مقدمه:
حقوق بین الملل در معنای امروزهومان ذکائیی خود مقرراتی را در چارچوب معاهدات بین الملی و سایر منابع معاهدات بین المللی و سایر منابع ذیربط به کشور ها ی عضو جامعه بین المللی ارائه نموده که اجرای بخشی عمدی از این مقررات منوط به رضایت کشور ها است. پذیرش یا عدم پذیرش هر معاهده بین المللی آثار غیر قابل اجتنابی را به دنبال دارد که کشور عضو معاهده نمی تواند خود را از آثار حقوقی بری بداند: پروتکل الحاقی نیز حاوی مقررات و ویژگی ها مخصوص و منحصر به فردی است که آنرا از سایر معاهدات بین المللی منفک می نماید.
با توجه به این مهم بایستی با بررسی دقیق این مقررات ،ابعاد ناشناخته و حائز اهمیت این معاهده را مورد شناسایی قرار داد تادر صورت پذیرش و تصویب این معاهده مهم ، بتوان به خوبی آنرا اجرا نمود.
این تحقیق سعی در شناسایی ، و بررسی آژانس بین المللی انرزی اتمی ، پروتکل الحاقی و پذیرش پروتکل الحاقی توسط جمهوری اسلامی ایران ، دارد هم چنین این تحقیق سعی در شناسایی دیدگاه های حقوقی موجود در خصوص آثار تصویب یا پروتکل الحاقی دارد و می تواند در تشخیص این مصلحت که پیوستن یا نپیوستن به این پروتکل منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را تضمین یا به خطر می اندازد، به تصمیم گیران ،کمک کند. نگارنده این تحقیق سعی نموده تا بعد از بررسی دیدگاه های مختلف ، در قسمت نتیجه گیری دیدگاه قابل قبولی و مطلوبی و خالی از هر تعصب ،را بیان نماید.
قبل از ورود به موضوع بجاست پاره از اصطلاحات را که در این باب فراوان به کار می رود تعریف کنیم.
1)آژانس بین المللی انرژی اتمی:یکی از سازمانهای تخصصی ، وابسته به سازمان ملل است و نظارت بر اجرای معاهده(ان پی تی)و پروتکل الحاقی ،و همچنین نظارت بر فعالیت ها هسته ای اعضای ان پی تی.
2)پروتکل الحاقی :سندی که به پادمان 153 آژانس الحاق شده، و به حدود اختیارات آژانس بین المللی انرژی اتمی با بازرسی تأسیسات کشور عضو پروتکل را وسعت بخشیده است . به عبارت دیگر بر اساس پروتکل الحاقی:آژانس عملاً هر زمانی بخواهد از هر نقطه و تأسیساتی بازدید کند، 70 کشور پروتکل الحاقی را امضاء کردند.
3)شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی:شورای حکام یکی از ارکان آژانس بین المللی انری اتمی است که 35 عضو دارد . 13 عضو دائم و22 کشور به صورت دوره ای از میان اعضاء انتخاب می شوند. این شورا چون اختیار حکمیت و صدور حکم درباره فعالیت های هسته ای کشور ها را دارد و از هر کدام از نماینده ها در حقیقت (حاکم) آن کشور شناخته می شود به شورای حکام معروف شده است.
تقسیم مطالب:
در تحقیق ما ابتدا به بررسی و آشنایی آژانس بین المللی انری اتمی (فصل اول) و در ادامه ودر فصل دوم راجع به پروتکل الحاقی و در پایان در فصل سوم به پذیرش پروتکل الحاقی توسط ایران را مورد بررسی قرار می دهیم.
فصل اول :آشنایی با آژانس بین المللی انرژی اتمی
مبحث اول : آژانس بين الملللي انرژي اتمي ، { IAEA }
در سال 1985 حدود 300 نيروگاه هسته اي در كشورهاي مختلف در حال فعاليت ، ساخت يا طراحي شده بود . خسارت هاي گسترده جاني و مالي ناشي از انفجار بمب هاي اتمي آمريكا در هيروشيما و ناكازاكي ژاپن و نيز توليد مقادير زيادي پلوتونيم ناشي از سوخت نيروگاه هاي هسته اي كه طبق برآوردهاي سال 1985 روزانه براي توليد 15 تا 20 بمب اتمي كفايت مي كرد . تلاش هاي بين المللي براي جلوگيري از استفاده هاي غير صلح آميز انرژي هسته اي را موجب شد كه در نهايت اين روند معاهده ان- پي- تي . به عنوان تنها معاهده الزام آور چند جانبه الزام آور در اين زمينه در يك مقدمه و 11 ماده منعقد شود .
معاهده ان ، پي ، تي ، در اول ژوئيه 1968 براي امضاء كشورها آماده شد و در اين تاريخ آمريكا و انگليس و 59 كشور ديگر آن را امضاء كردند . اين معاهده پس از آن كه آمريكا آن را در مجلس خود تصويب كرد در 5 مارس 1970 به اجرا گذاشته شد ، چين در 9 مارس 1992 ، فرانسه در اوت 1992 به عضويت اين معاهده درآمدند . در حال حاضر 186 كشور جهان عضو اين معاهده هستند تنها كشورهاي كوبا ، اسرائيل، هند و پاكستان نيستند . همچنين كره شمالي نيز چند سال پيش از اين معاهده خارج شده است1 .
تعريف NPT : نظارت بر اجراي معاهده ان، پي ، تي و پروتكل هاي الحاقي آن بر عهده آژانس بين المللي انرژي اتمي است ، كه خود يكي از آژانس تخصصي سازمان متحد محسوب مي شود . آژانس بين المللي انرزي اتمي در سال 1957 با هدف تسهيل استفاده هاي صلح آميز از انرژي هسته اي و جلوگيري از كاربرد كمك هاي اين آژانس در مقاصد نظامي آغاز به كاركرد ومقرّ آن در وين ، پايتخت اتريش است . اين آژانس در چارچوب نظام پادمان هاي ايجاد شده توسط معاهده ان ، پي ، تي به منظور بررسي ميزان پاي بندي كشورهاي عضو ان ، پي ، تي به مقررات اين معاهده بازرسي هايي را از تأسيسات هسته اي كشورهاي عضو مي دهد . همچنين مفاد معهده ان ، پي ، تي به ويژه پاراگراف سوم ماده هشتم آن دوره هاي پنج ساله اي براي بررسي عملكرد اين معاهده تعيين كرده كه در كنفرانس بررسي و توسعه ، ان ، پي ، تي در سال 1995 نيز به امضاء و تأييد اعضاء رسيده است . در كنفرانس سال 1995 كه با حضور بيش از 170 كشور عضو برگزار شد تصميماتي در خصوص افزايش مدت معاهده براي مدت نامحدود ، عدم تكثير هسته اي و خلع سلاح به عنوان اصول و اهداف اجراي اين معاهده و تعيين فرآيند بررسي هاي بعدي اتخاذ شد .
1- چشم انداز حقوقي خروجي كره شمالي – ساعد ، دكتر نادر – نظام عدم گسترش سلاح هاي هسته
آژانس بين المللي انرژي اتمي مركز جهاني همكاري در عرصة هسته اي است . اين آژانس در 29 جولاي سال 1957 با توافق 18 كشور به عنوان نهادي مستقل ، اما مرتبط با سازمان ملل متحد تشكيل شد . اين آژانس با دولت هاي عضو و شركاي متعدد خود براي ارتقاء بخشيدن به سلامت ، امنيت و صلح آميز بودن تكنولوژي هسته اي همكاري و فعاليت مي كند . تشكيل آژانس بين المللي انرژي اتمي در نتيجه سخناني بود كه در 1953 آپزنهاور ، رئيس جمهور وتت آمريكا در كنفرانس ( اتم براي صلح ) در مجمع عمومي سازمان ملل متحد ايراد كرد و پيشنهاد زماني مطرح شد كه آمريكا خود سلاح اتمي در اختيار داشت و حتي تنها كشوري بود كه از آن استفاده كرده بود ضمن اينكه كشورهاي ديگر نيز به شدت در مسير دست يابي به اين سلاح حركت مي كردند و حتي برخي از آنها به اين سلاح دسترسي پيدا كرده بودند . در سال 1968 سه كشور شناخته شده اتمي آن زمان ، امريكا- شوروي و انگليس پيمان منع گسترش جنگ افزارهاي اتمي را امضاء كردند و متعهد شدند كه از انتقال جنگ افزارهاي اتمي يا فناوري توليد اين تسحيلات به ساير كشورها خودداري كنند. اين پيمان در سال 1970 با رسيدن به حد نصاب تعداد كشورهاي امضاء كننده جنبة اجرايي يافت و بعداً دو كشور چين و فرانسه نيز به عنوان كشورهاي شناخته شده داراي تسحيلات اتمي به سه كشور پايه گذار پيوستند و در سال 1995 كشورهاي امضاء كننده با دايمي كردن اعتبار اين پيمان موافقت كردند . پيمان منع گسترش در عين ممنوعيت تلاش كشورهاي غير اتمي امضاء كننده براي تسحيلات اتمي ، از حق اين كشورها براي استفادة صلح آميز از فناوري هسته اي و دريافت كمك بين المللي در اين زمينه حمايت مي كند . هم چنين 5 كشور شناخته شده اتمي كه ان ، پي ، تي را امضاء كردند متعهد هستند براي خلع سلاح اتمي خود تلاش كنند . اين در حالي است كه ابهامات بسياري در نگاه به پرونده هسته اي ايران به عنوان جديدترين و ملموس ترين مسأله آژانس ابهامات بسياري در خصوص ماهيت اين نهاد بين المللي مطرح مي كند .
