه و تهدیدی ضد امنیت ملی کشورها" می‌داند.

حال، شماری از رسانه‌های دولتی در ایران ضمن انتقاد از استقبال روسیه از باز شدن کریدور زنگِزور، رویکرد کنونی کرملین در این خصوص را عمدتا تحت تاثیر وضعیت کنونی این کشور در جنگ علیه اوکراین دانسته‌اند.

شماری از کارشناسان مستقل بر این عقیده‌اند که احداث و راه‌اندازی این کریدور، عملا از موقعیت استراتژیک ایران در منطقه قفقاز می‌کاهد و حتی نفوذ سیاسی ایران را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد.

وبسایت خبرآنلاین روز ۹ شهریور در گزارشی درباره دلایلی مخالفت ایران با باز شدن این کریدور از جمله نوشت که "عبور کریدور شرق -غرب از منطقه زنگزور که پیش‌بینی ‌می‌شود چین را به اروپا متصل نماید نیز مزیت‌های ژئواستراتژیک ایران را نه تنها در منطقه بلکه در سطح جهانی با چالش مواجه خواهد کرد."

به نظر می‌رسد که این موضوع در ماه‌های آینده نیز همچنان به عنوان چالشی میان ایران، روسیه و شماری از کشورهای منطقه مورد بحث و رایزنی قرار خواهد گرفت.

دعوت از سفیر روسیه در تهران؛ مخالفت ایران با تغییر ژئوپلتیک

دعوت از سفیر روسیه در تهران؛ مخالفت ایران با تغییر ژئوپلتیک

۱۴۰۳/۶/۱۳۱۴۰۳ شهریور ۱۳, سه‌شنبه

جمهوری اسلامی ضمن "دعوت" از سفیر روسیه در تهران به وزارت خارجه، بر مخالفت ایران با تغییرات ژئوپلتیک در منطقه قفقاز تاکید کرد. این دیدار در پی انتشار گزارش‌ها درباره استقبال مسکو از راه‌اندازی کریدور زنگِزور صورت گرفت.

آنگونه که رسانه‌های دولتی در ایران گزارش داده‌اند، سفیر روسیه در تهران روز دوشنبه ۱۲ شهریورماه به وزارت خارجه ایران "دعوت" و "موضع ایران درباره عدم تغییر ژئوپلتیک منطقه بار دیگر تکرار شد."

بر اساس این گزارش‌ها، مجتبی دمیرچی‌لو، دستیار وزیر امور خارجه و مدیرکل اوراسیای وزارت امور خارجه ایران در دیدار با الکسی ددوف، سفیر روسیه در تهران "بر احترام به حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و منافع متقابل کشورها در حوزه قفقاز تأکید کرد."

این مقام وزارت خارجه ایران همچنین بر حمایت از "استقرار صلح و ثبات در قفقاز، مخالفت با تغییر مرزهای شناخته شده بین‌المللی و تغییرات ژئوپلتیک در منطقه و ضرورت توجه به منافع و نگرانی‌های مشروع همه کشورهای منطقه" تأکید کرده است.

این دیدار پس از آن صورت گرفت که در روزهای اخیر گزارش‌هایی به نقل از روابط عمومی دفتر ریاست‌جمهوری آذربایجان اعلام کرده بودند که الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذبایجان و همتای روسی‌اش، ولادیمیر پوتین، طی یک تماس تلفنی درباره افتتاح کریدور حمل‌ونقل بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان گفت‌وگو کردند.

از این کریدور به نام زنگِزور نیز یاد می‌شود و ایران به شدت با باز شدن آن مخالفت می‌کند چرا که آن را ناقض مرزهای تاریخی میان ایران و ارمنستان می‌داند.

به تازگی ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه علیرغم اذعان به نگرانی ایران در این خصوص گفته بود که موضع کشورش درباره کریدور زنگزور که جمهوری آذربایجان را از طریق سیونیک ارمنستان به نخجوان متصل می‌کند، "قطعی است."

گذرگاه یا دالان زنگزور یکی از مهم‌ترین مسیرهای حمل و نقل زمینی است که جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را از طریق ارمنستان به روسیه و ترکیه متصل می‌کند و زمینه را برای ارتباط آسیا، اروپا و خاورمیانه با یکدیگر فراهم می‌سازد.

این گذرگاه قدیمی در زمان اتحاد جماهیر شوروی از طریق یک خط ریلی برقرار بود اما با تشدید اختلاف‌ها میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان احیای این مسیر به موضوعی مناقشه‌برانگیز تبدیل شد.

طبق گزارش‌ها یکی از شروط ۹گانه آتش‌بس میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان در سال ۲۰۲۰ که با میانجی‌گری روسیه صورت گرفت، باز شدن کریدور زنگِزور بوده است.

بر اساس این توافق، قرار بود که آذربایجان کریدور لاچین را برای ارمنی‌های ساکن خان‌کندی و اتصال آن به خاک ارمنستان باز کند و ارمنستان نیز کریدور زنگزور را در امتداد مرز با ایران برای اتصال نخجوان به خاک مادری جمهوری آذربایجان باز کند.

این موضوع در همان نیز با مخالفت جمهوری اسلامی همراه شد.

از جمله گزارش‌ها درباره مخالفت مقام‌های جمهوری اسلامی با باز شدن کریدور زنگِزور، معاون سیاسی رئیس‌جمهور وقت ایران در مهرماه سال ۱۴۰۲ گفته بود که ابراهیم رئیسی، کریدور زنگزور را "بستر حضور ناتو در منطقه و تهدیدی ضد امنیت ملی کشورها" می‌داند.

حال، شماری از رسانه‌های دولتی در ایران ضمن انتقاد از استقبال روسیه از باز شدن کریدور زنگِزور، رویکرد کنونی کرملین در این خصوص را عمدتا تحت تاثیر وضعیت کنونی این کشور در جنگ علیه اوکراین دانسته‌اند.

شماری از کارشناسان مستقل بر این عقیده‌اند که احداث و راه‌اندازی این کریدور، عملا از موقعیت استراتژیک ایران در منطقه قفقاز می‌کاهد و حتی نفوذ سیاسی ایران را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد.

وبسایت خبرآنلاین روز ۹ شهریور در گزارشی درباره دلایلی مخالفت ایران با باز شدن این کریدور از جمله نوشت که "عبور کریدور شرق -غرب از منطقه زنگزور که پیش‌بینی ‌می‌شود چین را به اروپا متصل نماید نیز مزیت‌های ژئواستراتژیک ایران را نه تنها در منطقه بلکه در سطح جهانی با چالش مواجه خواهد کرد."

به نظر می‌رسد که این موضوع در ماه‌های آینده نیز همچنان به عنوان چالشی میان ایران، روسیه و شماری از کشورهای منطقه مورد بحث و رایزنی قرار خواهد گرفت.

ترامپ

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری پیشین ایالات متحده و نامزد انتخابات ریاست جمهوری نوامبر، روز سه‌شنبه ۱۳ شهریور در پادکست لکس فریدمن گفت برنامه‌ای «تضمین‌شده و غافلگیرکننده» برای پایان دادن به جنگ در اوکراین دارد.

ترامپ در بخشی از صحبت‌هایش گفت: «اگر من به‌عنوان رئیس‌جمهوری انتخاب شوم، یک توافق تضمین‌شده انجام خواهیم داد. این جنگی است که نباید رخ می‌داد. من یک طرح بسیار دقیق دارم که چگونه جنگ میان اوکراین و روسیه را متوقف کنم و ایده دیگری نیز برای چین دارم.»

دونالد ترامپ در بخشی از اظهاراتش گفت: «نمی‌توانم این برنامه‌ها را به شما بگویم زیرا اگر آن را مطرح کنم نمی‌توانم از آن‌ها استفاده کنم و ناموفق می‌شوند. بخش‌هایی از آن غافلگیرکننده است.»

ایندیپندنت

ترکیه

اعضای گروه اتحادیه جوانان ترکیه (تی جی بی) به گروهی از خدمه ناو آمریکایی «یو اس اس واسپ» در ازمیر حمله کردند. تصاویر منتشر شده در رسانه‌های اجتماعی نشان می‌دهد آن‌ها در حالی که فریاد می‌زدند «یانکی به خانه‌ات برگرد»، تلاش می‌کنند پلاستیک به سر یکی از نیروهای آمریکایی بکشند و همراهان دیگر او را که سعی در کمک دارند، ضرب و جرح می‌کنند.

سفارت آمریکا در ترکیه ضمن تایید سلامتی اعضای نیروی دریایی ایالات متحده، از مقام‌های ترکیه‌ای به خاطر «واکنش سریع و تحقیقات جاری» قدردانی کرد.

گروه تی جی بی در حساب ایکس خود نوشت: «ما سربازان آمریکایی را آزاد کردیم اما هر بار که وارد کشور شوید، همانطور که شایسته شماست از شما استقبال می‌کنیم.»ایندیپتدنت

برجام

رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، گفته است برجام متناسب با واقعیت‌های فعلی برنامه هسته‌ای ایران نیست و با توجه به پیشرفت‌های این برنامه در تقریبا تمام جنبه‌ها، اکنون دیگر «تاریخ‌گذشته» است.

مدیرکل آژانس به شبکه خبری العربیه گفت: «با توجه به سطحی که برنامه هسته‌ای ایران رسیده است، هم از نظر فناوری‌های موجود که شامل نسل جدید سانتریفیوژهای پیشرفته می‌شود، و هم از نظر مقدار مواد هسته‌ای که ذخیره کرده‌اند، و با توجه به پیشرفت‌های مشاهده شده در سایر حوزه‌های فناوری که به برنامه‌ی هسته‌ای ایران مرتبط هستند یا بخشی از آن محسوب می‌شوند، نیاز به شفافیت بیشتری وجود دارد. بنابراین، ما در حال بحث با ایران هستیم تا ببینیم چه اقدامات دیگری فراتر از آنچه ایران متعهد به انجام آن است، می‌توانیم انجام دهیم.»

آقای گروسی گفت مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور جدید ایران، به نامه‌اش پاسخ داده است که نشانه‌ای است از احتمال ازسرگیری گفتگوها برای اطمینان از صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای ایران.

او افزود که امیدوار است دیدار با آقای پزشکیان «در اولین فرصت ممکن» انجام شود و او آماده سفر به تهران است.

آقای گروسی گفت: «یکی از نکاتی که همتایان ایرانی من مدت‌هاست مطرح می‌کنند، این است که آنها نیازمند برخی مشوق‌ها و رفع تحریم‌های کشورهای غربی هستند. اگر بخواهم این موضوع را با یک واژه ساده بیان کنم، نوعی انگیزه برای پذیرش اقدامات اضافی و داوطلبانه لازم است.»

