بسم رب الشهداء والمستضعفین

 

سوالات مطرح شده توسط جناب دکتر اطهری

پاسخ دهنده 4 سوال اول حجت الاسلام فنایی مدیر گروه رشته معارف اسلامی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)

تهیه کننده علی معنوی

 

- آیا ما با داشتن یک متافیزیک معین می توانیم یک جهان بینی خاص و مسائل خاص را خودمان تعیین کنیم؟

این سوال ابهام دارد خیر متافیزیک اگر از طرف فیلسوفان تبیین شده باشد فقط ارزش بشری دارد و صدق و کذب آن تابع برهان است مثلاً متافیزیک ارسطویی تنها متافیزیک نیست که بتوان بر اساس آن جهان بینی درست کرد غیر از آن نیز متافیزیک هایی وجود دارد .بنابراین متافیزیکی که از طرف یک فیلسوف ارائه می شود اولاً این متافیزیک ارزشش تابع برهان است که اگر برهان تمام آن را اثبات کرد پیش نیاز خوبی برای جهان بینی است ولی اگر متافیزیک برهانی نبود نمی توان براساس آن جهان بینی صحیحی بنا کرد، ثانیاً با فرض داشتن یک متافیزیک عقلانی و صحیح بدون استمداد از وحی نمی توان جهان بینی و ایدئولوژی صحیح داشت زیرا بین ایدئولوژی و جهان بینی رابطه تولیدی وجود دارد یا حداقل جهان بینی شرط لازم ایدئولوژی است .بنابراین در هر دو صورت برای داشتن یک جهان بینی و ایدئولوژی کامل علاوه بر متافیزیک عقلانی به وحی هم نیازمندیم .

-چه چیزی سوالات ما را فرموله می کند ؟(معقولات فیزیکی یا چیزهای دیگر)

سوالات انسان می تواند علاوه بر متافیزیکی از انواع علوم برخیزد زیرا سوالات برون دینی که از ناحیه علوم مختلف در ذهن انسان ایجاد می شود انتظارات انسان را از دین تعیین می کند .علاوه بر معقولات متافیزیکی انواع دانش های دیگر می توانند در ذهن ما سوال ایجاد کنند و به دنبال این سوالات ما را وادار به یافتن پاسخ ها از متون دینی کند .

 

-پرسش هایی که پژوهش علمی ما را بر می انگیزد یا باعث می شود ما دنبال پژوهش برویم ،آیا نتیجه سوالات و تصدیقات متافیزیک ماست؟

پرسش ها لزوماً از تصدیقات متافیزیکی نیست پرسش در واقع تحریکاتی از ناحیه علوم مختلف که ذهن را وادار به یافتن پاسخ از متون دینی می نماید به عبارت دیگر هر پرسشی که مربوط به سه حوزه انسان ، جهان ، خداوند و تکلیف انسان و حقوق انسان مطرح شود معرفت دینی را وادار به قبض و بسط می کند. پس معرفت دینی انسان تاحدود زیادی متأثر از پرسش های برخواسته از علوم مختلف نسبت به مسائل فوق الذکر است .

 

آیا متافیزیک ایرانی امکان پذیر است یا متافیزیک اسلامی و کلاً ما از چه متافیزیکی صحبت می کنیم؟

متافیزیک امکان مند نیست ، متافیزیک یک نوع نگاه انسان است به عالم ورای طبیعت این نگاه می تواند شرقی باشد یا غربی ، اما اگر کسی اشراف کامل به منابع و متون اسلامی داشته باشد بعید نیست که بتواند یک متافیزیکی برخواسته از منابع اسلامی داشته باشد زیرا منابع اسلامی پیرامون متافیزیک مباحث زیادی دارند .

ما چه کسی است مقصود چه کسی است؟ متافیزیکی که امروزه در محافل دین پژوهشی مورد بحث است آمیزه ای از متافیزیک یونان، قرون وسطی در جهان مسیحیت و بعد از رنسانس و نیز متافیزیکی که بعد از اسلام در بین اندیشمندان  مسلمانان پیدا شده است که آن هم متأثر از فلسفه ایران باستان و فلسفه های هندی ( فلسفه ها و متافیزیک های هندی ) و یونان و جهان غرب است بنابراین متافیزیک بومی خالص ایرانی یا اسلامی وجود ندارد.

 

آیا می توان علم بدون متافیزیک بناکرد؟

دو گروه موافق و مخالف داریم، محمد غزالی معتقد است که علم بدون متافیزیک نمی توان بنا کرد،زیرا هر آنچه که بشر به عنوان علم به آن رسیده یا خواهد رسید منشاء متافیزیک ،الهام و وحی دارد پس علم نیازمند متافیزیک است ولی کانت مخالف نظر غزالی می باشد.

 

 

 

 

آیا علم جدید می خواهیم یا نمی خواهیم؟ چرا؟

به طور کلی هر علمی با توجه به کارکرد خود می تواند مورد پذیرش و یا عدم پذیرش قرار گیرد از این رو ممکن است علمی قدیمی باشد ولی چون کارکرد موثر و مفیدی دارد مورد پذیرش قرار گیرد و برعکس ممکن است علمی جدید باشد و آن تأثیر و کارآیی را نداشته باشد از این رو مورد پذیرش قرار نگیرد.