مبحث دوم : مفهوم (ان ، پي ، تي { NPT }
واژه NPT مخفف نام انگليسي ( Nucler Non- Proliferationtreaty ) (( معاهده عدم گسترش سلاح هاي هسته اي )) .
پس از آن آمريكا در دوران جنگ جهاني دوم به استفاده از بمب اتمي اقدام كرد كه در قالب شديدي از سوي ساير كشورها ي بزرگ جهان براي دستيابي به اين سلاح آغاز شد كه در اين مسير شوروي سابق در سال 1949 ، انگليس در سال 1952 ، فرانسه در سال 1960 و جمهوري خلق چين در سال 1964 به يك دولت هسته اي تبديل شدند. هم چنين تحقيقات علمي كه در دهه 1960 براي كاربرد صلح آميز انرژي هسته اي انجام شد به پيشرفت هاي شگرفي در فناوري راكتورهاي هسته اي براي توليد برق منجر شد . در سال 1966 نيروگاه هاي هسته اي در پنج كشور در حال ساخت بود .
مبحث سوم : اهداف پيمان NPT ( ان ، پي، تي )
اين پيمان سه هدف دارد :
هدف اول : هدف اول منع گسترش سلاح هاي هسته اي است . يعني از توليد سلاح هاي هسته اي جديد جلوگيري شود .
هدف دوم : هدف دوم خلع سلاح هسته اي است . كشورهاي داراي سلاح هسته اي متعهد شدند كه به تدريج و حداكثر ظرف 25 سال از تاريخ لازم الاجرا شدن پيمان همه سلاح هاي هسته اي خود را از بين ببرند . پيمان هاي بين الملّلي معمولاَ زمان اعتبار محدود ندارد ولي اين پيمان از ابتدا قرار بود 25 سال بيشتر اعتبار نداشته باشد . بنابراين چون پيمان در سال 1970 لازم الاجرا شد تا سال 1995 ادامه داشت .
هدف سوم : هدف سوم كه مربوط به وضع ايران هم مي شود استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي است . خود پيمان اين امكان را ايجاد كرده بود كه كشورهاي عضو براي مقاصد صلح آميز از انرژي هسته اي استفاده كنند .
مبحث چهارم : بررسي موادي از NPT ( ان ، پي ، تي )
يكي از مواد مهم مادة سوم است . بنابراين ماده ، كشورهاي عضو موظفند موافقت نامه اي دو جانبه با آژانس بين المللي انرژي اتمي منعقد كنند . اين آژانس طبق معاهده NPT به عنوان دستگاه ناظر اجراي صحيح تعهدات كشورهاي عضو تعيين شده است . موافقت نامه هاي دو جانبه اعضاي NPT با آژانس هاي بين المللي را موافقت نامه هاي پادمان يا ( Agrement,s Sefegurd ) مي نامند كه در واقع موافقت نامه ضمانت اجراي صحيح NPT است . منظور از موافقت نامه پادمان اين است كه كشور عضو طي ترتيباتي با آژانس اجازه دهد كه از تأسيسات هسته اي كشور عضو بازديد كند كه آيا كشور فعاليت هاي هسته اي كشور واقعاً صلح آميز است يا خير . ايران هم البته چنين توافق نامه پادمان با آژانس بين الملّلي انرژي هسته اي را امضاء كرده است .
مادة چهارم NPT ، ماده اي كه ايران به آن بسيار استناد مي كند و بخش اصلي استدلال هاي حقوقي اش را بر مبناي آن قرار مي دهد ماده چهارم NPT است . اين ماده معني چند پهلويي دارد و چون مهم است آن را مي نويسم ، اين ماده از دو بند تشكيل شده است : مضمون بند اول اين است كه هيچ چيز در اين پيمان نبايد به نحوي تفسير شود كه بر حق جدايي ناپذير همه اعضاي پيمان به توسعه تحقيقات مربوط به توليد و استفاده از انرژي هسته اي براي مقاصد صلح آميز بدون تبعيض و مطابق ساير موارد اين پيمان بگذارد . به اين ترتيب اين بند تأكيد دارد كه استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي حقي جدايي ناپذير است .
بند دوم ماده 4 ، اعضاي اين پيمان متعهد مي شوند كه به كامل ترين وجه از حق شركت در مبادله ابزار مواد ، اطلاعات علمي و فني براي استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي برخوردار شوند و چنين مبادله اي تسهيل كنند . اين بند كشورهاي داراي فن آوري هسته اي را موظف ساخته كه به كشورهاي فاقد چنين فن آوري كمك لازم را براي دستيابي به فن آوري بنمايند . اين كمك مي تواند هم به صورت فردي و هم با مشاركت ساير اعضاء و از طريق آژانس بين المللي انرژي هسته اي معطوف به كشورهاي عضوي كه فاقد سلاح هاي هسته اي هستند علي الخصوص كشورهاي جهان سوم باشد . از ديدگاه كشورهاي جهان سومي روشن است كه كشورهاي غربي صاحب فن آوري هسته اي از نظر حقوقي موظف اند كه فن آوري هسته اي براي قاصد صلح آميز به كشورهاي فاقد آن انتقال دهند ولي چنين نكرده اند .
مبحث پنجم : شوراي حكام آژانس انرژي اتمي جهاني چه كساني هستند ؟
شوراي حكام يكي از اركان سازمان انرژي هسته اي است كه 35 عضو دارد . 13 عضو آن دائم و 22 كشور به صورت دوره اي از ميان كشورها انتخاب مي شوند . اين شورا چون اختيار (( حاكميت )) و صدور (( حكم )) دربارة فعاليت هاي هسته اي كشورها را دارد و از طرفي هر كدام از نماينده ها در حقيقت (( حاكم )) آن كشور شناخته مي شود به شوراي حكام معروف شده است .
فصل دوم :پروتکل الحاقی
مدت هاست كه مسأله (( الحاق كشورمان به پروتكل الحاقي تقويت نظام پادمان هسته اي)) كه در نظر عموم به ((پروتكل 2+93 )) موسوم است ، بخش زيادي از اوقات عموم ، دست اندركاران نشريات و به ويژه مقامات عالي كشور را مصروف خود ساخته است . خوشبختانه در اين خصوص ، نشريات به خوبي درصدد ايفاي رسالت خود شده و نظريات مخالفين و موافقين با اين موضوع را كه بر مبناي مختلف سياسي ، حقوقي ، فني ، اقتصادي و ديپلماتيك استوار بوده ، منعكس كرده اند . برخي ، آن را بحثي صرفاً تخصصي تلقي كرده و برخي نيز آن را به جناح هاي سياسي كشور انطباق داده و از منظري حزبي و جناحي بدان پرداخته اند . اين نوشتار ، بر آن است كه صرفاً از منظر حقوق بين الملل و با تكيه بر آموزه هاي حقوقي بين المللي و تجارب حاصل از چند سال فعاليت پژوهشي در حوزه خلع سلاح و كنترل تسحيلات ، به دستاوردهاي اين پروتكل و پي آمدهاي ناشي از پذيرش احتمالي آن بپردازد .
ديباچه : پادمان هسته اي و چرايي تقويت آن
شايد يكي از نتايج عكس العمل افكار عمومي كشور به مقوله فعاليت هاي هسته اي و اقدامات آژانس بين المللي انرژي اتمي در چند ساله اخير ، آشنايي با نظام عدم گسترش ، معاهده ان ، پي ، تي . و فعاليت ها يا صلاحيت هاي آژانس در حوزه برنامه هسته اي است . همه مي دانيم كه معاهده عدم گسترش سلاح هاي هسته اي يا ان ، پي ، تي .، بنيانگذار رژيم عدم گسترش يعني جلوگيري از افزايش تعداد كشورهاي دارنده سلاح هسته اي ( به منظور كاهش خطر بروز جنگ هسته اي و تهديد صلح و امنيت بين المللي ) است . اين معاهده كه در سال 1968 ابتدا بر اساس مذاكره و رايزني دو كشور ايالات متحده ، و شوروي ( سابق ) به صورت يك معاهده تهيه شد1 ، در معرض پذيرش ساير كشورها قرار گرفت و ديگران بدون آنكه در مراحل شكل گيري و تدوين آن ، نقشي مؤثر و واقعي داشته باشند ، صرفاً به زينه امضاء و تصويب آن روبه رو شدند و نهايتاَ با فشارهاي آنان ، مجبور به پذيرش آن گرديدند. از اينرو ، اين معاهده كه به زبان حقوقي ، اساساً نوعي معاهده الحاقي است ( يعني معاهده اي كه صرفاً توسط يك طرف و بدون رضايت سايرين ، تدوين مي شود و بر طرف ديگر ، تحميل مي گردد ) ، با چشم پوشي از اصل برابري حاكميت دولت ها كه اساس حقوق بين الملل تلقي مي شود و در بند 1 ماده 2 منشور ملل متحد نيز شناسايي شده ، تبلور يافت .
1- نك : دكتر ابراهيم بيگ زاده ، (( بديع بودن منع گسترش سلاحهاي هسته اي در قلمرو حقوق بين الملل )) . مجله تحقيقات حقوقي ، 75- 1374 ، شماره 17- 16 ، صص 276 – 258 .
بر اساس ماده 3 اين معاهده ، تدابيري پيش بيني شد تا اين عدم گسترش ، از طريق ساز و كارهاي آژانس بين المللي انرژي اتمي ( كه خود سازماني بود كه قبل از اين معاهده وجود داشت ) تضمين شود و بدين ترتيب ، كشورهاي ندار يعني فاقد سلاح هسته اي ، مورد كنترل و نظارت قرار گيرند تا (( وضعيت موجود )) قدرت هسته اي حفظ گردد . اين همان نظام پادمان هسته اي است .