بی بی سی

اسرائیل

‏رسانه‌های اسرائیلی از آغاز اعتصاب گسترده از صبح روز دوشنبه ۲ سپتامبر خبر داده‌اند. فراخوان این اعتصاب را بزرگ‌ترین اتحادیه کارگری اسرائیل به نام هیستدروت صادر کرده و هدف از آن، افزایش فشار بر دولت نتانیاهو برای خاتمه جنگ و توافق بر سر آزادی گروگان‌ها عنوان شده است.

شهرداری اورشلیم نیز اعلام کرده که دوشنبه ۲ سپتامبر کارکنان این شهرداری به همراه کارکنان شهرداری‌های چند شهر دیگر در همدردی با خانواده گروگان‌ها دست به اعتصاب نیمه‌روزه خواهند زد.

پیش از این، یائیر ‎#لاپید رهبر مخالفان دولت ‎#اسرائیل در واکنش به خبر کشف اجساد گروگان‌ها و در انتقادی شدید از نتانیاهو و کابینه‌اش خواستار برگزاری اعتصاب عمومی شده بود.

لاپید، نخست‌وزیر پیشین اسرائیل همچنین از شهروندان اسرائیلی خواسته بود که در طول روز در یک تظاهرات بزرگ در تل‌آویو شرکت کنند. او همچنین از بزرگ‌ترین اتحادیه کارگری اسرائیل و شرکت‌ها خواسته بود تا به اعتصابات عمومی بپیوندند

اسرائیل

‏رسانه‌های اسرائیلی از آغاز اعتصاب گسترده از صبح روز دوشنبه ۲ سپتامبر خبر داده‌اند. فراخوان این اعتصاب را بزرگ‌ترین اتحادیه کارگری اسرائیل به نام هیستدروت صادر کرده و هدف از آن، افزایش فشار بر دولت نتانیاهو برای خاتمه جنگ و توافق بر سر آزادی گروگان‌ها عنوان شده است.

شهرداری اورشلیم نیز اعلام کرده که دوشنبه ۲ سپتامبر کارکنان این شهرداری به همراه کارکنان شهرداری‌های چند شهر دیگر در همدردی با خانواده گروگان‌ها دست به اعتصاب نیمه‌روزه خواهند زد.

پیش از این، یائیر ‎#لاپید رهبر مخالفان دولت ‎#اسرائیل در واکنش به خبر کشف اجساد گروگان‌ها و در انتقادی شدید از نتانیاهو و کابینه‌اش خواستار برگزاری اعتصاب عمومی شده بود.

لاپید، نخست‌وزیر پیشین اسرائیل همچنین از شهروندان اسرائیلی خواسته بود که در طول روز در یک تظاهرات بزرگ در تل‌آویو شرکت کنند. او همچنین از بزرگ‌ترین اتحادیه کارگری اسرائیل و شرکت‌ها خواسته بود تا به اعتصابات عمومی بپیوندند

گاز

شرکت‌های ملی گاز ایران و ترکمنستان سند همکاری جدید امضا کردند تا راه برای احیای صادرات گاز ترکمنستان به جمهوری اسلامی باز شود. یادداشتی از دالغا خاتین‌اوغلو، کارشناس نفت و انرژی.

‏لیندسی گراهام،‌ سناتور جمهوریخواه کارولینای جنوبی در واکنش به خبر کشته شدن شش گروگان حماس و از جمله هرش گلدبرگ پولین، شهروند آمریکایی اسرائیلی‌تبار، از جو بایدن و دولت اسرائیل خواست به ایران حمله کنند.
گراهام روز یکشنبه و در گفت‌وگو با شبکه ای‌بی‌سی با ابراز خشم و اندوه از کشته شدن گروگان آمریکایی اسیر حماس گفت: �آن‌ها اهمیتی به جان گروگان‌ها و فلسطینی‌ها نمی‌دهند. اگر می‌خواهید گروگان‌ها را به خانه بازگردانید، باید فشار و هزینه را بر ایران بالا ببرید.�
این نماینده مجلس سنا، کامالا هریس را به‌دلیل امتناع از گفت‌وگوی مستقیم با بنیامین نتانیاهو در زمان حضور نخست وزیر اسرائیل در واشینگتن متهم کرد که یک پیام آشکار برای تروریست‌ها ارسال کرده است: آمریکا به اندازه کافی از اسرائیل حمایت نمی‌کند.

لیندسی گراهام در همین گفت‌وگو سیاست خارجی نامزد دموکرات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را مانند یک گوی تخریب‌گر توصیف کرد که همه‌چیز را زا بین می‌برد.

ایندیپندنت

حمله به ایران

‏لیندسی گراهام،‌ سناتور جمهوریخواه کارولینای جنوبی در واکنش به خبر کشته شدن شش گروگان حماس و از جمله هرش گلدبرگ پولین، شهروند آمریکایی اسرائیلی‌تبار، از جو بایدن و دولت اسرائیل خواست به ایران حمله کنند.
گراهام روز یکشنبه و در گفت‌وگو با شبکه ای‌بی‌سی با ابراز خشم و اندوه از کشته شدن گروگان آمریکایی اسیر حماس گفت: «آن‌ها اهمیتی به جان گروگان‌ها و فلسطینی‌ها نمی‌دهند. اگر می‌خواهید گروگان‌ها را به خانه بازگردانید، باید فشار و هزینه را بر ایران بالا ببرید.»
این نماینده مجلس سنا، کامالا هریس را به‌دلیل امتناع از گفت‌وگوی مستقیم با بنیامین نتانیاهو در زمان حضور نخست وزیر اسرائیل در واشینگتن متهم کرد که یک پیام آشکار برای تروریست‌ها ارسال کرده است: آمریکا به اندازه کافی از اسرائیل حمایت نمی‌کند.

لیندسی گراهام در همین گفت‌وگو سیاست خارجی نامزد دموکرات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را مانند یک گوی تخریب‌گر توصیف کرد که همه‌چیز را زا بین می‌برد.

ایندیپندنت

امریگا

‏لیندسی گراهام،‌ سناتور جمهوریخواه کارولینای جنوبی در واکنش به خبر کشته شدن شش گروگان حماس و از جمله هرش گلدبرگ پولین، شهروند آمریکایی اسرائیلی‌تبار، از جو بایدن و دولت اسرائیل خواست به ایران حمله کنند.
گراهام روز یکشنبه و در گفت‌وگو با شبکه ای‌بی‌سی با ابراز خشم و اندوه از کشته شدن گروگان آمریکایی اسیر حماس گفت: «آن‌ها اهمیتی به جان گروگان‌ها و فلسطینی‌ها نمی‌دهند. اگر می‌خواهید گروگان‌ها را به خانه بازگردانید، باید فشار و هزینه را بر ایران بالا ببرید.»
این نماینده مجلس سنا، کامالا هریس را به‌دلیل امتناع از گفت‌وگوی مستقیم با بنیامین نتانیاهو در زمان حضور نخست وزیر اسرائیل در واشینگتن متهم کرد که یک پیام آشکار برای تروریست‌ها ارسال کرده است: آمریکا به اندازه کافی از اسرائیل حمایت نمی‌کند.

لیندسی گراهام در همین گفت‌وگو سیاست خارجی نامزد دموکرات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را مانند یک گوی تخریب‌گر توصیف کرد که همه‌چیز را زا بین می‌برد.

ایندیپندنت

مورسه خصوصی

مدرسه‌ای خصوصی در لندن، دوره‌ای بدون معلم به نام «جی‌سی‌اس‌ای» (GCSE) را برای ۲۰ دانش‌آموز آغاز می‌کند. به گزارش اسکای‌نیوز، این دانش‌آموزان با استفاده از برنامه‌های هوش مصنوعی و هدست‌های واقعیت مجازی آموزش می‌بینند و برنامه‌های درسی به صورت ویژه بر اساس نقاط قوت و ضعف هر دانش‌آموز تنظیم می‌شود. هزینه سالانه این دوره حدود ۲۷ هزار پوند اعلام شده است.
در حالی که مدیران این مدرسه گفته‌اند این فناوری امکان یادگیری دقیق و سفارشی را فراهم می‌کند، منتقدان معتقدند آموزش با هوش مصنوعی به آینده‌ای بی‌روح و تاریک منجر خواهد شد.

ایتدیپندنت

اسرائیل

اعتصاب کارگران علیه دولت نتانیاهو به دلیل عدم تبادل اسرا با حماس و اعتراضددانشجویان در امریکا

🔹 باراک راوید: هیستادروتاداش، رئیس اتحادیه کارگران اسرائیل، که خواستار مبادله ی اسرای فلسطینی و اسرائیلی است، تصمیم گرفت دستور اعتصاب عمومی برای روز دوشنبه در اعتراض به دولت نتانیاهو را صادر کند. این اقدام بی‌سابقه‌ای است که از ۷ اکتبر تاکنون رخ نداده است. آخرین بار در مارس ۲۰۲۳ و پس از تلاش نتانیاهو برای برکناری وزیر دفاع گالانت این اتفاق رخ داد

نگرانی شدید ترامپ از بازگشایی دانشگاه های آمریکا و آغاز تظاهرات دانشجویی علیه نسل کشی اسرائیل در غزه

🔹ترامپ در مصاحبه با فاکس نیوز تاکید کرد که دانشجویان معترض حتی برای دولت بایدن-هریس هم احترامی قائل نیستند و با این وضعیت اوضاع دانشگاه‌ها پس از بازگشایی بدتر خواهد شد. او همچنین به مساله یهودستیزی و رواج مارکسیسم در دانشگاه‌های آمریکا انتقاد کرد.

🔹 ترامپ همه مخالفان نسل کشی اسرائیل در غزه را یهودستیز قلمداد می کند. در حالی که در طول تظاهرات نه تنها یک مورد یهودستیزی یافت نشد، بلکه دانشجویان و اساتید یهودی مشارکت بسیار بالایی در اعتراض ها داشتند. ترامپ وعده داده است که در صورت ریاست جمهوری مجدد، دانشجویان مخالف نسل کشی اسرائیل را به کشورهایشان باز گرداند و دانشجویان آمریکایی شرکت کننده را مجازات کند.

ترامپ

دونالد ترامپ در مصاحبه با فاکس گفت: «به دنبال دشمنی با ایران نیستم و دوست دارم با آن‌ها کنار بیایم.» او افزود که در صورت پیروزی در انتخابات آمریکا، نمی‌تواند اجازه دهد جمهوری اسلامی «به سلاح اتمی دست پیدا کند، زیرا در این صورت، اسرائیل از بین خواهد رفت.»

ترامپ

دونالد ترامپ در مصاحبه با فاکس گفت: «به دنبال دشمنی با ایران نیستم و دوست دارم با آن‌ها کنار بیایم.» او افزود که در صورت پیروزی در انتخابات آمریکا، نمی‌تواند اجازه دهد جمهوری اسلامی «به سلاح اتمی دست پیدا کند، زیرا در این صورت، اسرائیل از بین خواهد رفت.»

