به نام خدا

نقد ودولت موقت و مهندس بازرگان

غلامرضا عباس زاده دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات خاورمیانه دانشگاه علامه طباطبایی

اول از همه باید ذکر کنم که در تمامی انقلابات مهم تاریخ خشونتی انکارناپذیر وجود داشته است. در بسیاری از انقلاب ها انقلاب کردن بسی راحت تر از خوابانیدن و فرونشاندن انقلاب پس از پیروزی آن می باشد. انقلاب های عظیم تنها با خشونت و خون فروکش می کند و بیشتر انقلابیون و گروه های دخیل در انقلاب در هیجانات پس از پیروزی انقلاب راه خود را مشخص می کنند و در نهایت یکی از آنها موفق به تشکیل حکومت پایدار می گردد. انقلاب ایران در ابتدای امر تز میانه روی را با روی کار آمدن مهندس بازرگان و دولت لیبرالش در پیش گرفت که با مرور زمان وافزایش هیجانات انقلاب مجبور به استعفا گردید و پس از آن تندروها قدرت را در دست گرفتند.  دولت بازرگان هیجانات ناشی از انقلاب را درک نکرد و در موقعیتی دولتی لیبرال را تشکیل داد که انقلابیون به نام و شخص امام خمینی بیشتر مشتاق صدور و نشان دادن عظمت انقلاب خود به جهانیان بوده اند. در ابتدای عمر دولت موقت، چالش های عظیمی پیش روی دولت قرار گرفت و تمامی طیف ها و گروه هایی که سهمی در به ثمر رسانیدن انقلاب داشتند، خواستار سهم خواهی از امام و انقلاب شدند. در این کارزار علی رغم توصیه امام خمینی مبنی بر بکارگیری و عضویت همه گروه ها و طیف ها در تشکیل دولت موقت، مهندس بازرگان بیشتر همفکران خود را بر پست های مهم دولتی گماشت و در عمل سهم بسیاری از طیف ها را نادیده گرفت. یکی از دلایلی که موجبات نارضایتی و نافرمانی طیف های مختلف شده بود، همین عدم مشارکت گروه های انقلابی در تشکیل دولت موقت بوده است. از سویی باید گفت که تفکرات مدرن و لیبرالی مهندس بازرگان با روحیات انقلابی و اسلام گرایی امام خمینی در نقطه تقابل بوده است. یکی از این تقابلات این بود که امام اندیشه ای به نام خدمت به اسلام از طریق استفاده از امکانات ایران داشته و مهندس بازرگان تزی به نام خدمت به ایران از طریق اسلام را در ذهن خود می پرورانیده است. به تقابل دیگری هم می توان اشاره داشت و آن نحوه برخورد و رابطه با آمریکا می باشد. امام خمینی آمریکا را شیطان بزرگ نامیده بود اما مهندس بازرگان رابطه دوستانه دولت موقت با آمریکا را در پیش گرفت و حتی سران دولت موقت دیدارهای مهمی هم با آمریکایی ها داشته اند. درنتیجه گیری از نوشته هایم باید ذکر کنم که در کل دولت موقت جاده صاف کن انقلابیون تندرو برای کسب قدرت بوده ( محسن رضایی در جایی گفته بود  امام نیرویی را به کار گرفت ......و انقلاب تداوم یابد ) و اشتباهات فراوانی را مرتکب شد که در نهایت به سقوطشان انجامید. تفکرات لیبرالی بازرگان فارغ از درست یا غلط بودن در موقعیتی به منصه ظهور رسید که مردم انقلابی در آن برهه قادر به درک آن و پیشروی گام به گام نبودند و خواستار اقدامات سریع و انقلابی در تمامی جوانب امور بوده اند. سیاست خارجه دولت بازگان هم عدم تعهد و عدم وابستگی به شرق و غرب می باشد اما باید این نکته را یادآوری کرد تا آن برهه کلیات سیاست خارجه ایران هنوز تدوین نشده بود.