از اينرو ، مدل موافقت نامه هايي در اين آژانس تصويب شد تا بر اساس آن ، كشورهاي ندار يا غير هسته اي كه از حق داشتن سلاح هسته اي محروم شده اند ، با انعقاد اين موافقت نامه ها به صورت دو جانبه با آژانس، ضمن اعلام اينكه چه ميزان از توان هسته اي صلح آميز برخوردارند ، ترتيبات كامل و مفصل بازرسي اين آژانس از اين تأسيسات را نيز تعيين نمايند . براي كشورهاي ندار عضو اين معاهده ، مدلي موسوم به سند 153 تدوين شد كه ايران نيز در قبل از انقلاب ضمن تصويب ان ، پي ، تي .، اين موفقت نامه را منعقد نمود. با گذشت دو دهه از اعمال نظام پادمان ، وقوع اقداماتي چند ، زمينه ساز تصويب پروتكل الحاقي در سال 1997 گرديد . توضيح اينكه سرآغاز تكوين برنامه موسوم به 2+93 ، نگراني هاي ناشي از برنامه هاي هسته اي مخفي عراق در طول سال هاي 91-1990 و فعاليت هاي كره شمالي براي دستيابي به سلاح هاي هسته اي بود كه نهايتاً شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي را به تقويت نظام پادمان هسته اي ترغيب نمود. از آنجا كه برنامه هاي هسته اي دو كشور مذكور به نحوي دنبال شده بود كه در عين حال ، مغايرتي با تدابير موجود پادمان نداشت ، آژانس در 1993 با تصويب اين برنامه ، درصدد برآمد تا با تقويت اين تدابير ، به اصطلاح راه هر گونه انحراف برنامه هسته اي صلح آميز به سمت اهداف نظامي را سد نمايد و همچنين مهارت جديد علمي بازرسي و نظارت را به مرحله اجرا درآورد .
كميته كارشناسي ويژه اي كه شوراي حكام براي بررسي اين برنامه برگزيده بود ، بخش اول را به تقويت موافقت نامه 153 اختصاص داد ولي بخش دوم چون نياز به رضايت رسمي دولت ها داشت ، آن را در قالب پروتكل الحاقي تنظيم نمود كه نهايتاً پس از چهار سال فعاليت ، در سال 1997 توسط آژانس تصويب شد و آماده پذيرش دولت هاي غير هسته ي مشمول نظام پادمان قرار گرفت . كنفرانس دولت هاي عضو ان ، پي ، تي . نيز در 16 سپتامبر 1998 از دولت هاي عضو پادمان خواست به اين پروتكل ملحق شوند .
اگر مطالب فوق را در چند نكته كلي خلاصه كنيم مي توان گفت :
- ان ،پي ، تي . ماهيتاَ بر اساس نابرابري دولت ها در قبول و اجراي نظام عدم گسترش ، استوار است . از آنجا كه صرفاً كشورهاي فاقد سلاح هسته اي را از اين سلاح محروم مي كند و در مقابل ، نوعي حق دائمي براي دارندگان اين سلاح ها در نگهداري اين سلاح و گسترش كمي و كيفي آن قائل مي شود ، طبع و ماهيتي تبعيض آميز دارد .
- صرفاً نظارت بر فعاليت هاي هسته اي صلح آميز كشورهاي ندار را الزام مي سازد و نظارت پذيري فعاليت هاي قدرت هاي هسته اي را به خواست آنان مي سپارد . در نتيجه ، اين معاهده زمينه ساز تقويت سياست يا منطق قدرت به زيان اكثريت اعضاي جامعه بين المللي است .
- از آنجا كه براي كشورهاي غير هسته اي بيشتر رويكرد تكليف سازي دارد و نه شناسايي حق ، با تكوين رژيم غير متعادل ، بدون آنكه امتياز مناسبي به آنها بدهد كه خواهان اعمال حق باشند و بتوانند گاه (( شاكي و خواهان )) گردند ، آنها را گرفتار عرصه (( پاي بندي )) نموده كه نتيجه اصلي آن ، متهم شدن و طرف شكايت قرار گرفتن است .
- ترتيبات اين معاهده ، با مقتضاي صلح و امنيت بين المللي ناسازگار است . عدم گسترش ، افزايش تعداد دولت هاي دارنده سلاح هسته اي را مغاير با صلح و امنيت بين المللي مي داند در حالي كه نفس وجود اين سلاح ، امنيت و صلح پايدار در جهان را در معرض خطر جدي نگه داشته است . قدرت تخريب اين سلاح ها و بي اساس بودن مفهوم بازدارندگي در عرصه سلاح هاي كشتار جمعي ، مبنايي معقول و محكمه پسند براي بقاي سلاح هاي هسته اي در جهان باقي نمي گذارد . از اين منظر است كه ديوان بين المللي دادگستري در سال 1996 در رأي مشورتي خود ، دولت هاي هسته اي را مكلف مي سازد تا براي تحقق خلع سلاح هسته اي آنگونه كه در ماده 6 ان ، پي ، تي . مقرر شده ، اقدام نمايند . ما دريغ از اقدام و تلاش مؤثر بين المللي براي واداشتن اين قدرت ها جهت تحقق اين تكليف صريح و محكمه پسند .
معاهده مذكور كه ابتدا عمري بيست و پنج ساله داشت ، در سال 1995 براي هميشه تمديد شد و بدين ترتيب ، رژيم عدم گسترش كه تكوين ، اوصاف و اجراي آن با ابتدايي ترين اصول حقوق بين الملل مغايرت و ناسازگاري دارد ، عمري به درازاي ابديت يافت . از اينرو ، تا اين معاهده باقي است ، نظارت پذيري كشورهاي غير هسته اي و حقوق ممتاز دارندگان سلاح هسته اي ، بر مبنايي كه تنها نظم حقوقي صوري آن را معتبر مي شناسد ، ادامه خواهد يافت .
مبحث اول : بررسي روند شكل گيري پروتكل الحاقي
اجراي پادمانهاي معاهده منع گسترش و بخصوص رشد روز افزون صنعت هسته اي ، زمينه بحث هاي مرتبط با بهبود و اصلاح نظام هاي پادماني را در قالب طرحهاي پيشنهادي به كنفرانس هاي بازنگري معاهده منع گسترش عمدتاً از سال 1975 فراهم ساخت . بهبود شيوه ها و دستيابي به ابزارهاي دقيق تر اندازه گيري و رديابي ذخاير پلوتونيوم بعلاوه افزايش تهديدهاي ناشي از دستيابي بازيگران غير دولتي و تروريستها به مواد هسته اي قابل كاربرد در تسحيلات هسته اي نيز كمك وافري به طرح مباحث مربوط به تقويت نظام پادمانها در سطح بين الملل نمود . با توجه به موضوعيت يافتن مسائل جديد بخصوص در ارتباط با احتمال سرقت مواد هسته اي و استفاده از آنها در ساخت سلاحهاي هسته اي توسط تروريستها مباحث مربوط به حفاظت فيزيكي از تأسيسات و مواد هسته اي در اولويت كار آژانس بين المللي انرژي اتمي قرار گرفت . در چارچوب مفهوم منع گسترش كه پايه و اساس شكل گيري پروتكل الحاقي گرديد ، پادمانها كليه فعاليتهاي صلح آميز كشورهاي فاقد سلاحهاي هسته اي عضو معاهده منع گسترش و كليه فعاليت هاي هسته اي كشورهاي غير متعاهد كه در ارتباط با واردات از كشورهاي عضو مي باشد را در بر گرفته اند . در همين راستا برخي از مهم ترين كشورهاي دارنده سلاحهاي هسته اي مانند ايالات متحده آمريكا و انگليس كه كليه فعاليتهاي آنها از دايره نظارت و بازرسي پادماني خارج است ، آمادگي داوطلبانه خود براي قرار دادن برخي از فعاليت هاي هسته اي خود كه لطمه اي به امنيت ملي آنها وارد نمي سازد ، تحت پادمانهاي رژيم منع گسترش ، اعلام نمودند .
با توجه به اينكه كشورهاي فاقد سلاحهاي هسته اي امضاي موافقت نامه اي با آژانس ، نظارت ها و بازرسي هاي آن بر تأسيسات و فعاليت هاي خود را به منظور پيشگيري از انحراف مواد هسته اي به سلاح هاي هسته اي پذيرفتند 2 به منظور يكدست نمودن اين موافقت نامه ها ، آژانس پيش نويس متن موافقت نامه دو جانبه نمونه اي را تحت عنوان INFICIRC/ 153 تهيه و تنظيم نمود . امروزه موافقت نامه پادمان تمام دولت هاي فاقد سلاح هاي هسته اي با آژانس بر مبناي مقررات و مفاد همان موافقت نامه تنظيم شده است. تا سال 1990 كارآيي معاهده منع گسترش و مكانيزم اجرايي آن ( موافقت نامه پادمان 153 ) با مشكلي مواجه نبود اما از اين تاريخ به بعد تحولاتي حادث شد كه طرفداران ايده پروتكل الحاقي كارآيي اين معاهده و مكانيزم اجرايي آنرا زير سؤال بردند . در اوايل سال 1991 ، اسناد و مداركي مبني بر دست داشتن عراق در برنامه هاي تسحيلات هسته اي مخفيانه ارائه شد .در پي اين تحول ، اين موضوع مطرح شد كه پادمانهاي آژانس ديگر كارآيي كافي و مؤثر براي پيشگيري از اقدام به ساخت تسحيلات هسته اي توسط اعضاي معاهده را ندارند .