 

 

روشنفکر کیست؟

روشنفکر به معنای نوین آن،خود زاده نقش و عملکرد افرادی است که در شرایط تحول ،به«معنویات و تفکر و مفاهم »پرداخته اند و«افکار»را «روشن»کرده اند روشنفکر حتی اگر سنتی باشد ، معمولاًسنت ها را از دیدگاه نو و با روش جدیدی بررسی می کند و به آنها ، معنایی می دهد ،که با درک و معنای گذشتگان متفاوت و برای امروزیان دارای کاربرد است روشنفکران به هر شکلی دسته بندی شوند ،به معنای گروهی تحصیل کرده و خود آگاه هستند که به دلیل طرز تفکر ،حرفه ،تمایل و یا احساس مسئولیت ،به اصلاحات و نو سازی هایی متعهد هستند که از مسائل صرفاً فنی و حرفه ای جداست.

 

چه وظیفه ای بر عهده روشنفکران است ؟

روشنفکر پشتوانه فکری و فرهنگی هر حرکتی را به وجود می آورد و در واقع آنچه را جامعه حس می کند ، روشنفکر به معنا و شعور تبدیل کرده و به جامعه بر می گرداند .هیچ نهضت سیاسی ،مذهبی و فلسفی نیست که روشنفکران در آن نقش نداشته باشند.روشنفکران در توجیه، تفسیر ، تبیین و یا نفی شرایط موجود نقشی مهم دارند و در جوامع نو بخاطر تحولات سریع ،نقش روشنگری روشنفکران اهمیت خاص می یابد مثل روشنفکران ژاپن.

 

چگونه روشنفکران ژاپنی سنت و تجدد را با هم تلفیق کردند یعنی تغییر در جهت اندیشه ژاپنی ایجاد نمودند؟

روشنفکران ژاپن شرایط را برای گذار قطعی جامعه ژاپن از دوران گذشته به دوران نوین فراهم آوردند و خود هم عامل تحول و نوسازی و وقوع انقلاب میجی بودند و هم فاعل و تداوم دهنده نوسازی بعد از انقلاب در ژاپن روشنفکران از نفوذ بیشتری نسبت به آمریکا بر خوردارند و در بر خورد سنت و تجدد در ژاپن روشنفکران به تحول سریع فکری و جهان بینی دست یافتند و با درک درست و دقیق از نقاط ضعف قدرتشان،ابتدا به باز بینی و باز سازی ریشه ای خود سنت ها و آماده سازی مردم پرداختند و بدین ترتیب آن نرمش و سازش لازم در برابر نیاز های نوگرائی را ایجاد کردند، سپس بر زمینه آماده ذهن و اندیشه ملت خود، به برنامه ریزی عملی نو سازی و سیاست گذاری و اجرای طرح های آن پرداختند. همچنین در ژاپن علاوه بر همخوانی بسیاری از سنت ها با تحول- به دلیل عدم مطلق گرایی، دنیوی بودن، اطاعت پروری در برابر هدایت از بالا، ساده بودن و یکدست بودن سنتها و...- ژاپنی ها این اقبال را داشتند بدون بر خورد مستقیم با غرب ابتدا خود به انجام و بلوغ فرهنگی برسند.

 

مشخصه روشنفکران نوین را در جامعه خود بگو یید؟

به نظر بنده روشنفکران جامعه ما از قرن هفتم شمسی به بعد نتوانسته اند اندیشه و نظراتی را برای جامعه تجویز کنند که مشکلات را حل کند.

روشنفکران در جامعه ما به سه گروه تقسیم می شوند گروهی که به تبعیت از غرب اندیشه آزادی و لیبرالیستی دارند،گروه دوم به تبعیت از چپ ها دیدگاهی مارکسیستی دارند که این گروه بعد از انقلاب اسلامی و بویژه بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ عراق با ایران کاهش محسوسی یافتند و گروه سوم که به اسلام و نظریات اسلامی تأکید دارند ، این گروه هم نتوانسته اندیشه ها و نظریاتی مطرح کند  که درد و مشکل جامعه حاضر را حل نماید ، این گروه ها هیچکدام نتوانسته اند چالشهای جامعه را برای دوره ای طولانی حل نمایند و اگر در ایران روشنفکرانی پیدا شوند که نظر قابل توجهی داشته باشند با زدن انگ سیاسی ، مرتد، وابسته به بیگانگان و...آنها را به کنار می زنند.

 

-آیا روشنفکران در قفس پرندگان محبوس اند؟

جایگاه روشنفکران در هر نظام سیاسی و هر کشور متفاوت است ، در نظام های لیبرال نسبت به کمونیستی ، فاشیستی و سلطنتی آزادی روشنفکران بسیار بیشتر است اما در کشورهای توسعه نیافته کمونیستی و پادشاهی مثل کوبا و عربستان روشنفکران قادر به ابراز نظرات و عقاید خود نیستند اما در کشورهای درحال توسعه روشنفکران نسبت به کشورهای لیبرال محدودتر اما نسبت به کشورهای توسعه نیافته آزادتر می باشند که این هم امری نسبی است و در کشورهای مختلف متفاوت است ، در کشورهایی که درآمدشان از رانت خواری است و نیازی به پول و نظرات مردم ندارند معمولاً افرادی چاپلوس را به دور خود جمع می کنند به عنوان روشنفکر که نظرات هیئت حاکمه را تأیید می کنند اما در کشورهایی که دولت درآمدش را از شهروندانش کسب می کند روشنفکران نقشی بسیار فعال دارند . در ایران بعد از انقلاب روشنفکران نسبت به دوران پهلوی آزادتر شدند اما باز هم این آزادی نسبت به آزادی روشنفکران کشورهایی مثل آمریکا ،فرانسه و... محدوتر است.