رابطه ایران و اروپا

شارل میشل، رئیس شورای اروپا که به عربستان سعودی سفر کرده است، گفت: «سطح روابط میان جمهوری اسلامی و اتحادیه اروپا بسیار ضعیف است. تهران باید به اصلاح رفتارش در خاورمیانه بپردازد.»

میشل با اشاره به تشدید درگیری‌ها میان شبه‌نظامیان حزب‌الله و اسرائيل، عادی‌سازی روابط دیپلماتیک را در سراسر منطقه بیش از هر زمان دیگری ضروری دانست.

رئيس شورای اروپا گفت: «این امر برای ترغیب منطقه به ثبات و همچنین ترغیب کشوری مثل جمهوری اسلامی ایران به این که اقداماتی را که با استفاده از نیروهای نیابتی باعث بی‌ثباتی در منطقه می‌شود را انجام ندهد، بسیار مهم است.»

شارل میشل تاکید کرد: «ما در کنار مردم لبنان ایستاده‌ایم، زیرا آن‌ها نخستین قربانیان درگیری‌ها در کشورشان‌اند.»

رئیس شورای اروپا همچنین گفت: «علیرغم اختلافات موجود میان ایران و اتحادیه اروپا، تصمیم گرفته‌ایم با جمهوری اسلامی ایران و با رئیس‌جمهوری جدید این کشور تعامل داشته باشیم و اختلافات خود را مورد بحث قرار دهیم و ببینیم چگونه می‌توانیم برای پیشرفت از جمله در مورد چالش هسته‌ای تلاش کنیم.»

ایندیپندنت

واشینگتن‌تایمز به نقل از جان شیندلر، مقام سابق ضد اطلاعات آژانس امنیت ملی آمریکا گزارش داد، سی‌آی‌ای در دولت اوباما اسناد مربوط به تلاش تهران برای ساخت سلاح هسته‌ای را مخفی کرد تا اوباما و تیم او بتوانند با جمهوری اسلامی معامله کنند.
براساس این گزارش، سی‌آی‌ای این موضوع را که تلاش‌های تهران برای تولید سلاح هسته‌ای پیشرفته‌تر از آن چیزی بود که تصور می‌شد را پنهان کرد.
شیندلر گفت: این داده‌های اطلاعاتی مخفی شدند تا تلاش‌های دولت اوباما و گروهی از قدرت‌های جهانی برای دستیابی به برجام با جمهوری اسلامی به خطر نیفتد.
این اظهارات درحالی مطرح می‌شود که اخیرا سازمان اطلاعات ملی آمریکا عبارت �ایران مشغول تولید یک ابزار هسته‌ای قابل آزمایش نیست� را از گزارش ارایه شده به کنگره حذف کرده است. این جمله در گزارش سال قبل این نهاد اطلاعاتی وجود داشت.

سازمان اطلاعات ملی امریکا

واشینگتن‌تایمز به نقل از جان شیندلر، مقام سابق ضد اطلاعات آژانس امنیت ملی آمریکا گزارش داد، سی‌آی‌ای در دولت اوباما اسناد مربوط به تلاش تهران برای ساخت سلاح هسته‌ای را مخفی کرد تا اوباما و تیم او بتوانند با جمهوری اسلامی معامله کنند.
براساس این گزارش، سی‌آی‌ای این موضوع را که تلاش‌های تهران برای تولید سلاح هسته‌ای پیشرفته‌تر از آن چیزی بود که تصور می‌شد را پنهان کرد.
شیندلر گفت: این داده‌های اطلاعاتی مخفی شدند تا تلاش‌های دولت اوباما و گروهی از قدرت‌های جهانی برای دستیابی به برجام با جمهوری اسلامی به خطر نیفتد.
این اظهارات درحالی مطرح می‌شود که اخیرا سازمان اطلاعات ملی آمریکا عبارت «ایران مشغول تولید یک ابزار هسته‌ای قابل آزمایش نیست» را از گزارش ارایه شده به کنگره حذف کرده است. این جمله در گزارش سال قبل این نهاد اطلاعاتی وجود داشت.

کدام مسائل آینده ایران را دچار چالش می‌کند؟

کدام مسائل آینده ایران را دچار چالش می‌کند؟

مسعود نیلی

داستان ناترازی‌ها؛ کدام مسائل «آیندۀ سرزمینی» و «پایداری جامعه» را دچار چالش می‌کند؟

در یک ساختار سیاسی فاقد حزب، سازماندهی فکری حکمرانی کاری سخت و پیچیده است. در خلاءِ وجود احزاب، این مسئولیت بر عهدۀ افرادی است که اثرگذاری اجتماعی دارند و اشکال مختلف مواجهۀ حکمرانی با جامعه را بررسی می‌کنند. در این بخش هم مشکل جدی کشور ما، میزان اندک گفت‌وگو میان افرادی است که باید بتوانند هم‌فکری داشته باشند. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که در آن گفت‌وگو اندک و معمولاً همراه با چاشنی خشونت است. گفت‌وگوی سازنده و ایجابی در این جهت که چه کارهایی می‌توان و باید انجام داد، به‌ندرت در جامعۀ ما شکل می‌گیرد.

در حال حاضر و با تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی، روزنۀ امیدی ایجاد شده است که بتوان همزمان با روی کار آمدن دولت جدید و فراهم‌شدن فرصتی دوباره برای جامعه،‌ افکار و دیسیپلین‌های مختلف را دور هم جمع کرد و با گفت‌وگو و هم‌اندیشی به گفتمانی واحد رسید. اما اگر بخواهیم گسترۀ گفت‌وگو و ارتفاع نگاه ما به مسائل کشور ایجابی باشد باید به کل نظام حکمرانی و نه صرفاً دولت، به‌عنوان قوۀ مجریه، بپردازیم و بایدها و نبایدها را بیان کنیم. البته به‌طور طبیعی انتخاب مسیر دولت بسیار تعیین‌کننده است.

مسائل مهم امروز ایران را می‌توان با استفاده از دو معیار مهم و سرنوشت‌ساز دسته‌بندی کرد؛ نخست مسائلی که موجودیت یا آیندۀ سرزمینی کشور را دچار چالش می‌کنند و دوم، مسائلی که پایداری جامعه را مورد تهدید قرار می‌دهند. مسائلی که یک یا هر دو این معیارها را داشته باشند، خطیرترین مسائل کشورند و برای حل آن‌ها باید یک «اصلاح راهبردی» صورت بگیرد. اصلاح راهبردی به این معناست که باید تغییر مسیر حرکت انجام شود. اما در برخی موارد هم می‌توان از «اصلاح رویکرد» استفاده کرد که به معنای تغییر نگاه است. به‌طور طبیعی اصلاح رویکرد مقدم بر اصلاح راهبردی است، چون در برخی مسائل می‌توان با همین تغییر نگاه به دستاوردهای قابل قبولی رسید. گام بعدی نیز «اصلاحات سیاستی» است، یعنی در همان مسیری که حرکت می‌کنیم، می‌توان بهبودهایی موضعی انجام داد و در نهایت در صورت نیاز به‌سمت اصلاح راهبردی رفت و اساساً مسیر حرکت را تغییر داد.

- سه مسئلۀ خطیر حکمرانی

در دسته‌بندی خطیرترین مسائل کشور باید دامنه را محدود و مشخص کنیم و به مسائلی برسیم که از همه حیاتی‌تر هستند و در این مورد سنجه بگذاریم که بین این مسائل حیاتی کدام بیشترین فوریت را دارد. بسیاری از اوقات این اشکال ایجاد می‌شود که سیاست‌گذار یک مسئلۀ مهم را یک مسئلۀ فوری هم در نظر می‌گیرد و فکر می‌کند باید به سراغ حل آن برود؛ بدون اینکه مقدمات لازم را در نظر بگیرد که باید ابتدا فراهم شود. در غربالگری مسائل موجود، سه مسئله پیش‌روی نظام حکمرانی وجود دارد. البته منظور این نیست که الزاماً خودِ نظام حکمرانی هم این سه مسئله را به عنوان مسائل اصلی قبول دارد. اینجاست که ما باید به نظام حکمرانی کشور بقبولانیم که این سه مسئله تا چه اندازه حیاتی و فوری است و ادامۀ حکمرانی در کشور وابسته به نوع مواجهه با این سه مسئله است. قاعدتاً گام اول این است که ابتدا آن‌ها را به عنوان مسائل اصلی بپذیریم. این سه مسئله عبارت است از «ناترازی‌های مالی و زیست‌محیطی»، «وضعیت خطیر روابط خارجی» و «شکاف‌های عمیق اجتماعی و فرهنگی بین‌نسلی و درون‌نسلی».

از بین این سه مسئله، ناترازی‌های مالی و زیست‌محیطی حیاتی‌ترین است که در ادامه دلایل آن را توضیح خواهم داد، اما این حیاتی‌ترین مسئله، الزاماً فوری‌ترین مسئله نیست. ناترازی‌ها اولین رأس مثلث بحران‌آفرین کشور است. ما فهرست نسبتاً جامعی از ناترازی‌ها در کشور داریم که یک ویژگی مشترکشان این است که مزمن هستند. ویژگی دوم این ناترازی‌ها، فزاینده‌بودن یا بزرگ‌ترشدن دائمی آن‌هاست. برای مثال، ناترازی برق که این روزها همه با آن درگیر هستیم و بحران بسیار واضحی است که هم کسب‌وکار مردم و هم زندگی و رفاه آن‌ها را دچار اختلال کرده است. در تأمین بنزین به‌طور جدی مسئله داریم و مجبور به واردات فزاینده هستیم، درحالی‌‌که تا همین چند سال پیش صادرکنندۀ بنزین بودیم. در گاز طبیعی و گازوئیل نیز مسئله مشابه است. در بودجه به‌رغم سطح بسیار پایین ارائۀ خدمات عمومی و مقدار ناچیز سرمایه‌گذاری که انجام می‌شود و با وجود اعمال فشار به زندگی و رفاه کارکنان دولت که دستمزدشان در سه سال گذشته با فاصلۀ بسیار نسبت به تورم اصلاح شده، باز هم ناترازی ناترازی وجود دارد که باعث شده است به نظام بانکی هم فشار وارد شود. نظام بانکی با ناترازی‌های دیگری هم مواجه بوده و ناترازی بودجه هم مزید بر علت شده که برآیند آن رشد نقدینگی و تورم است. ناترازی ارزی هم صورت‌مسئلۀ واضحی دارد. در اقتصاد ایران همواره نظام چندنرخی ارز برپا بوده است. این نظام ارزی بارها دچار شوک‌های بسیار بزرگی در مقیاس جهانی شده و طی ۱۲ سال چهار بحران ارزی بزرگ را پشت سر گذاشته است. درحالی‌که بسیاری از کشورهای دنیا در طول تاریخ اقتصاد خود حتی یک‌بار هم بحران ارزی را تجربه نکرده‌اند. این شوک‌های ارزی باعث بی‌ثباتی اقتصاد کلان و شکل‌گیری فساد و رانت شده است.