2- ماده 3 معاهده منع گسترش اعلام مي دارد : (( هر يك از اعضاي اين معاهده كه فاقد سلاحهاي هسته اي است ، متعهد مي گردد طي موافقتنامه اي كه طبق اساسنامه آژانس و سيستم پادمان آن مورد مذاكره قرار گرفته و منعقد خواهد شد ، پادمان آژانس را صرفاَ به منظور بررسي انجام تعهدات عضو ذي ربط و جلوگيري از انحراف انرژي هسته اي از استفاده هاي صلح آميز به سوي سلاح هاي هسته اي يا ديگر ادوات انفجاري هسته اي بپذيرد )) .
اعترافات مقامات آفريقاي جنوبي با اينكه به مرز ساخت سلاح هسته اي رسيده بودند ولي داوطلبانه آنرا نابود كرده اند ، سؤال ها و ترديدها در مورد كارآيي پادمان هاي آژانس را بر مبناي سند 153 بيشتر نمود . برنامه هاي هسته اي مبهم دولت كرة شمالي نيز عامل ديگري بود كه ترديدها در مورد ناكارآمد بودن پادمان هاي آژانس را تشديد نموده و لزوم تقويت پادمان هاي هسته اي آژانس بر مبناي سند 153 را به طور جدي مطرح ساخت . به منظور فائق آمدن بر نارسائيها و ناكارآمدي ها پادمان بر اساس سند 153 ، آژانس بين المللي انرژي اتمي در سال 1993 برنامه اي تحت عنوان (( 2+93 )) را در دستور كار خود قرار داد. در سال 1995 دبير خانه آژانس اين برنامه را كه متضمن دو بخش بود ، تكميل كرده و به شوراي حكام آژانس ارائه نمود . در خصوص اين برنامه دبير خانه آژانس اعلام كرد كه بخش اول برنامه حاوي يك سلسله اقدامات و تدابير نظارتي و بازرسي است كه انجام آنها بر اساس موافقت نامه هاي پادمان به موجب سند 153 قابل توجيه بوده و نيازي به موافقت جديد دولت ها ندارد . اما بخش دوم متضمن تدابير و تعهدات جديدي است كه اجراي آنها در كشورها منوط به اعلام رضايت جديد آنها خواهد بود .
شوراي حكام درنشست 1995 خوداز مدير كل آژانس خواست بخش دوم برنامه ((2+93)) را در قالب پروتكل الحاقي به موافقت نامه هاي پادمان 153 تهيه نموده و طي گزارشي به آن تسليم نمايد . مدير كل آژانس پيش نويس متن پروتكل مورد نظر را درسال 1996 تسليم شوراي حكام نمود و شورا پس از ملاحظه متن ، كميته ويژه اي راجهت نهايي نمودن پروتكل الحاقي ايجاد كرد . درمي 1997 پروتكل مورد نظر از سوي كميته مذكور تهيه و به شوراي حكام تسليم شد و شورا نيز متن نهايي آنرا تاييد نمود.
مبحث دوم : اهداف پروتكل الحاقي
اهداف عمده پروتكل الحاقي عبارتند از كمك به بازرسان آژانس براي شناسايي و كشف فعاليت ها و موادهسته اي اعلام نشده اعضا و نيز ارايه تضمين قابل قبول در مورد عدم وجود آنها .
(IAEA,GC(49)/9,22jually,2005 ) اهداف پروتكل الحاقي را مي توان در سه محور تشريح نمود :
الف ) مهم ترين هدف از شكل گيري پروتكل الحاقي ؛ عبارت است از راستي آزمايي و بازرسي از محل براي جلوگيري از انحراف در استفاده از اين مواد از فعاليت هاي صلح آميز به فعاليت هاي نظامي ، در مورد مواد هسته اي كه در كشورهاي فاقد سلاح هاي هسته اي وجود دارند و يا توليد مي شوند .
ب ) هدف دوم عبارت است از اين پيش فرض مهم كه خطر كشف انحراف از فعاليت هاي صلح آميز به فعاليت هاي نظامي ، كشورهاي عضو را به پرهيز در نقض تعهدات خود در قبال معاهده و عدم تمايل به فعاليت هاي غير صلح آميز ترغيب مي كند .
ج ) هدف سوم پروتكل الحاقي عبارت است از كشف بموقع هر گونه انحراف به مقدار زياد و قابل توجه در اورانيوم غني سازي شده و يا پلوتونيم و به اين طريق ايجاد زمان كافي براي ساير دول عضو معاهده و همچنين جامعه بين المللي براي اتخاذ هر گونه اقدام سياسي و غير سياسي .
به اين ترتيب ، در تنظيم و تصويب پروتكل الحاقي و همچنين اصرار آژانس و كشورهاي داراي سلاح هاي هسته اي در امضا و تصويب اين پروتكل بيشتر به ابعاد منع گسترش توجه شده است . ( غلامپور ، علي ، 1386 ، ص 490 ). اين موضوع خود قابل انتقاد به نظر مي رسد چون در معاهده منع گسترش ، علاوه بر منع گسترش ، استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي و خلع سلاح نيز به عنوان پايه هاي اصلي معاهده توجه خاصي مبذول شده است . از سوي ديگر چنين ديدگاهي به اين ايراد اساسي را به ساختار پروتكل الحاقي وارد مي نمايد كه آيا عدم اجراي پادمان 153 باعث ساخت سلاح هاي هسته اي توسط كشورهاي فاقد اين سلاح مي شود يا جامع و مانع نبودن آن ؟ در پاسخ بايد بگوئيم كه عدم توانايي آژانس در جهت اجرايي نمودن مقررات پادمان 153 عامل اصلي انحراف برخي از كشورهاي عضو آژانس به سمت سلاح هاي هسته اي بوده است . پس بهتر بود به جاي تصويب پروتكل الحاقي كه فلسفه وجودي انحراف تمام كشورهاي عضو آژانس و معاهده منع گسترش به سمت ساخت سلاح هاي هسته اي است ، همان مقررات پادمان 153 به خوبي اجرا مي شد .
مبحث سوم : بررسي مواد پروتكل الحاقي و مقايسه آن با پادمان 153 آژانس
بر اساس موافقت نامه جامع الاطراف پادمان يا سند 153 آژانس 3 كه قبل از پروتكل الحاقي به عنوان يك توافق نامه نمونه ميان آژانس و كشورهاي پذيرنده آن قابل اعمال بود ( در حال حاضر ، هم ميان آژانس وكشورهاي پذيرنده آن قابل اعمال است ولي هدف اصلي پروتكل الحاقي تكميل و تدقيق مقررات آن سند ( سند 153 ) مي باشد . ) ، كشورهاي فاقد سلاح هاي هسته اي بعضي از الزامات محدود كننده را بر عهده نداشتند كه با توجه به مقررات پروتكل الحاقي اين الزام محدود كننده و قابل تفسير موسع به ادبيات حقوقي آژانس وارد شد .
3- پس از تصويب و لازم الاجرا شدن معاهده منع گسترش در سال 1970 و متعاقب تعهدي كه كشورهاي عضو مطابق اين معاهده مبني بر پذيرش پادمان هاي آژانس مطابق با قرار دادهاي منعقد داشتند ، شوراي حكام آژانس در همان سال كميته پادمان ها را تشكيل داد تا در مورد محتواي موافقت نامه هاي پادمان به شورا مشورت و ارائه طريق نمايد . نهايتاَ اين كميته سندي را با نام (( ساختار و محتواي موافقت نامه هاي ميان آژانس و كشورها در رابطه با معاهده منع گسترش سلاحهاي هسته اي )) تهيه نمود كه در سال 1972 توسط شوراي حكام به تصويب رسيد . اين سند كه به موافقت نامه جامع الاطراف پادمان يا سند 153 موسوم است ، يك توافق نمونه مي باشد به گونه اي كه تمام كشورهاي غير هسته اي عضو معاهده منع گسترش بدون تغيير در مفاد آن موظف به امضاء آن مي باشند .
جمهوري اسلامي ايران اين پادمان را پذيرفته است با بررسي و مقايسه ميان پادمان 153 و مقررات حاكم بر پروتكل الحاقي به راحتي مي توان مصلحت را بر نپيوستن به پروتكل مزبور دائر دانست به عنوان مثال :
1 ) در سند 153 مواد موجود در فعاليت هاي معادن كارخانجات تغليظ اورانيوم و توريوم تحت پوشش پادمان نبودند ( ماده 33 )
2 ) اعمال پادمان تحت موافقتنامه پادمان از مرحله تبديلات در چرخه سوخت هسته اي شروع شده و در اين مراحل ارائه اطلاعات تنها محدود به نقاط استراتژيك مي باشد . نقطه استراتژيك عبارت از مكاني است كه در هنگام بررسي اطلاعات ، طراحي و انتخاب مي شود كه تحت شرايط عادي و در صورت تلفيق با اطلاعات حاصل از تمام نقاط استراتژيك ، اطلاعات لازم و كافي جهت اجراي معيارهاي پادمان كسب و تأييد مي شود .
3 ) در سند 153 ، كشور بايد اطلاعات مربوط به واردات و صادرات مواد داراي اورانيوم يا توريوم كه به مرحله مشخصي از چرخه سوخت نرسيده باشد را در اختيار آژانس قرار دهد ( بند الف و ب ماده 34 )
4 ) بر اساس سند 153 ، ارائه اطلاعات در خصوص فعاليتهاي تحقيقي كه شامل مواد هسته اي نباشد ، لزومي نخواهد داشت .
5 ) بر اساس سند 153 ، طبق تقاضاي كشور ، آژانس ، مواد هسته اي در مقادير معيني و كاربردهاي خاص را از اعمال مقررات پادمان معاف مي نمايد ( مواد 36 و37 )
6 ) بر اساس سند مزبور ، اعمال پادمان بر آن دسته از مواد هسته اي كه به گونه اي مصرف يا رقيق شده باشند كه از نقطه نظر پادمان براي هيچ گونه فعاليت هسته اي قابل استفاده يا باز فرآوري نباشند ، پايان مي يابد. ( ماده 11 )
7 ) محدوده تحت نظارت آژانس تحت سند فوق الذكر تنها محدود به مكان تمامي مواد هسته اي مشمول پادمان مي باشد . مواد هسته اي عبارتند از مواد چشمه و يا هر ماده شكاف پذير ويژه كه شامل پلوتونيوم 239 ، اورانيوم 233 ، اورانيوم غني سازي شده در ايزوتوپ هاي 233 يا 235 ، هر نوع موادي كه حاوي يك يا چند مورد از مواد مذكور بوده و هر گونه مواد شكاف پذير ديگري كه شوراي حكام هرچند مدت يكبار تعيين نمايد ، مي شود . اما با پذيرش پروتكل الحاقي ، بايد اظهاريه اي تفصيلي را بموجب ماده 2 اين پروتكل جهت رفع كاستي هاي اطلاعاتي موجود در موافقت نامه پادمان كه مورد اشاره قرار گرفت ، در چارچوب زمانبندي مقرر در 3 به آژانس ارائه نمود . اظهاريه هاي دقيق و به موقع كشور ، توانايي آژانس بمنظور راستي آزمايي عدم وجود مواد و فعاليتهاي هسته اي اظهار نشده را افزايش مي دهد .
بنابراين ماده 2 پروتكل الحاقي ، اطلاعات وسيعي را نسبت به موافقت نامه پادمان براي آژانس فراهم مي نمايد . ماده مزبور نحوه ارائه اطلاعات را بر طبق سند ا لف ، ب و ج بيان مي نمايد . در پي اجراي اين پروتكل و در طول مذاكرات بين دولتها و آژانس خطوط راهنمايي . جهت تهيه اظهاريه ها بر طبق ماده 2ضروري تشخيص داده شد .
طبق بند الف ماده 2 دولت بايد اظهاريه هايي شامل موارد ذيل الذكر ( 10 مورد ) را به آژانس ارائه دهد .
1 ) اظهار فعاليتهاي جاري تحقيق و توسعه دولتي ( بند الف (1) از ماده 2 )
كشور عضو بايد شرح كاملي از اطلاعات مشخص كننده مكان انجام فعاليتهاي تحقيق و توسعه مرتبط با چرخه سوخت هسته اي كه در آنها از مواد هسته اي استفاده نمي شود ، در هر جايي كه توسط دولت تأمين هزينه شود ، مجوز فعاليت دريافت نموده و از طرف آن كشور كنترل يا اجرا مي گردد را به آژانس ارائه نمايد . اظهاريه ها تهيه شده تحت اين ماده و مطابق بند 3 الف براي اظهاريه ابتدايي بايد ظرف مدت 180 روز از تاريخ لازم الاجرا شدن پروتكل الحاقي در اختيار آژانس قرار گيرد .
2 ) اظهار اطلاعات توافقي جهت تقويت پادمان ( بند الف (2) از ماده 2 )
طبق اين بند كشور عضو پايه اظهاريه اي شامل اطلاعات تعيين شده توسط آژانس و مورد توافق كشور بمنظور تقويت كارآيي و بازدهي در مورد فعاليتهاي بهره برداري مرتبط با پادمان در تأسيسات و مكان هاي خارج از تأسيسات كه در آنها مواد هسته اي بطور معمول استفاده مي شوند ، تهيه نمايد .
3 ) اظهار اطلاعات سايتها ( بند الف(3) از ماده 2 )
طبق اين ماده از ماده 2كشور عضو بايستي اعلاميه اي شامل يك شرح كلي از هر ساختمان در هر سايت كاربري آن در صورتي كه شرح كلي آن روشن نباشد ، ارائه نمايد. طبق ماده 18- ب پروتكل الحاقي ، سايت مكاني است كه محدوده آن توسط كشور مشخص شده و شامل حداقل يك يا چند تأسيس هسته اي ، تأسيسات تعطيل شده ، مكان هاي خارج از تأسيسات و مكانهاي تعطيل شده خارج از تأسيسات مي باشد . با توجه به تعريف سايت ، محدوده تحت نظارت آژانس در اين پروتكل از موافقتنامه پادمان ( سند 153 ) فراتر رفته و آژانس امكان دسترسي به مكان هايي فراتر از تأسيسات و مكان هاي شامل مواد هسته اي را دارا مي باشد .
4 ) اظهار فعاليتهاي ساخت يا توليد ( بند الف (4) از ماده 2 )
طبق اين بند كشور عضو بايد اظهاريه اي شامل شرحي از مقياس كاري براي هر مكاني را كه در آن فعاليتهاي مذكور در ضميمه (1) اين پروتكل انجام مي شود به آژانس ارائه دهد . ضميمه (1) اين پروتكل كه مي تواند با نظر شوراي حكام گسترده تر شود ، 15 مورد را دربر مي گيرد كه با توجه به بعد فني آن موارد به بررسي آنها نمي پردازيم و به هر حال عدم اعلام هريك از موارد مندرج در ضميمه (1) مي تواند نشانه اي از وجود يا احتمال وجود پشتيباني فعاليتهاي هسته اي اظهار نشده باشد . اطلاعات تهيه شده تحت اين بند از ماده (2) ، بايستي طبق ماده 3- الف براي اظهاريه ابتدايي ظرف مدت 180 روز از تاريخ الاجرا شدن پروتكل الحاقي در اختيار آژانس قرار گيرد .
5 ) اظهار فعاليتهاي معادن و كارخانجات تغليظ ( بند الف (5) از ماده 2 )
بر اساس اين بند كشور عضو بايستي اظهاريه اي شامل اطلاعات مشخص كننده مكان ، وضعيت كاري ، ظرفيت تخميني توليد سالانه معدن اورانيوم ، كارخانجات تغليظ اورانيوم ، توريوم ، توليد جاري سالانه اين معادن و كارخانجات تغليظ را به آژانس ارائه دهد . ارائه اين اطلاعات مستلزم ارائه جزئيات حسابرسي مواد هسته اي نمي باشد . اطلاعات تهيه شده تحت اين بند نيز طبق ماده 3- الف بايد ظرف مدت 180 روز از تاريخ لازم الاجرا شدن پروتكل الحاقي در اختيار آژانس قرار گيرد .
6 ) اظهار اطلاعات تكميلي مواد چشمه ( بند الف (6) از ماده 2 )
بر اساس اين بند كشور عضو بايد اطلاعات مربوط به مواد چشمه كه به تركيب و خلوص مناسب جهت توليد سوخت يا غني سازي ايزوتوپي نرسيده اند را به منظور نگهداري ، صادرات و واردات مقدار خاصي از اين مواد ، به آژانس اعلام نمايد . اين اطلاعات طبق ماده 3- الف بايد ظرف مدت 180 روز از تاريخ لازم الاجرا شدن پروتكل الحاقي در اختيار آژانس قرار گيرد .
7 ) اظهار اطلاعات تكميلي مواد هسته اي معاف از پادمان ( بند الف (7) از ماده 2 )
بر اساس اين بند ، كشور عضو ، بايد اظهاريه اي شامل اطلاعات زير را به آژانس ارائه نمايد .
- اطلاعات مربوط به مقادير ، كاربردها و مكانهاي مواد هسته اي كه مطابق بند (37 ) 4 از موافقتنامه پادمان، از پادمان معاف شده اند .
4- طبق ماده 37 بر اساس تقاضاي دولت ، آژانس بايستي مواد هسته اي مشمول پادمان را از پادمان معاف نمايد مشروط بر اينكه كل مقدار مواد هسته اي كه طبق اين ماده در كشور معاف گرديده هيچ گاه از مقادير خاصي بيشتر نباشد ........
اطلاعات مربوط به مقادير هسته اي كه مي تواند به صورت تخميني بوده و كاربرد آنها در هر مكان پيرو بند 36 (ب ) 5 موافقت نامه پادمان از پادمان معاف شده اما استفاده غير هسته اي آنها خاتمه نيافته است و مقادير آن بيش از ميزان تعيين شده در بند 37 از توافق نامه پادمان باشد .
8 ) اظهار اطلاعات پسمان سطح متوسط ( بند الف (8) از ماده 2 )
بر اساس اين بند كشور عضو بايد اظهاريه اي شامل اطلاعات مربوط به مكان يا فرآوري بعدي پسمان با سطح متوسط حاوي پلوتونيوم ، اورانيوم با غناي بالا يا اورانيوم 233 را كه پيرو ماده (11)6 از موافقت نامه پادمان ، اعمال پادمان در مورد آن خاتمه پذيرفته باشد ، اعلام نمايد .
9 ) اظهار صادرات و واردات تجهيزات و مواد غير هسته اي ( بند الف( 9 ) از ماده 2 )
بر اساس اين بند و بر طبق درخواست ويژه آژانس ، كشور عضو بايد اظهاريه اي شامل اطلاعات مرتبط با صادرات و تجهيزات و مواد غير هسته اي كه در ضميمه شماره (2) آمده را جهت راستي آزمايي به آژانس ارائه نمايد . فهرست مختصر اين تجهيزات و مواد غير هسته اي عبارتند از : راكتورها و تجهيزات آنها ، مواد غير هسته اي براي راكتورها ، كارخانجات بازيافت عناصر سوخت ، واحدهاي توليد اجزاي سوخت ، واحدهاي جداسازي ايزوتوپ هاي اورانيوم ، واحدهاي توليد آب سنگين ، دوتوريوم و تجهيزات و قطعات مرتبط كه بطور خاصي براي آن طراحي يا آماده شده باشد و ...