از طرفی صندوق‌های بازنشستگی کشوری و لشکری هر دو به‌طور کامل وارد بودجۀ دولت شده‌اند، به‌طوری که دیگر عملاً مفهومی به نام صندوق برای آن‌ها معنا ندارد. بحران منابع آب، فرسایش خاک و آلودگی هوا هم زیست‌بوم کشور را دچار تهدید و تخریب کرده است. شرایط بازار کار کشور نیز به‌گونه‌ای است که در یک جمعیت در سنِ کارِ حدوداً ۶۵ میلیون‌نفری، کمتر از ۲۵ میلیون نفر شاغل داریم که یکی از پایین‌ترین نسبت‌های اشتغال در مقیاس بین‌المللی است. درحالی‌که در یک شرایط معمول، از جمعیت در سن کار کشور باید حدود ۳۸ میلیون نفر شاغل می‌بودند. در حال حاضر نسبت جمعیت غیرفعال کشور بسیار بالاست. از طرفی در همان مقدار شاغل موجود، کیفیت اشتغال در مقابل سطح رو به رشد تحصیلات و سهم بسیار پایین اشتغال زنان در بازار کار (کمتر از چهار میلیون نفر آن هم در شغل‌هایی با درآمدزایی پایین) بسیار نامتناسب و پایین است. ترکیب سطح تحصیلات شاغلان و بیکاران نیز دچار عدم تناسب بالاست، به‌گونه‌ای که بیشترین وزن در بیکاران را تحصیل‌کرده‌ها دارند و بیشترین شاغلان، دیپلم یا تحصیلاتی کمی بالاتر از دیپلم دارند. ناترازی مشهود دیگر در بازار کار از این آمار مشهود است که سهم جمعیت تحصیل‌کرده از کل جمعیت ۲۳ درصد است، درحالی‌که سهم جمعیت تحصیل‌کرده از بیکاران ۴۲ درصد است؛ که نشان می‌دهد نظام آموزش عالی کشور مدام نیرو تربیت می‌کند، اما بازار کار جایی برای جذب این نیروها ندارد.

در کنار این مسائل اساسی با یک سری مسائل دیگر مانند ورود کالاهای عادی مورد نیاز مردم از طریق قاچاق از مسیرهای صعب‌العبور روبه‌رو هستیم؛ کالاهایی که در دیگر کشورهای دنیا از طریق تجارت متعارف در دسترس مردم قرار می‌گیرد؛ یا اینکه از یک طرف بنزین وارد می‌کنیم و از طرف دیگر، همان بنزین به‌صورت قاچاق، صادر می‌شود! اقتصاد غیررسمی و فساد گسترده شده و به‌رغم اینکه تصمیم‌گیرندگان همیشه راجع به عدالت و توزیع درآمد صحبت می‌کردند، امروز ثروتمندانی در مقیاس جهانی و در عین حال فقر بسیار بسیار شدید داریم. در این میان موارد عجیبی هم مشاهده می‌شود؛ مثلاً هر کالایی مهم‌تر باشد، مشکلاتش بسیار بیشتر است؛ برای مثال با اینکه تصمیم‌گیرندگان به خودرو اهمیت بسیار زیادی می‌دهند، اما بیشترین مشکل ما در بازار خودرو است، یا در حالی که جملگی معتقدند نان بسیار مهم و رکن اصلی امنیت غذایی کشور است، اما بیشترین مشکل ما در گندم است.

- آمارهای کابوس‌وار

در این بخش به آمارهایی اشاره می‌کنم که برای من سؤال است واقعاً چگونه کسی می‌تواند این آمارها را ببیند و بداند و شب خوابش ببرد. در ابتدا بد نیست بدانیم که از سال ۱۳۹۰ تاکنون مصرف انرژی ۶۰ درصد رشد داشته است. این در حالی است که کل مصرف خصوصی خانوارها ۱۲ درصد رشد کرده که شامل همان ۶۰ درصد مصرف انرژی هم می‌شود. یعنی اگر انرژی را حذف کنیم، رشد ۱۲ درصدی کل مصرف خانوار مقداری کمتر می‌شود. در حال حاضر گفته می‌شود که در زمان اوج مصرف برق حدود ۱۸ هزار مگاوات کمبود داریم و برآوردها نشان می‌دهد این رقم تا ۱۰ سال آینده به نزدیک ۴۰ هزار مگاوات خواهد رسید که اساساً کارکرد شبکه برق را از بین می‌برد. ناترازی گاز هم در زمان اوج معادل ۲۸ تا ۳۰ درصد کل مصرف است. کسری ذخایر آب کشور برابر آماری که تا سال ۱۳۹۹ موجود است، حدود ۴۰ درصد بیشتر شده و سرانۀ آب تجدیدپذیر نیز ۲۵ درصد کاهش پیدا کرده است. هر کدام از این آمارها به‌تنهایی تکان‌دهنده و هشداردهنده است، درصورتی‌که امروز همۀ این مشکلات با هم سر باز کرده است.

آمار ناترازی صندوق‌های بازنشستگی هم بسیار نگران‌کننده است. نزدیک به ۵۰۰ هزار میلیارد تومان از بودجۀ سال جاری دولت بابت کسری صندوق‌های بازنشستگی هزینه می‌شود. این رقم از سال ۹۰ تا به امروز حداقل ۱۲۰ برابر شده، یعنی متوسط رشد سالانه‌اش ۴۸ درصد است. این آمار به ما هشدار ریزش یک بهمن عظیم از هرم سنی شاغلان را می‌دهد. به‌خاطر استخدام‌های زیاد سال‌های نخست پس از انقلاب و بزرگ‌شدن بیش از اندازۀ دولت، یک گروه بزرگ در حال بازنشستگی هستند، در حالی که در دهه‌های بعد استخدام نداشتیم و در نتیجه یک ناترازی بزرگ‌مقیاس ایجاد شده است. در این مدت یارانۀ کالای اساسی ۳۰ برابر شده است. این ارقام را با ۲۲ برابر شدن سطح عمومی قیمت‌ها مقایسه کنید. به این معنی که ارقامی با رشد کمتر از ۲۲ برابر بیانگر کاهش قدرت خرید و ضعیف‌تر شدن نسبی است و برعکس. یک آمار بسیار مهم‌تر به ما نشان می‌دهد که در این بازه، سطح عمومی قیمت‌ها ۲۲ برابر شده، در حالی که پرداخت‌های هزینه‌ای دولت یعنی خدماتی شامل بازنشستگی و یارانۀ کالاهای اساسی و... تنها ۱۳ برابر شده است که نشان می‌دهد دولت در اقتصاد ما بسیار ضعیف و ناتوان شده است. همچنین مقایسه کنید که سرمایه‌گذاری دولتی فقط ۸/۵ برابر شده که این هم بیانگر سطح اندک سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌هاست.

همان‌طور که گفته شد، تورم انباشته از سال ۹۰ تاکنون در ۲۲ برابر شدن متوسط قیمت‌ها منعکس شده، به این معنی که مثلاً، کالایی که در سال ۱۳۹۰، ۱۰۰ هزار تومان بوده امروز دو میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است. معمولاً در محاسبات اقتصادی همیشه این‌گونه عمل می‌شد که حقوق کارکنان دولت به‌طور متوسط مقداری بیشتر از تورم زیاد شود. اما اکنون نخستین‌بار است که معکوس این اتفاق رخ داده است. با در نظر گرفتن ۲۲ برابر شدن تورم، اگر منابع دولت را بررسی کنیم، می‌بینیم که درآمدهای نفتی بودجه ۱۰ برابر شده که نشان می‌دهد نقش نفت کم‌رنگ‌تر شده است. درآمدهای مالیاتی ۱۴/۷ برابر و سایر درآمدها نیز ۹ برابر شده است. بنابراین دولت به‌لحاظ منابع درآمدی ضعیف‌تر شده و در عین حال بدهی دولت به بانک‌های تجاری ۳۵ برابر شده است. در حالی که دولت اساساً نباید از بانک تجاری پول بگیرد. ما معمولاً در مباحث مربوط به بانک مرکزی به‌دنبال استقلال این نهاد هستیم، در حالی که در نظام حکمرانی ما حتی بانک تجاری هم استقلال ندارد چه برسد به اینکه بخواهیم به استقلال بانک مرکزی برسیم. این نشان می‌دهد که دولت در اقتصاد ما در بن‌بست واقعی مالی قرار گرفته است. همۀ فعالیت‌هایش در سطح بسیار پایین قرار دارد اما، در همین سطح نازل هم با کسری‌های زیاد مواجه است. ازاین‌رو سراغ بانک‌های تجاری می‌رود، گویی بانک‌ها جزئی از خزانۀ دولت هستند. این در حالی است که دستمزد حقیقی امروز کارکنان دولت نسبت به سال ۱۳۹۶ حدود ۳۵ درصد پایین‌تر است.

هزینه‌های بازنشستگی با بار مالی مربوط به تأمین اجتماعی، تقریباً برابر با درآمدهای نفتی بودجه و حتی کمی بیشتر است؛ اگرچه که اساساً بازنشستگی نباید در بودجه باشد. در واقع بودجۀ امروز دولت کاملاً غیرنفتی است، چراکه درآمدهای نفتی دیده‌شده در بودجه فقط خرج پرداخت به کسری صندوق‌های بازنشستگی می‌شود. عدد بعدی مربوط به نرخ ارز است که از سال ۱۳۹۰ تاکنون ۶۰ برابر شده، یعنی به‌طور متوسط سالانه ۴۱ درصد رشد کرده است. اگر قرار بود نرخ ارز براساس تورم افزایش پیدا کند، قاعدتاً باید کمتر از ۲۲ برابر می‌شد، اما نرخ رشد ارز بسیار بیشتر است. دلیل این جهش رشد این است که سمت عرضۀ ارز به‌خاطر تحریم دچار شوک‌های بسیار بزرگی شده است. درآمدهای دلاری نفتی کشور نسبت به سال ۱۳۹۰ یک‌سوم شده و کل درآمدهای ارزی کشور به کمتر از نصف تقلیل پیدا کرده است. به‌اضافۀ اینکه خروج سرمایه نیز بسیار بیشتر شده و در حالی که در سمت عرضه کاهش داشتیم، تقاضای ارز تحت‌تأثیر رشد بالای نقدینگی و تمرکز تقاضای ایجادشده بر محدودترین منبع یعنی ارز، با شدتی بیش از سایر اقلام رشد کرده است. مجموعۀ موارد ذکرشده، باعث شده است که نرخ ارز رشد بسیار بالاتری نسبت به تورم را تجربه کند. به این نکته هم توجه داشته باشید که درآمدهای ارزی کشور طی دهۀ ۸۰ حدود ۴/۵ برابر شده بود، در حالی که در دهۀ ۱۳۹۰ به کمتر از نصف رسیده است؛ در حالی که هیچ‌گونه مدیریت اقتصاد کلانی روی ارز به‌عنوان مهم‌ترین منبعی که کشور با آن اداره می‌شود، اعمال نشد. یعنی در زمانی که درآمدهای ارزی ۴/۵ برابر شد همۀ آن ارز خرج شد و در زمانی هم که این درآمدها نصف شد، همۀ شوک به اقتصاد و زندگی مردم وارد شد. اگر تحریم نداشتیم، امروز نرخ ارز قاعدتاً در حدود ۲۰ هزار تومان بود. البته تأکید کنم این گزاره به این معنا نیست که اگر تحریم برداشته شود، نرخ ارز ۲۰ هزار تومان می‌شود، این مسئله دیگر قابل بازگشت نیست، اما اگر تحریم و شوک‌های طرف عرضه نبود، قاعدتاً قیمت ارز در همین حدود قرار می‌گرفت.