10 ) اظهار فعاليتهاي آتي تحقيق و توسعه ( بند الف(10) از ماده 2 )
طبق اين بند كشور عضو بايد اظهاريه اي شامل برنامه كلي فعاليتهاي تحقيق و توسعه چرخه سوخت هسته اي براي 10 سال آينده شامل فعاليتهاي تحقيق و توسعه مرتبط با چرخه سوخت هسته اي را كه به تصويب مقامات ذيصلاح كشور رسيده است ، به آژانس ارائه نمايد .
5- طبق ماده 36 (ب) بر اساس تقاضاي دولت عضو ، آژانس مواد هسته اي به شرح زير را از اعمال پادمان معاف خواهد نمود : مواد هسته اي ، هنگامي كه در فعاليتهاي غير هسته اي بر طبق ماده 13 استفاده شود ، در صورتي كه چنين ماده هسته اي قابل فرآوري باشد . بر اساس ماده 13، هرگاه قرار باشد از مواد هسته اي مشمول پادمان طبق اين موافقتنامه در فعاليتهاي غير هسته اي مانند توليد آلياژها يا سراميك ها استفاده شود ، دولت بايد قبل از استفاده از اين گونه مواد درباره شرايطي كه تحت آن پادمان در مورد چنين موادي ممكن است خاتمه يابد ، با آژانس به توافق برسد .
6- بر اساس ماده 11 ، اعمال پادمان طبق نظر آژانس بر آن دسته از مواد هسته اي كه به گونه اي مصرف يا رقيق شده باشند كه از نقطه نظر پادمان براي هيچ گونه فعاليت هسته اي قابل استفاده يا بازيافت نباشد ، پايان مي يابد .
11 ) اظهار فعاليتهاي جاري تحقيق و توسعه غير دولتي ( بند (1) از ماده 2 )
طبق بند (1) ماده2 كشورهاي عضو بايد هرگونه تلاش منطقي خود را جهت تهيه شرح كلي و اطلاعات مشخص كننده مكان فعاليتهاي تحقيق و توسعه مرتبط با چرخه سوخت هسته اي كه مواد هسته اي در آنها بكار رفته است ، در هر جايي از كشور كه توسط دولت تأمين هزينه نشده ، مجوز ويژه نگرفته ، كنترل نشده و از جانب آن دولت انجام نشده باشد ، انجام دهد . همانطور كه ملاحظه مي شود ، اطلاعات اين بند مكمل اطلاعات بند 2 ( الف )(1) مي باشد و تمامي شرايط مربوط به اين بند در مورد آن صدق مي كند .
12 ) اظهار اطلاعات در مورد مكان هاي خارج از سايت ( بند ب ( 2 ) از ماده 2 )
كشور عضو بايد هر گونه تلاش منطقي براي تهيه شرح كلي از فعاليتها و مشخصات حقيقي و حقوقي چنين فعاليتهايي در مكانهاي تعيين شده توسط آژانس در خارج از يك سايت كه آژانس چنين فعاليتهايي را به فعاليت آن سايت مرتبط بداند ، انجام دهد. ارائه چنين اطلاعاتي منوط به درخواست از جانب آژانس مي باشد و بايد همراه با مشورت با آژانس و بموقع انجام پذيرد .
13 ) اظهار اطلاعات تفصيلي و تبييني ( بند ج ماده 2 )
بر اساس ين بند ، بر طبق درخواست آژانس كشور عضو بايد اطلاعات تفصيلي و تبييني را براي هرگونه اطلاعاتي كه طبق اين ماده تهيه مي شود ، تا آنچه كه به اهداف پادمان مربوط است ، در اختيار آژانس قرار دهد . درخواست آژانس ممكن است بيش از يك مكان را شامل شود . در پروتكل مزبور زمان معيني براي پاسخگويي بموجب اين بند در نظر گرفته نشده است و آژانس فوريت پاسخگويي به سؤالات را هنگام ارسال درخواست تعيين مي نمايد .
14 ) دسترسي تكميلي ( مواد 4 تا 10 )
مطابق ماده (4) ، آژانس بر اساس رويه اي خودكار به دنبال راستي آزمايي اظهاريه هاي ارائه شده طبق ماده 2 پروتكل الحاقي نيست اما آژانس حق دسترسي به مكانهاي مختلف مشخص شده در ماده 5 با اهداف معين شده را دارد . به طور كلي تقاضاي دسترسي تكميلي حداقل 24 ساعت قبل از انجام آن به صورت كتبي درخواست مي شود مگر در صورتي كه بازرسان در يك سايت هسته اي در حال انجام بازرسي هاي مربوط به راستي آزمايي اطلاعات مربوط به طراحي ، انجام بازرسي هاي موردي يا بازرسي هاي منظم پادمان باشند . كه در اينصورت تقاضاي دسترسي به نقاطي در همان سايت ، حداقل 2ساعت قبل از انجام دسترسي ، درخواست مي شود . با توجه به عدم اهميت بررسي مواد 4 تا10 صرفاً عناوين اين مواد مطرح مي شود .
ماده 5 در مورد مكان هاي قابل دسترسي ، ماده 6 در مورد فعاليتهاي پيش بيني شده در حين انجام دسترسي تكميلي ، ماده 7 در مورد دسترسي كنترل شده ، ماده 8 در مورد ارائه دسترسي داوطلبانه و اطمينان بخش توسط كشور ، ماده 9 در مورد دسترسي تكميلي بمنظور نمونه برداري محيطي گسترده ، ماده 10 در مورد اعلاميه اي كه آژانس صادر مي نمايد .
مبحث چهارم : مشكلات اجرايي مقررات پروتكل الحاقي
در اين بند به بررسي مشكلات اجرايي مقررات پروتكل الحاقي خواهيم پرداخت كه در نهايت امر مي توانند مانعي بر سر راه استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي و بر خلاف مصلحت تلقي گردند اين مشكلات عبارتند از :
1) بر اساس ماده 1 پروتكل الحاقي (( پروتكل به منظور تكميل موافقت نامه كنوني پادمان ايجاد شده است .در صورت تناقض بين مقررات موافقت نامه پادمان و اين پروتكل ، مقررات اين پروتكل اجرا خواهد شد )). با بررسي مفاد مقررات پروتكل الحاقي و موافقت نامه پادمان مي توان به خوبي دريافت كه پروتكل الحاقي در بيشتر مواد خود موافقت نامه پادمان را بلا اثر نموده و به نوعي آنرا نسخ كرده است . با توجه به رويكرد كشورهاي داراي سلاح هسته اي نسبت به نظام منع گسترش و عدم پاي بندي آنها به معاهده منع گسترش به خوبي مي توان دريافت كه با توجه به كليت اين ماده آنها مي توانند ابتدائاً موارد مغايرت و عدم مغايرت مسائل فوق الذكر را مشخص نمايند و در صورت تأمين منافعشان اقدام ارجح دانستن مقررات پروتكل الحاقي نسبت به موافقت نامه هاي پادمان نمايند .
2) همانطور كه گفته شد ماده 2 پروتكل الحاقي ، در بند 10 ارائه حجم گسترده اي از اطلاعات را توسط كشورهاي عضو موافقت نامه هاي پادمان لازم دانسته است . در اين خصوص مي توان چنين اظهار نمود كه بعضي از اين اطلاعات حتي براي كشورهاي عضو اين پروتكل قابل ارائه نيست و به نوعي تكليف مالايطاقند. به عنوان مثال در بند 5 اين ماده چنين آمده است :
(( در مورد اطلاعات مشخص كننده مكان ، وضعيت كاري و ظرفيت تخميني توليد سالانه معادن اورانيوم و كارخانجات تغليظ اورانيوم و توريوم و بطور كلي توليد جاري سالانه اينگونه معادن و كارخانجات تغليظ در كشور ذي ربط ، براساس درخواست آژانس كشور مزبور بايد اطلاعات مربوط به توليد جاري سالانه هر معدن يا كارخانه تغليظ را ارائه نمايد . ارائه اين اطلاعات مستلزم جزئيات حسابرسي مواد هسته اي نيست)). در اين خصوص ، در ساير بندهاي اين ماده مانند بند7 نيز چنين تعهداتي مطرح شده اند.
3) در مورد ماده 4 بايد چنين گفت كه منظور ازاين جمله كه (( آژانس به طور سيستماتيك در صدد بررسي اطلاعات اشاره شده در ماده 2 نخواهد بود))چيست ؟ آيا به دنبال تضمين اين مسئله است كه به صورت غيرمنظم اطلاعات را بررسي مي نمايد ؟چنين به نظر مي رسد كه آژانس در اين بند به دنبال ارائه نوعي تضمين به كشورهاي عضو پروتكل بوده كه نگران راستي آزمايي دقيق اطلاعات ارسالي به آژانس نباشند . همانطور كه ملاحظه مي فرماييد چنين ادبياتي منجر به نوعي ابهام زايي در مقررات پروتكل خواهد شد . در اين راستا ، مطمئناً در آينده كشورهاي خاصي خواهان بررسي سيستماتيك اطلاعات اشاره شده در ماده 2 خواهند شد و كشورهاي گزارش دهنده هم با استناد به اين ماده بررسي سيستماتيك مزبور را مخدوش مي دانند . از همين جا مي توان نتيجه مباحثات و ديدگاه غالب را پيش بيني نمود .
در قسمت ب 2 ماده 4 دسترسي به هر قسمت از اين سايت ، مورد اشاره واقع شده است . بايستي اين سؤال مهم را مطرح نمود كه اگر قسمت هايي از سايت به برنامه هسته اي ارتباطي نداشته باشد ، چگونه مي توان آن دسترسي را توجيه نمود .
4) تعهدات مندرج در ماده 5 پروتكل الحاقي بسيار موسع تر از موافقت نامه هاي پادمان مي باشد و در بر گيرنده اماكني است كه در آنها نه مواد هسته اي وجود داشته و نه فعاليتهاي هسته اي صورت مي گيرد و حتي شامل تأسيسات ايستا و هر مكاني كه آژانس بين المللي انرژي اتمي تشخيص دهد نيز مي شود كه اين موضوع به معناي صلاحيت مطلق آژانس جهت هر گونه اقدام غير مرتبط با هدف و موضوع پروتكل الحاقي باشد زيرا معيار و حد و مرزي براي صلاحيت آژانس در اين خصوص وجود ندارد . اين در حالي است كه در موافقت نامه هاي پادمان ، اختيار بازرسي محدود به اماكن و تأسيساتي است كه بطور مستقيم با مواد هسته اي سروكار داشته و دولت مربوطه آنها را از پيش اعلام نموده باشد .
5) طبق ماده 6 ، بازرسان آژانس براي انجام مأموريت خود از فعاليتهاي زير استفاده مي كنند :
(( مشاهده عيني ، جمع آوري نمونه هاي محيطي ، يونيليزه كردن راديواكتيو كشف شده و ادوات اندازه گيري ، استفاده از مهر و موم ، حسابرسي مواد هسته اي و بررسي سوابق مربوط به اندازه ، منشأ و مصرف مواد هسته اي )) .
همانطور كه ملاحظه مي شود ، در مورد جمع آوري نمونه هاي محيطي و استفاده از مهر و موم در اين ماده توضيحي داده نشده است و اين نشان دهنده صلاحديد گسترده بازرسان آژانس مي باشد ، با توجه به گسترده بودن مفهوم موارد فوق ، استفاده از اين ابزارها جهت جاسوسي يا ساير اعمالي كه مرتبط با بازرسي ها نمي باشند ، محتمل به نظر مي رسد .
6) در ماده 7 چنين آمده كه (( آژانس و دولت عضو بايد ترتيباتي را براي دسترسي هدايت شده بر طبق اين پروتكل جهت پيشگيري از انتشار اطلاعات حساس مربوط به گسترش سلاح هاي هسته اي ، رعايت مقررات ايمني يا حفاظت فيزيكي اتخاذ نمايند . چنين ترتيباتي نبايستي موجب منع آژانس از انجام فعاليت هاي لازم براي حصول اطمينان كافي از عدم وجود مواد هسته اي و فعاليت هاي اظهار نشده در مكان مورد نظر و از جمله حل و فصل مسأله مربوط به صحيح و كامل بودن اطلاعات اشاره شده در ماده 2 يا تناقض مربوط به آن اطلاعات گردد )) .
انتقاد بسيار مهمي را مي توان نسبت به اين ماده مطرح نمود و آن اين است كه در لزوم اتخاذ تركيبات فوق الذكر شكي نيست ولي اگر چنين ترتيباتي ميان آژانس و كشور عضو پروتكل لازم الاجرا است ، چگونه آژانس به استناد قسمت اخير مي تواند آنها را كنار گذاشته و با اين بهانه كه اين تركيبات مانع انجام فعاليت هاي اوست ، آنها را دور بزند . با توجه به اين مطلب بهتر بود كه از ابتداي ماده اختيار اخير الذكر اظهار مي شد تا كشورها با اطلاع كامل از صلاحديد تام آژانس براي انجام هر گونه اقدامي ، به امضاء و تصويب پروتكل مي پرداختند . با توجه به ظاهر ماده مزبور مي توان چنين نتيجه گرفت كه انتشار اطلاعات حساس كشورها براي انجام فعاليت هاي آژانس بلاايراد است .
7) در مواد بعدي نيز مقرراتي در مورد بازرسي ها ، نمونه برداري و گستره آن ، ترتيب ارائه يافته ها مطرح شده ولي شايد بتوانيم بگوييم بحث برانگيزترين مقرره در ماده 14 مطرح شده است .
در بند ب ماده 14 چنين آمده : (( در مورد ارتباط و انتقال اطلاعات بر اساس بند الف فوق بايد توجه كافي به ضرورت حفاظت از اطلاعات حساس و تجاري يا اطلاعات طراحي داراي حساسيت ويژه از نظر كشور عضو به عمل آيد )) .
در اين مورد بايد اين سؤال را مطرح نمود كه منظور از توجه كافي چيست ؟ آيا اطلاعات امنيتي را دربر مي گيرد ؟ ابهامات موجود در اين ماده باعث ايجاد مشكلاتي در مقام اجرايي اين پروتكل مي گردد ، با بررسي مفاد مواد پروتكل مي توان اينگونه اظهار نمود كه عنصر (( ابهام )) مهم ترين عنصر و پوشش كلي پروتكل الحاقي است . از اين طريق كشورهاي خواهان پيوستن به پروتكل الحاقي وارد اين پروتكل مي شوند و با توجه به ابهام حاكم بر مقررات آن با تفاسير متعددي از جانب خودشان و كشورهاي داراي سلاح هاي هسته اي روبرو مي شوند كه با توجه به قدرت و كنترل سياسي كشورهاي اخير الذكر تفاسير كشورهايي كه به اين پروتكل پيوسته اند ، جايگاه چنداني نخواهند داشت . البته بايد توجه نماييم كه درست است مقررات پروتكل الحاقي بسيار محدود كننده اند اما كشورهايي كه با كشورهاي داراي سلاحهاي هسته اي روابط سياسي مطلوبي دارند از گزند آنها در امان خواهند بود و كشورهايي كه به دنبال حفظ استقلال سياسي خود در برابر كشورهاي اخير الذكر هستند با عضويت در پروتكل مزبور دچار محدوديت هاي شديدتري خواهند شد . شاهد مثال ما اعمال فشار به ج.ا.ا. جهت پيوستن به پروتكل الحاقي است . هدف اصلي از اين اعمال فشار ، اجبار كشورمان جهت ورود به معاهده اي است كه بعد از ورود بتوان فشارهاي شديد بين المللي بيشتري را با استناد به معاهده ذي ربط به آن وارد نمايند .
مبحث پنجم : شاخص ها و ويژگي هاي پروتكل الحاقي
با ملاحظه مفاد اين پروتكل و مقايسه آن با ترتيبات سند 153 و همچنين رژيم اصلي مقرر در ان . پي . تي . و با لحاظ تحولات نظام كنترل تسحيلات و خلع سلاح در ساير معاهدات و عرصه هاي بين المللي ، مي توان ويژگي هاي پروتكل الحاقي را كه در واقع شاخصه هاي آن تلقي مي گردد به شرح زير تقسيم و دسته بندي نمود :
1) انحصار خطاب پروتكل به دولت هاي غير هسته اي عضو ان. پي . تي .
پروتكل صرفاَ براي دولت هاي غير هسته اي عضو ان. پي . تي . كه داراي موافقت نامه هاي جامع پادماني بر اساس سند 153 هستند ، تعهد سازي مي نمايد . بنابراين ، با پذيرش پروتكل توسط اين دولت ها ، بر تعهدات آن بيش از پيش افزوده مي شود . ولي پروتكل به ساير دولت ها توجهي ندارد . اين در حالي است كه لازمه رعايت اصل برابري دولت ها در اجراي نظام عدم گسترش اين بود كه اولاً ، مفاد اين پروتكل بر ساير دولت – رژيم هاي غير هسته اي حتي غير اعضاي ان . پي . تي . تحميل شود . ثانياً ، قدرت هايي كه خود را فارغ از تعهدات عدم گسترش مي دانند ، بر اساس حقوقي مسلم و الزامي ، به اجراي ترتيباتي مشابه اين پروتكل ملزم گردند.
2) مواضع مقيد قدرت هاي هسته اي در اجراي پروتكل
از آنجا كه اين پروتكل ، مكمل سند 153 بوده و تنها براي دولت هاي غير هسته اي ايجاد تعهد مي كند ، قدرت هاي هسته اي الزامي به قبول مفاد اين پروتكل ندارند . اما اين كشورها براي اقناع افكار عمومي و اينكه دولت هاي غير هسته اي را با ظاهري حق مدارانه به تصويب پروتكل تشويق يا وادار نمايند ، بعضاً اعلام كرده اند كه برخي از مفاد اين پروتكل را داوطلبانه اجرا خواهند كرد . انگلستان و فرانسه اعلام كرده اند كه (( تقريباً تمامي تدابير جديد )) را تصويب و اجرا خواهند كرد . روسيه و چين با استناد به نگراني هاي امنيت ملي تنها بخش هايي اندك از پروتكل مدل را قابل قبول و اجرا نسبت به خود اعلام داشته اند . در اين ميان موضع ايالات متحده اين است كه (( تدابير جديد را بصورت كامل به استثناي تدابير مربوط به اطلاعات اماكن داراي اهميت و حساسيت امنيت ملي )) تصويب خواهد كرد و بدين منظور قوانين داخلي لازم را نيز تدوين خواهد نمود .
در هر حال ، از آنجا كه قبول پروتكل اعم از كلي يا جزئي براي دولت هاي مذكور بر مبنايي اختياري استوار است و در صورت پذيرش نيز الزام آور بودن مفاد پروتكل براي اين دولت ها مبنايي متفاوت از دولت هاي غير هسته اي دارد و از طرف ديگر ، آژانس به دلايل مختلف توانايي اعمال نظام عدم گسترش در خصوص اين قدرت ها را ندارد ، نوك پيكان اجرايي شدن پروتكل صرفاً به سمت كشورهايي قرار دارد كه تاكنون بيشترين تعهدات عدم گسترش را پذيرا شده اند. اين پروتكل ، متعهدين را متعهد تر و دولت هاي رها از تعهد را آزادتر و رهاتر مي سازد . شكافي كه بين دولت هاي هسته اي و غير هسته اي و همچنين بين اعضاء و غير اعضاي ان . پي. تي . وجود دارد ، بدين ترتيب عميق و عميق تر مي گردد. صلح و امنيت بين المللي بدون توجه به عوامل ظهور پديده هاي تهديد كننده صلح ، امكان پذير نمي باشد .