نکتۀ مهم قابل توجه این است که ناترازی‌های اقتصاد ایران مسئلۀ جدید و تازه‌ای نیست و سال‌هاست که ما با آن مواجه هستیم، اما از سال ۱۳۹۷ در یک مرحله و از سال ۱۴۰۰ در یک مرحلۀ دیگر، دینامیک رشد ناترازی‌ها بسیار سرعت گرفته است. بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی از سال ۱۴۰۰ تا پایان ۱۴۰۲ به‌طور متوسط سالی ۱۱۵ درصد رشد کرده است. این رشد بسیار زیاد و عجیب است. اینجاست که می‌گویم واقعاً چگونه کسی می‌تواند این آمارهای کابوس‌وار را بداند و شب خوابش ببرد؟ در ادامه می‌توانم به آمار دیگری اشاره کنم؛ ازجمله اینکه متوسط رشد سالانۀ مصرف بنزین در دنیا یک درصد است. این رقم سال‌ها در کشور ما شش درصد بوده، اما از ۱۴۰۰ تا به امروز به ۱۵ درصد در سال افزایش یافته است. یعنی مصرف بنزین در کمتر از پنج سال دو برابر می‌شود و اگر اکنون ۱۲۰ میلیون لیتر در روز بنزین مصرف می‌کنیم، با همین نرخ رشد، پنج سال دیگر ۲۴۰ میلیون لیتر در روز مصرف خواهیم داشت، در حالی که هیچ ظرفیتی برای تولید این مقدار بنزین وجود ندارد و اساساً منطقی هم نیست که این میزان ظرفیت تولید بنزین ایجاد شود.

ناترازی برق در پیک، از هشت هزار مگاوات به ۱۲، بعد به ۱۵ و در نهایت ۱۸ هزار مگاوات رسیده است. اساساً دلیل این شدت مصرف انرژی چیست؟ چرا باید این اندازه برق تولید و مصرف کنیم؟ در این فاصله که مصرف انرژی ۶۰ درصد رشد کرده، کل تولید ناخالص داخلی تنها ۱۷ درصد رشد داشته است. یعنی بخش زیادی از انرژی در کشور ما برای تولید مصرف نمی‌شود.

- سیاست‌گذاری بحران‌زا

بعد از گفتن این آمارها می‌خواهم توجه را به موضوع دیگری جلب کنم. داده‌ها نشان می‌دهد که تمام شاخص‌های اقتصاد ایران با ناترازی عجیبی به‌لحاظ تعداد، تنوع، جامعیت و استمرار مواجه است. اما همۀ این ناترازی‌ها به سیاست‌گذار مربوط می‌شود. در واقع اگر این تصویر را در مقابل اقتصاددانی که اقتصاد ایران را نمی‌شناسد قرار دهید، برایش این سؤال بزرگ ایجاد می‌شود که کل نظام سیاست‌گذاری ما چه کاری انجام می‌دهد. نظم، هماهنگی و استمراری که در این آمارها مشاهده می‌شود، طوری است که گویی، یک مجموعه از نظام حکمرانی مسئول به وجود آوردن بحران برق است و بخشی دیگر همین مسئولیت را در حوزۀ گاز و سایر اقلام دارد. پاسخ این است که نظام تصمیم‌گیری ما اساساً ناترازی‌محور است و نمی‌تواند هیچ رفاه بیشتری به مردم بدهد، مگر اینکه ناترازی را بیشتر کند. این نکتۀ مهم و هشداردهنده‌ای برای کشوری است که رتبۀ دوم ذخایر گاز و رتبۀ چهارم ذخایر نفت دنیا را دارد و امروز گرفتار چنین ناترازی بزرگی در تأمین انرژی شده است. در هر یک از حوزه‌ها سطح هماهنگی هم بسیار بالاست. مثلاً سیاست‌های کشاورزی و اقتصاد کلان به‌طور کاملاً هماهنگ نه‌تنها در جهت بزرگ‌ترکردن ابعاد بحران آب، بلکه در جهت بحران سایر اقلام انرژی کار می‌کنند. به‌طور مشابه سیاست‌های پولی، مالی، تجاری و ارزی به‌گونه‌ای هم‌افزایی می‌کنند که اقتصاد، حداقل اشتغال‌زایی را داشته باشد و به توسعۀ قاچاق کالا شکل بدهد. خلاصه آنکه، گویی تصمیم‌گیرندگان ما هدف گذاشته‌اند و کمیته‌های هماهنگ‌کننده‌ای شکل داده‌اند که بحران آب و برق و گاز را تشدید و کاری کنند که اقتصادی که به شغل بیشتر نیاز دارد، سرمایۀ بیشتری استفاده کند؛ یعنی سهم اشتغال در تابع تولید ما کمترین و سهم سرمایه بیشترین باشد. مهم اینکه این اتفاق خودبه‌خود حاصل نمی‌شود، بلکه نتیجۀ سیاست‌گذاری است. به‌طور مشابه سیاست ارزی و تجاری طوری تدوین شده که حاصل آن افزایش قاچاق باشد؛ سیاست خارجی و سیاست ارزی به‌گونه‌ای تنظیم شده که رشوه و فساد از گمرک گرفته تا بانک مرکزی و دیگر نهادها گسترده شود. استراتژی حکمرانی در کشور ما مبتنی بر منابع طبیعی است، اما نه توسعۀ منابع طبیعی، بلکه مصرف آن. عربستان هم کشوری است که حکمرانی‌اش مبتنی بر منابع طبیعی است، اما مبتنی بر توسعۀ آن. تفاوت ما با عربستان در این است که بدون اینکه در نفت و گاز سرمایه‌گذاری کنیم، هرچه می‌توانیم اقتصاد و سیاست را به نفت وابسته‌تر می‌کنیم.

از بعدی دیگر حکمرانی ما مبتنی بر خلق نقدینگی و ایجاد تورم است. عملکرد حکمرانی در همۀ ابعاد ایران اعم از سیاست و اقتصاد به‌طور کامل متکی به بزرگ‌ترشدن ابعاد ناترازی‌هاست؛ یعنی اساساً بدون بزرگ‌کردن ناترازی‌ها نمی‌توان کشور را اداره کرد. یعنی اگر یک روز هشت هزار میلیارد تومان به نقدینگی کشور اضافه نشود، حرکت کشور دچار اختلال می‌شود و کار کشور پیش نمی‌رود.

هیچ‌کدام از این مواردی که عنوان شد، تازگی ندارد. روند رو به تخریب آن‌ها هم نه‌تنها بارها هشدار داده شده، بلکه راه‌حل‌های مشخصی هم برای آن‌ها داده شده است. آخرین راه‌حلی که ارائه شد کتاب «چگونگی گذر از ابرچالش‌ها» بود که در زمان رونمایی از آن عنوان کردم که اسم واقعی این کتاب را می‌توان کتاب «آشپزی اقتصاد ایران» گذاشت. چون به‌طور دقیق به سیاست‌گذار می‌گوید که در هر بخش مثلاً نظام بانکی یا بودجه چه باید بکند. پس از دید من مشکل ما راه‌حل فنی نیست که بگوییم راه‌حل نداریم یا اقتصاددان‌هایی نداریم که بتوانند برای حل مشکلات به سیاست‌گذار پیشنهاد بدهند. این ناترازی‌های فراگیر بدون استثنا در نتیجۀ سیاست‌های ارادی و تصمیم‌گیری‌های سیاستی با پیامدهای کاملاً پیش‌بینی‌پذیر اتفاق افتاده و این‌گونه نبوده است که بگوییم عامل پیدایش این ناترازی‌ها ناآگاهی بوده است. گرچه ممکن است در شرایطی هم ناآگاهی سیاست‌گذار دخیل بوده، اما علت غالب نبوده است. بنابراین به یک سؤال بسیار مهم می‌رسیم، که چرا به‌رغم مشاهده‌پذیر بودن مشکلات و پیش‌بینی‌پذیر بودن ابعاد رو به افزایش آن‌ها و با وجود راه‌حل‌های مشخص، تغییر مسیری در روند آن‌ها ایجاد نشده و حداکثر کارهایی که در گذشته صورت گرفته این بوده که سرعت‌گیرهای موقتی روی آن گذاشته شده است، نه اینکه تغییر مسیر ایجاد کند؟

- تناقض رفاه و ناترازی

تردیدی نیست که از منظر کارشناسی و علمی همۀ دلسوزان کشور اتفاق‌نظر دارند که براساس دو معیار آیندۀ سرزمینی و پایداری جامعه که در ابتدا اشاره کردم، تداوم حکمرانی در گرو این است که ناترازی‌ها برطرف شود. در عین حال می‌دانیم که کارکرد نظام حکمرانی در ایران، به‌صورتی است که هر رفاهی برای مردم فقط از طریق افزایش ناترازی‌ها حاصل می‌شود. پس اینجا با یک پارادوکس یا تناقض مواجهیم. اگر دقت کنید گزارۀ «اصلاحات اقتصادی» در نظام حکمرانی ما بسیار مهجور است و این واژه اساساً به کار برده نمی‌شود. به خاطر ندارم هیچ مسئولی این واژه را به کار برده و گفته باشد که من آمده‌ام اصلاحات اقتصادی انجام دهم. غالباً واژۀ اصلاحات معطوف به مباحث سیاسی است. اینکه چرا اصلاحات اقتصادی گزاره‌ای غالب در نظام حکمرانی ما نیست، به‌خاطر این است که اساساً حکمرانی در کشور ما توأم با ناترازی است. با اجرای اصلاحات اقتصادی قطعاً ادارۀ کشور دچار مشکل می‌شود و اگر به مسئولی پیشنهاد شود که در پی رفع ناترازی باشد، تصور می‌کند که با این کار زیر پای خودش را خالی می‌کند. همان‌طور که بارها به من گفته شده است که پیشنهاد شما برای اصلاحات اقتصادی گذاشتن پوست خربزه زیر پای ماست. واقعیت هم همین است که از کسی که کشور را با ناترازی اداره می‌کند، نمی‌توان انتظار تلاش برای رفع ناترازی داشت. بنابراین صورت مسئلۀ آیندۀ ایران این است که این پارادوکس را چگونه می‌توان حل کرد؟ قاعدتاً تمام تهدیدهای آیندۀ ایران منحصر به ناترازی‌ها نیست، اما اگر این ناترازی‌ها رفع نشود، آیندۀ کشور بسیار به خطر خواهد افتاد.

نتیجه اینکه باید همۀ گزینه‌های ممکن را روی میز بریزیم و در مورد آن‌ها گفت‌وگو کنیم که کدام کار را می‌توان انجام داد. گزینۀ اول، عدم اقدام است. اینکه هیچ کاری نکنیم. در زمان دولت مرحوم رئیسی یا حتی زمان انتخابات ریاست‌جمهوری مسئولان دائم می‌گفتند نگران نباشید؛ قرار نیست قیمت بنزین را اضافه کنیم یا کار دیگری انجام دهیم. مسئولان نظام حکمرانی ما مدام به مردم اطمینان می‌دهند که گزینۀ «عدم اقدام» گزینۀ انتخابی آن‌هاست. گزینۀ دوم، رفع موقت یک ناترازی است. این کاری بوده که طی سال‌های گذشته به‌طور مکرر اتفاق افتاده است. مثلاً افزایش موردی و مقطعیِ قیمت بنزین. گزینۀ سوم، رفع پایدار یک ناترازی است. این گزینه در ذات خود، ناسازگار است. دلیل آن این است که ناترازی‌ها به یکدیگر مرتبط هستند و نمی‌شود یکی از آن‌ها را انتخاب کرد و تا انتها و به‌طور پایدار به نتیجه رساند. زمانی که در دولت آقای احمدی‌نژاد طرح هدفمندسازی یارانه‌ها مطرح شد، این‌گونه به ‌نظر می‌رسید که قرار است یک ناترازی به‌صورت پایدار رفع شود، چون قانونی در مجلس تصویب شد که تکلیف را مشخص و مقرر کرد که باید اصلاح قیمت در قالب قانون هدفمندی ادامه پیدا کند، اما هدفمندی همان یک‌بار اجرا شد. برداشتن موقتی یک ناترازی از مجموعۀ ناترازی‌ها کاری بی‌معناست. در سابقۀ هر کدام از ناترازی‌های امروز اقتصاد کشور، یک سری اقدامات اصلاحی وجود دارد. یعنی کارهایی در گذشته صورت گرفته که می‌بینیم جواب نداده و مؤثر نبوده است. پس اگر می‌خواهیم ناترازی‌ها را به‌طور مؤثر برداریم باید راهکار رفع آن پایدار باشد. در این صورت باید سراغ گزینۀ «اصلاحات جامع اقتصادی» برویم. به این معنا که تلاش کنیم ناترازی بانکی، ناترازی بودجه، ناترازی انرژی، بحران آب و محیط زیست و در کل یعنی کشور را درست کنیم. اصلاحات جامع اقتصادی اصلاً موضوعی نیست که بگوییم یک وزیر بحران برق را برطرف کند. در واقع این اصلاحات جامع در سطح قوۀ مجریه نیست و مسئله یک استراتژی حکمرانی است.

البته توجه داریم که رفع پایدار مجموعۀ ناترازی‌ها نمی‌تواند یک‌باره و دفعتی اتفاق بیفتد و مستلزم گذر زمان است. در این مرحله مباحث اجتماعی مهم می‌شود، چون اگر قرار باشد نظام حکمرانی یک مسیر نسبتاً طولانی را طی کند باید همراهی جامعه را با خود داشته باشد. اما مشکل اینجاست که در گذشته عملکرد حکمرانی صفر و یکی بوده است؛ یعنی یا هیچ کاری نکرده یا ناگهان تصمیمی مانند تغییر قیمت بنزین گرفته است.

- تعادل ترس

اقتصاد و سیاست در ایران، گرفتار تعادلی شده است که عنوان آن را «تعادل ترس» گذاشته‌ام. تصمیم‌گیرنده وقتی جای پای خودش را محکم نبیند، خودبه‌خود به بی‌عملی رو می‌آورد. به این معنا که تا می‌تواند کاری در راستای اصلاحات اقتصادی نمی‌کند و اگر هم به اجبار قرار است اقدامی صورت دهد در نهایت یک‌بار در مورد یک ناترازی در یک یا حتی دو دورۀ ریاست‌جمهوری به آن تن می‌دهد.

تعادل ترس در سطح بنگاه هم شکل گرفته است؛ بنگاهی که در تأمین مالی، انرژی، مواد اولیه، قطعات و ماشین‌آلات، نیروی انسانی متخصص و ماهر دچار مشکل است، تقاضای محصولی که تولید می‌کند کاهشی است و دسترسی‌اش به بازارها و فناوری روز بسته شده، از نظام حکمرانی می‌خواهد که حداقل اقدام دیگری که فشار مضاعفی بر او تحمیل می‌کند انجام ندهد. بنگاه از نظام حکمرانی می‌خواهد او را به حال خود وانهد تا بتواند حداقل خودش را در این شرایط سخت حفظ کند، چون توان تحمل فشار اصلاحات اقتصادی را ندارد. در مورد خانوار هم به همین شکل است؛ دستمزد حقیقی کم شده، مشاغل بی‌کیفیت است و هیچ چشم‌اندازی مبنی بر اینکه خانوار کی بتواند مسکن خودش را تأمین کند یا خودرو بخرد وجود ندارد. نرخ بیکاری جوانان بسیار بالاست. اتفاق بسیار بزرگ و بدی که از ابتدای دهه ۱۳۹۰ به بعد رخ داده، این است که براساس آمارهای رسمی ۱۰ میلیون نفر به جمعیت زیر خط فقر اضافه شده که رقم بسیار بزرگی است. دولت هم نمی‌تواند در این زمینه ابتکار عمل را به دست بگیرد، چون وضع درآمدهای خودش بدتر است و هیچ کمکی نمی‌تواند به خانوار بکند. اکنون سرمایه‌گذاری کمتر از دو درصد تولید ناخالص داخلی است و دولت تقریباً هیچ سرمایه‌گذاری جدیدی در زیرساخت‌ها انجام نمی‌دهد. فقط یارانۀ گندم به‌تنهایی تقریباً به‌اندازۀ بودجۀ آموزش‌وپرورش یا به‌اندازۀ کل بودجۀ عمرانی است که هیچ‌گاه هم محقق نمی‌شود. یعنی گندم خودش به یک متغیر اقتصاد کلان تبدیل شده است. بودجۀ ما بنا به تعاریف استاندارد یک بودجۀ ریاضتی است و با توجه به کمبود منابع، کاهش هزینه‌ها کار بسیار سخت و پیچیده‌ای است.

- خروج از تعادل ترس

پس در حال حاضر هر سه بازیگر اصلی اقتصاد، یعنی دولت، بنگاه و خانوار شرایط اقتصادی نامطلوبی دارند و در تعادل ترس گرفتار هستند. پس حالا که به این نتیجه رسیده‌ایم که بقای کشور در گرو اصلاحات جامع اقتصادی است، سؤال اصلی این است که چگونه باید از این تعادل ترس خارج شد؟ آیا اصلاحات به‌لحاظ سیاسی و اجتماعی و ظرفیت کارشناسی و مدیریتی دولت قابل انجام است؟ آیا اصلاً نظام سیاسی اصلاحات اقتصادی را می‌پذیرد؟ تجربۀ دنیا نشان می‌دهد که برخی کشورها از جمله کشورهای اروپای شرقی تجربۀ اصلاحات جامع اقتصادی را دارند، اما آن‌هایی که اصلاحات انجام دادند و شرایط را درست کردند، متفاوت از آن‌هایی بودند که شرایط نامطلوب اقتصادی را ایجاد کرده بودند. تنها تجربه‌ای که طی آن می‌بینیم همان‌هایی که وضع اقتصاد را خراب کردند، توانستند آن را درست کنند در چین است. آنجا هم مائو که مسئول فروپاشی اقتصاد چین بود این کار را نکرد، اما تغییر نگاهی که در داخل حزب کمونیست چین رخ داد باعث تغییر مسیر و اصلاح امور شد. پس ما باید بتوانیم با سیاستمداران و سیاست‌گذاران گفت‌وگو کنیم و ببینیم ظرفیت سیاسی لازم برای اصلاحات اقتصادی وجود دارد یا خیر. مثلاً نمی‌توان با یک نسخه و بدون توجه به ظرفیت‌های سیاسی و اجتماعی، نرخ ارز را یکسان‌سازی کرد. ضمن اینکه ماشین دولت فرسوده و مستهلک و خراب است و تغییر راننده، در شرایط خودرو تغییری ایجاد نمی‌کند.

مچنین باید بررسی کرد که آیا اصلاحات اقتصادی در شرایط وجود تنش‌های متنوع بین‌المللی و منطقه‌ای و در موقعیت‌های کاملاً نزدیک به درگیری نظامی قابل تصور است؟ ما واقعاً نمی‌دانیم هر شب که می‌خوابیم تا صبح که بیدار شویم آیا اتفاقی در حوزۀ درگیری‌ها و تنش‌ها رخ می‌دهد یا خیر. پس چگونه می‌توانیم یک نسخۀ اصلاحات اقتصادی برای ۱۰ سال آینده داشته باشیم و بگوییم ابتدا نرخ ارز اولویت دارد و بعد انرژی و بقیه؟ باید ببینیم آیا واقعاً نظام حکمرانی به این مسائل توجه می‌کند یا خیر. همچنین آیا اصلاحات جامع اقتصادی در شرایطِ وجودِ شکاف‌های بزرگِ بین‌نسلی که خودش را در عدم مشارکت بخش قابل توجهی از جمعیت در سن رأی نشان داده، می‌تواند به نتیجه برسد؟ یک رئیس‌جمهور با چه پشتوانه‌ای از آرای مردمی می‌تواند اصلاحات اقتصادی انجام دهد؟ خود اصلاحات اقتصادی در حد ممانعت از بحران چقدر پشتیبانی اجتماعی لازم دارد؟ و در نهایت اینکه اصلاحات جامع اقتصادی در ساختار سازمانی نظام حکمرانی ما چطور می‌تواند موفق باشد؟ ساختار سازمانی حکمرانی در کشور ما بسیار پیچیده است و رئیس‌جمهور باید بتواند برای انجام اصلاحات جامع اقتصادی کل نظام حکمرانی را با خودش همراه کند. رئیس‌جمهور ابتدا باید خودش عمق مسئله را درک کند و در مرحلۀ بعد بتواند سایر ارکان حاکمیت را با خود همراه کند وگرنه هر اقدام اصلاحی به‌نوعی بی‌گدار به آب زدن است. ما اصلاً در وضعیتی نیستیم که بخواهیم نسنجیده عمل کنیم. باید کل نظام حکمرانی پشت اصلاحات جامع اقتصادی بایستد و ریسک‌هایش را هم بپذیرد. رفع پایدار مجموعۀ ناترازی‌ها مستلزم گذر زمان است و در این فاصله، آثار آزاردهندۀ ناترازی همچنان پابرجاست. در این مسیر گذار، رابطۀ مبتنی بر اعتماد متقابلِ میان حکومت و مردم بسیار حائز اهمیت است. دولت و دولتمردان باید مرجعیت و مقبولیت داشته باشند که اگر وعده‌ای می‌دهند برای مردم باورپذیر باشد.

- گذر از صورت‌ مسئله

حال که صورت‌ مسائل تقریباً روشن شده باید وارد قسمت ایجابی بحث شویم. اول باید در نظر بگیریم که نظم و هماهنگی بسیار جالبی بین ناترازی‌ها وجود دارد. پس باید ببینیم این ناترازی‌های هماهنگ آیا جداجدا ایجاد شده یا ریشۀ واحدی دارند. پاسخ به این پرسش یک بحث کاملاً اقتصادی است. قسمت دوم که در حوزۀ اقتصاد سیاسی است پرداختن به این سؤال است که کدام نظام انگیزشی تصمیم‌گیرندگان ما را به این سمت آورده است؟ یعنی تصمیم‌گیرنده‌ای که می‌داند اقدامش باعث ایجاد ناترازی در بنزین می‌شود، اما باز هم آن کار را انجام می‌دهد، چه مبنا و انگیزه‌ای دارد؟ پاسخ به این پرسش به‌ویژه با توجه به نتایج فاجعه‌بار این سیاست‌ها بسیار مهم و در راستای تبیین سازوکارهای اقتصاد سیاسی است، چون به انگیزۀ سیاست‌مداران در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی مرتبط است. ما در تبیین سازوکارهای اقتصادی محدود به قواعد درون اقتصاد هستیم، اما در تبیین سازوکارهای اقتصاد سیاسی به‌ناچار به عوامل برون‌اقتصادی هم باید بپردازیم که بحثی مجزاست و در حال حاضر صرفاً به قواعد درون‌اقتصادی می‌پردازیم.

نظام حکمرانی در کشور ما دو لنگرگاه ارزشی-ادراکی دارد که به‌نوعی ایدئولوژی حکمرانی در کشور بوده است. یکی اینکه به رفاه در حد معیشت نگاه شده و بنابراین نظام حکمرانی صرفاً به‌دنبال یک رفاه معیشتی بوده و خودش را مسئول ارزانی مصرفی دولتی شناخته است. مردم هم همواره نقد را ترجیح داده و بین مردم و حکومت توافق نانوشته‌ای صورت گرفته است. دوم مربوط به بُعد روابط بیرونی است که نظام حکمرانی حاضر نیست با دنیای غرب تعاملی از جنس تعاملاتی که دیگر کشورهای در حال توسعه ظرف دو، سه دهۀ اخیر برقرار کردند، داشته باشد. چون اساساً دنیای غرب را حتی در زمینۀ علمی هم قبول ندارد. بنابراین نگاه ما به دنیا خودکفایی آن هم از نوع خودکفایی مطلق بوده است. در نهایت با تلاش و چانه‌زنی بسیار این خودکفایی کمی تعدیل شده و در برخی زمینه‌ها به استراتژی جایگزینی واردات رسیده است. چون در بسیاری موارد خودکفایی عملاً ممکن نبود. برای یک نظام حکمرانی که منابع سرشار نفتی دارد، این دو لنگر سیاستی به ‌نظر کاملاً قابل انجام و قابل تحقق است.

دولت در کشور ما با همان رویکرد رفاهی معیشتی که اشاره کردم، زمانی که قیمت نفت بالا می‌رود به‌نوعی احساس می‌کند به همۀ آرزوهایش رسیده است؛ بنابراین همه را خرج می‌کند. به همین دلیل است که در مقایسه با بقیۀ کشورهای نفتی که همگی صندوق‌های ثروت ملی ایجاد کردند، تنها کشور ما و ونزوئلا چنین اقدامی انجام ندادند. ما هرچه را به دست می‌آوریم خرج می‌کنیم. اگر درآمد نفت چهار برابر شود، چهار برابر خرج می‌کنیم، ولی اگر نصف شود نمی‌توانیم نصف خرج کنیم. وقتی درآمد نفت زیاد می‌شود، بودجه متناسب با افزایش منابع بزرگ می‌شود، اما وقتی درآمد نفت کاهش می‌یابد یا شوک تحریم وارد می‌شود، نمی‌توانیم بودجه را کم کنیم، چون نمی‌توانیم به کارمند دولت بگوییم که حقوقت را نصف می‌کنیم. بنابراین رشد نقدینگی در زمان‌هایی که قیمت نفت پایین می‌آید، نامتقارن نسبت به زمانی که قیمت نفت بالا می‌رود افزایش پیدا می‌کند. از طرفی تورم‌زاییِ نقدینگی در زمانی که قیمت نفت پایین می‌آید، بسیار بالا می‌رود که فکر می‌کنم کاملاً واضح است. ۱۰ درصد رشد نقدینگی در زمان کاهش قیمت نفت تورم بسیار بالاتری از ۱۰ درصد رشد نقدینگی در زمان افزایش قیمت نفت ایجاد می‌کند.

وقتی دولت با کمبود منابع مواجه می‌شود، به نظام بانکی هم بیشتر فشار می‌آورد که این مسئله هم به رشد نقدینگی بیشتر کمک می‌کند. وقتی این شرایط با تنش‌های بیرونی همراه می‌شود، عرضۀ ارز دچار کاهش می‌شود. یعنی هیزم از کسری بودجه، مایع مشتعل‌کننده از نظام بانکی و در نهایت کبریت‌کشیدن هم با ارز و نتیجه آتش سوزان تورم است و اقتصادی که با تورم بالا به بی‌ثباتی دچار می‌شود. می‌دانید که متوسط تورم اقتصاد ایران تا قبل از تحریم‌های سال ۱۳۹۷ حدود ۲۰ درصد بود و بعد از تحریم به بالای ۴۰ درصد رسید که مصداق همان سازوکار افزایش تورم‌زایی نقدینگی در زمان کمبود درآمدهای نفتی است. با بالا رفتن تورم، دولت زیر سؤال می‌رود و طبعاً وارد عمل می‌شود. دولت در مهار تورم که خودش آن را ایجاد کرده ناتوان است، پس سازوکار قیمت‌گذاری را انتخاب و تورم را انکار می‌کند و مسئله را به گرانی تقلیل می‌دهد. در نتیجه به سراغ بنگاه می‌رود و مثلاً قیمت شیر پاستوریزه را تثبیت می‌کند، چون معتقد است شیر برای مردم کالای مهمی است. بنگاه می‌گوید شیر را از دامدار می‌خرد، پس دولت باید آنجا قیمت‌گذاری کند. دامدار هم با قیمت‌گذاری مخالف نیست، به شرطی که قیمت علوفه هم تعیین و تثبیت شود. دولت سراغ قیمت‌گذاری علوفه می‌رود و آنجا کشاورز می‌گوید مگر دولت خودش به‌دنبال خودکفایی نیست؟ پس چرا قیمت علوفه را دستوری تعیین می‌کند؟ دولت به تناقض می‌رسد، پس استثنا قائل می‌شود، اما در مقابل برای تأمین علوفۀ مورد نیاز دامدار با ارز ترجیحی علوفه وارد می‌کند. اینجا دولت وارد چرخه‌ای می‌شود که بین ناترازی‌ها هماهنگی ایجاد می‌کند.

مصداق دیگر در حوزۀ مسکن است، دولت برای اینکه قیمت مسکن بالا نرود، به تولیدکنندگان فولاد و سیمان اجازۀ افزایش قیمت نمی‌دهد و قیمت محصول آن‌ها را پایین تعیین می‌کند. در مقابل، این تولیدکنندگان که مصرف‌کنندۀ انرژی هستند، از دولت می‌خواهند قیمت انرژی را پایین بیاورد. دولت به فولاد، گاز با قیمت پایین و به سیمان، برق با قیمت پایین می‌دهد. در نتیجه کارخانه‌های فولاد و سیمان دیگر حساسیتی روی مصرف انرژی ندارند و تا می‌توانند تولید می‌کنند و انرژی مصرف می‌کنند. به این ترتیب ناترازی‌ها به یکدیگر منتقل می‌شود؛ یعنی ناترازی از محصول کارخانه به انرژی منتقل می‌شود. دولت در ادامۀ مبارزۀ خود با تورم، لوازم خانگی را قیمت‌گذاری می‌کند و در پاسخ به درخواست تولیدکننده برای مواد اولیه وارداتی ارزان، به او از محل درآمدهای نفتی، ارز ترجیحی می‌دهد که نتیجه‌اش ناترازی ارزی است. با ناترازی ارزی کارخانه لوازم خانگی از دولت حمایت دیگری می‌خواهد، چون با کالای ساخته‌شده وارداتی توان رقابت ندارد. دولت روی واردات لوازم خانگی تعرفۀ بسیار بالا وضع می‌کند یا اصلاً ورودش را ممنوع می‌کند. در نتیجه لوازم خانگی به‌جای اینکه از گمرک وارد شود، از مسیرهای صعب‌العبور کوهستانی وارد می‌شود و قاچاق شکل می‌گیرد.

در نتیجه هماهنگی ناترازی‌ها به‌خاطر این است که همگی آن‌ها میوۀ تلخ یک درخت هستند. دولت برای اینکه بنگاه قیمت را پایین نگه دارد، به یکی انرژی ارزان و به دیگری ارز ارزان می‌دهد و برای دیگری با ممنوعیت واردات، انحصار در بازار ایجاد می‌کند. اما باز هم تورم وجود دارد و قیمت‌ها فزاینده است. در نتیجه به بانک می‌گوید به این بنگاه‌ها وام ارزان‌قیمت بدهد. به کشاورزی آب مجانی و برق ارزان می‌دهد. پس ناترازی بانکی و ناترازی منابع آبی هم ایجاد می‌کند. نکتۀ جالب اینکه این اقدامات خودش دینامیک افزایش تورم را فعال می‌کند. وقتی سیاست این باشد که هم در گندم خودکفا شویم و هم به مردم نان ارزان بدهیم، دچار تناقض می‌شویم. چون دولت مجبور است گندم را از کشاورز با قیمت بالا بخرد و آرد را با قیمت پایین به نانوایی بفروشد. یعنی گندم را کیلویی ۱۹۵۰۰ تومان از گندم‌کار می‌خرد و آرد را کیلویی ۶۵۰ تومان به نانوا تحویل می‌دهد. فاصلۀ زیاد بین این دو را از بودجه می‌دهد و برای همین است که سالانه به‌اندازۀ بودجۀ آموزش‌وپرورش فقط خرج خرید گندم می‌کنیم.

مثال دیگر اینکه دولت یک بشکه نفت خام را به پالایشگاه به قیمت بسیار پایین‌تر از قیمت صادراتی می‌دهد. برای جبران هزینه‌های پالایشگاه مانند دستمزد و سایر موارد، بنزین را لیتری ۱۷ هزار تومان می‌خرد و با قیمت لیتری ۱۵۰۰ یا ۳ هزار تومان می‌فروشد. فاصلۀ بین این دو قیمت هم به کسری بودجه تبدیل می‌شود و تورم بیشتر بالا می‌رود و این چرخۀ مخرب و معیوب همچنان ادامه دارد.

- اصلاحات جامع اقتصادی

در ادبیات اقتصادی، اصلاحات را به دو سطح تفکیک می‌کنند. یک لایه اصلاحات ثبات‌ساز (Stabilizing Reform) و یک لایه اصلاحات بازار (Market Reform) است که این دو باید با هم انجام شود. اصلاحات ثبات‌ساز تورم را پایین می‌آورد و اصلاحات بازار نسبت قیمت‌ها را درست می‌کند. اگر اصلاحات از ریشه صورت نگیرد، اقدامات اصلاحی موقتی است، همان‌طور که ما بارها تجربه کرده‌ایم. امروز هم بسیاری این سؤال را مطرح می‌کنند که قیمت بنزین چقدر باید باشد؟ فکر می‌کنند که مسئله فقط یک عدد است و اگر قیمت بنزین همان عدد تعیین شود، مشکل حل می‌شود. در حالی که چند بار این اقدام انجام شده و باز هم بی‌نتیجه بوده، چون مخرج کسر که سطح عمومی قیمت‌هاست دائم با تورم بزرگ‌تر می‌شود. در سال ۱۳۸۹ متوسط قیمت حامل‌های انرژی ۵۳۰ درصد افزایش داده شد، اما امروز در حضیض تاریخی قیمت بنزین قرار داریم. چون نه‌تنها اصلاحات ثبات‌ساز انجام نشد، بلکه به ناترازی دامن زده شد. چون در آن مقطع مابه‌التفاوت حاصل‌شده که باید به مردم پرداخت می‌شد، ۲۰ هزار تومان بود، اما ۴۵ هزار تومان یارانه داده شد. اصلاحات جامع اقتصادی اصلاً به این معنا نیست که همۀ کشور را بسیج کنیم که از ساعت ۱۲ شب قیمت بنزین تغییر کند و بالا برود.

برخی از اقتصاددانان و دیگر اندیشمندان با این فرض که تحریم فعلاً قابل رفع نیست، طرح‌هایی برای انجام یک سری اصلاحات اقتصادی ارائه می‌کنند؛ طرح‌های بزرگی از جمله اینکه مثلاً به هر نفر فارغ از اینکه خودرو دارد یا ندارد، سهمیۀ بنزین بدهیم یا اینکه به هر خانوار سهمیۀ برق و گاز بدهیم و برای فروش آن بازار درست کنیم. به نظر من این طرح‌ها خوب است، اما نکتۀ مهمی که نمی‌توان و نباید از آن غافل شد تحریم است. تحریم در کشور ما صرفاً یک محدودیت ثابت نبوده، بلکه ما دائم با شوک‌های تحریمی مواجه هستیم. اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۱ هدف حملۀ تحریم قرار گرفت. بعد مذاکرات صورت گرفت و برجام به نتیجه رسید، اما در سال ۱۳۹۷ حملۀ دوم تحریم آغاز شد. بعد درگیری‌های منطقه‌ای و حملات متعدد تحریمی پشت هم تا به امروز صورت گرفته است. هر کدام از این حملات تحریمی هم یک جهش ارزی به‌دنبال خودش داشته که این جهش‌ها تمام آنچه که به اسم اصلاحات اقتصادی انجام شده بود را از بین برده است.

اصلاحات در زمان تحریم مانند شلیک به یک هدف متحرک است. همۀ نیروها همراهی می‌کنند تا در بازار انرژی یک اقدام اصلاحی صورت بگیرد، اما با یک جهش ارز دوباره همۀ اقدامات بی‌اثر می‌شود. بنابراین بدون اصلاح روابط خارجی، اصلاحات اقتصادی صرفاً یک فرآیند بسیار پرهزینه و مستهلک‌کنندۀ اجتماعی و سیاسی است. آن عقل و درایتی که می‌تواند ضرورت اصلاحات جامع اقتصادی را درک کند، باید پیش از آن ضرورت اصلاحات روابط خارجی را درک کند. اشتباه بزرگی است که فکر کنیم در نظام حکمرانی ما فهم روابط اصلاحات اقتصادی می‌تواند شکل بگیرد، اما فهم اصلاحات روابط خارجی نمی‌تواند. حتماً اصلاح روابط خارجی بر اصلاحات اقتصادی مقدم است.

در شرایطی که کسری بودجۀ پایدار و ناترازی سیستماتیک نظام بانکی وجود دارد، به نظر نمی‌رسد که نرخ رشد نقدینگی کمتر از ۳۰ درصد یک هدفِ واقع‌بینانه باشد. در شرایط رشد بالای نقدینگی و در صورت تداوم حملات تحریمی (دقت کنید که نمی‌گویم تحریم، بلکه می‌گویم حملات تحریمی) جهش‌های نرخ ارز همچنان ادامه پیدا می‌کند و نرخ ارز همچنان متغیر پیشتاز متلاطم‌کنندۀ اقتصاد کلان کشور خواهد بود. در این صورت بقیۀ اصلاحات اقتصادی از جمله اصلاح بازار انرژی و نظام بانکی و سایر موارد، از نوع رفع موقت ناترازی در یک بازار خواهند بود که هرچند بهتر از ادامۀ وضع موجود است، اما برای جامعه ناامیدکننده می‌شود. در اغلب کشورهای دنیا یک‌بار اصلاحات اقتصادی انجام دادند و تمام شد. بعد از آن فقط اصلاحات سیاستی لازم است، اما ما چند دهه قرار است اصلاح اقتصادی انجام دهیم.

حداقلِ نیازِ اصلاحات پایدار، اما بسیار تدریجیِ اقتصادی از سمت سیاست خارجی، آن است که اگر نمی‌تواند در حدود یک سال به توافق دست پیدا کند حداقل به گزینۀ آتش‌بس دست پیدا کند. چون ما در حال حاضر در جنگ اقتصادی هستیم. یعنی اگرچه هزینۀ مبادله در اقتصاد ما بالا رفته، اما دیگر در همین سطح بماند و حملات تحریمی دیگری به اقتصاد تحمیل نشود. این کمترین خواستۀ اقتصاد از دستگاه دیپلماسی و روابط خارجی کشور است: آتش‌بسی که تحریم را رفع نمی‌کند، اما حملات تحریمی را منتفی می‌کند و اثر تحریم در همین سطح می‌ماند و دینامیک آن متوقف می‌شود.


منبع: تلگرام نویسنده

ظریف

«محمدجواد ظریف»، معاون مستعفی «مسعود پزشکیان» اعلام کرد که با همان سمت «معاونت راهبردی»، به دولت بازگشته است.

او در حساب کاربری‌ خود در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت: «پس از پیگیری‌ها و رایزنی‌های مدبرانه ریاست محترم‌جمهوری و با دستور کتبی ایشان، با توکل به خدا و امید به همراهی و راهنمایی مردم بزرگوار، انجام وظیفه در معاونت راهبردی رییس‌جمهور را ادامه خواهم داد.»

ظریف در تاریخ ۲۲مرداد۱۴۰۳ اعلام کرده بود که به‌دلیل فشارهای مرتبط با دوتابعیتی بودن فرزندانش، از معاونت مسعود پزشکیان استعفا داده است.

جوزپ بورل

�جوزپ بورل� مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: �وضعیت خاورمیانه به سطح خطرناک و بحرانی هم برای منطقه و هم فراتر از آن رسیده است.� بورل هم‌چنین بر اهمیت �آتش‌بس در غزه� به عنوان گامی ضروری جهت کاهش خطرات تبدیل درگیری به یک �جنگ تمام‌عیار� تاکید کرد.

جوزپ بورل

«جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «وضعیت خاورمیانه به سطح خطرناک و بحرانی هم برای منطقه و هم فراتر از آن رسیده است.» بورل هم‌چنین بر اهمیت «آتش‌بس در غزه» به عنوان گامی ضروری جهت کاهش خطرات تبدیل درگیری به یک «جنگ تمام‌عیار» تاکید کرد.

سنایی

به گزارش تابناک، مهدی سنایی، که با دستور پزشکیان بعنوان معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور منصوب شده است با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی به این انتصاب واکنش نشان داد و نوشت:

هفته گذشته پس از دیدار با آقای دکتر پزشکیان رئیس جمهور محترم و تاکیدات ایشان، با وجود تمایل قلبی برای ماندن در فضای علمی و دانشگاهی مسئولیت معاونت سیاسی را پذیرفتم. علیرغم آگاهی نسبت به دشواری‌هایی که در این مسیر وجود دارد، با توجه به شرایط کشور، کمک همگان به دولت برای دستیابی به موفقیت را یک ضرورت ملی می‌دانم. امیدوارم علاوه بر مساعدت به تحقق اهداف دولت چهاردهم در سیاست داخلی و خارجی به ارتباط میان نخبگان علمی و سیاسی کشور و رئیس جمهور نیز کمک نمایم. از اعتماد و حسن نظر رئیس جمهور و آقای دکتر حاج میرزایی سپاسگزارم.

عراقچی

عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران با اشاره به تماس‌های تلفنی با برخی همتایانش نوشت، ایران به دنبال گسترش تنش نیست. او در عین حال گفت که واکنش تهران به اسرائیل حتمی است. برخی مقامات حزب‌الله نیز پس از حمله‌های راکتی و پهپادی به سوی اسرائیل در واکنش به ترور فواد شکر، موضع‌گیری مشابهی داشته‌اند.
عراقچی با اشاره به تماس تلفنی آنتونیو تاجانی، وزیر خارجه ایتالیا در اکس نوشت: «وزیر خارجه ایتالیا برای تبریک تماس گرفت و بحث مفصلی درباره منطقه داشتیم. به او گفتم واکنش به اسرائیل حتمی است و دقیق و حساب شده خواهد بود.»
جمه