3) افزايش گستره نظارت هاي پادماني الزامي
پروتكل جديد 1977 ، تمركز نظام پادمان را از نظارت محدود بر آشكار سازي و كشف سوء استفاده از تأسيسات اظهار شده يا انحراف مواد اظهار شده هسته اي خارج ساخته است و آن را به نظارت كامل بر تمامي اقدامات هسته اي كشور گسترش داده است . بدين ترتيب ، هرگونه فعاليت هسته اي و هرگونه اقدامي كه متضمن استفاده از مواد هسته اي باشد ، كليه مراحل چرخه سوخت هسته اي ، نحوه برخورد با زباله هاي هسته اي ، نحوه مصرف مواد حتي بصورت آزمايشگاهي همگي مورد نظارت آژانس قرار خواهد گرفت .
اين در حالي است كه قبلاً در موافقت نامه پادمان بر اساس سند 153 مقرر شده بود كه برخي از اقلام يا ظرفيت هاي هسته اي ، از شمول نظارت ها معاف بوده و صرف اطلاع آژانس از آنها كفايت مي كند . بنابراين ، موارد معافيت قبلي از نظارت پادماني حذف شده و بر موارد (( قابل نظارت )) نيز افزوده شده است . روندي كه بدين ترتيب طي مي شود به افزايش اقتدار آژانس نسبت به دولت هاي غير هسته اي خواهد انجاميد و حاكميت آنها را تضعيف خواهد كرد .
4) تغيير ابزارهاي كنترل و نظارت هسته اي
در كل ، اين پروتكل چهار روش اساسي را براي دگرگون كردن نظام پادمان هسته اي ايجاد كرده است تا احتمال تخلف و فعاليت مخفيانه دولت هاي غير هسته اي مشمول نظام جامع پادماني و حركت آنها به سمت توليد و توسعه سلاح هسته اي را كاهش دهد : تنظيم اظهار نامه هاي تقويت شده و گزارش دادن در مورد تجارت اقلام دو منظوره هسته اي ، افزايش شمار و انواع تأسيسات قابل بازرسي ، و پيش بيني تسهيلات رفت و آمد بازرسان به كشورهاي مشمول پادمان ، و نهايتاً امكان استفاده از شيوه هاي نوين بازرسي به ويژه نمونه برداري محيطي .
5) فراهم شدن امكان بازرسي از تأسيسات اظهار نشده
اين يكي از تفاوت ها و نوآوري هاي پروتكل است . بزرگ نمايي سابقه فعاليت هاي كره شمالي ، افريقاي جنوبي و عراق فضاي سياسي لازم براي افزايش محدوده بازرسي آژانس را فراهم آورد . بدين ترتيب ، پروتكل در پي آن است كه دو هدف اصلي را تحقق بخشد :
- صحت اظهار نامه ها . يعني درست بودن اطلاعات ارسالي در خصوص تأسيسات اظهار شده .
- كامل بودن اظهار نامه ها . يعني تأييد فقدان تأسيسات هسته اي اظهار نشده و فعاليت مخفي هسته اي .
بدين منظور ، بخش اول برنامه 2+93 براي تحقق هدف نخست يعني بازرسي كامل از تأسيسات اظهار شده اختصاص يافت ولي بخش دوم آن يعني پروتكل اخير درصدد برآمد تا امكان مخفي كردن فعاليت هاي هسته اي و تأسيسات اظهار نشده را به حداقل برساند . به همين منظور است كه بازرسي به صورت سرزده و بدون اطلاع قبلي دولت بازرسي شونده ، مجاز شناخته شده است .
6) منحصر به فرد بودن پروتكل در فرآيند بازرسي خلع سلاحي
در سال 1993 براي نخستين بار در فرآيند تعديل حاكميت دولت ها در پرتو نام كنترل تسحيلات ، امكان (( بازرسي از هر مكان ، در هرزمان )) مورد پذيرش واقع و عنوان (( بازرسي اتهامي )) به خود گرفت . با اينكه تدابير پروتكل الحاقي ظاهراً تكرار همان رژيمي است كه قبلاً در كنوانسيون سلاح هاي شيميايي پذيرفته شده است ، اما با تدقيق در آن مشخص مي گردد كه با (( بازرسي هاي سر زده )) در اين پروتكل اقدامات مداخله گرايانه به مراتب شديدتر از رژيم بازرسي اتهامي است . ذيلااً به موارد اثبات اين روند تصاعدي تعديل حاكميت دولت ها و افزايش مداخله گرايانه بودن اين رژيم جديد اشاره مي شود .
حق انحصاري آژانس در انجام بازرسي هاي سرزده
در كنوانسيون سلاحهاي شيمايي ، بازرسي اتهامي حق دولت هاي عضو است و نه سازمان منع سلاحهاي شيميايي . از اين رو ، در فرآيند انجام اين بازرسي ، سازمان مذكور نقشي صرفاً (( بي طرف )) دارد و از حق درخواست بازرسي اتهامي برخوردار نيست .
بر اساس مقررات پروتكل ، بازرسي صرفاً بين سازمان و دولت هاي مشومل پادمان رابطه ايجاد مي كند و اين بازرسي ها حق آژانس است . از اينرو ، آژانس كه نهادي بين المللي و خارج از خود معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي است ، نقش بي طرفانه در انجام بازرسي ها نخواهد داشت و و خود را محق تلقي خواهد كرد . در واقع ، نظارت آئيني براي حل ابهامات دولت هاي عضو در خصوص پايبندي شان به تعهدات ان . پي . تي . نيست بلكه يك روش كنترل دولت هاي غير هسته اي عضو اين معاهده توسط آژانس است . بديهي است كه در اين حالت ، بر خلاف موارد مشابه در سازمان منع سلاح هاي شيميايي كه سازمان صرفاً نقش يك بي طرف داشته و متكي به اصل بي طرفي است ، در اينجا آژانس به صورت فضولانه ( Intrusive ) در پي ايراد گرفتن از دولت ها در قالب پادمان است .
افزايش كمي بازرسي ها به صلاحديد آژانس
كنوانسيون سلاح هاي شيمايي سعي كرده تا امكان بازرسي از تأسيسات و اقدامات دولت هاي عضو به صورت عادي انجام مي گيرد . به همين دليل حتي اگر دولت هاي عضو از كشوري درخواست بازرسي اتهامي كنند ، براي مقبول واقع شدن اين درخواست ها با آن شرايط است . پس اگر مدير كل با آن مخالفت كند بازرسي قابل انجام نخواهد بود .
اما در پروتكل ، هيچ گونه قيد و بندي در انجام اين بازرسي ها وجود ندارد و مرجع تام الاختيار در احراز موارد انجام اين بازرسي ها ، صرفاً آژانس است ضمناً در حالي كه تعاملات سياسي و متقابل بودن بازرسي اتهامي موجب شده تاكنون اين بازرسي ها مصداق پيدا نكند ، اما در مورد بازرسي هاي سرزده پروتكل ، هيچ مانعي در سر راه انجام وجود نخواهد داشت .
از طرف ديگر ، فرآيند (( همكاري ، مشاوره و رايزني )) در كنوانسيون سلاح هاي شيميايي پيش بيني شده تا دولت هاي عضو براي كاهش انجام بازرسي ها ي اتهامي بدان متوسل شوند ، اما در پروتكل اين گونه تدابير براي جلوگيري از بازرسي هاي سرزده وجود ندارد . ضمن اينكه در كنوانسيون سلاح هاي شيميايي به صورت مشروح ، نحوه تعيين و انتخاب بازرسان و اقدامات آنها در طي بازرسي ضمن تعيين حقوق دولت هاي بازرسي شونده ، پيش بيني شده است . اما در پروتكل بسياري از اين موارد نظير تعداد بازرسان ، زمان بندي انجام بازرسي ها ، محل هاي بازرسي مبهم و به نظر آژانس محلول شده است .
تفوق رسالت آژانس بر حفاظت از اطلاعات حساس دولت ها
در كنوانسيون سلاح هاي شيميايي حتي در انجام بازرسي هاي اتهامي مقرر شده كه بايد مقررات تفصيلي حفاظت از اطلاعات محرمانه كشورها مراعات گردد. اما در پروتكل بار اين امر بسيار تعديل شده و انجام وظايف آژانس بر هرگونه مصلحت اطلاعاتي برتري يافته است . ضمن آنكه در پروتكل بر خلاف كنوانسيون ، هيچ گونه تأكيدي بر حفاظت از اطلاعات امنيتي كشورها نشده و حتي اين عنوان از مصاديق بارز اطلاعات قابل حفاظت حذف شد و در مورد آن به برخي كلي گويي ها اكتفا شده است و بازرسان در انجام وظايف خود تنها بايد آنها را (( مد نظر قرار دهند )) و رعايت نمايند. در عين حال هيچ گونه تدبيري براي مقابله با موارد افشاي اطلاعات محرمانه مذكور هم پيش بيني نشده است ( برخلاف كنوانسيون شيميايي ) .
عدم امكان توقف بازرسي سرزده آژانس
در كنوانسيون سلاح هاي شيميايي ، اين امكان وجود دارد كه شوراي اجرايي بنا به درخواست دولت عضو مورد بازرسي يا رأساَ تصميم به توقف بازرسي اتهامي بگيرد . بنابراين بازرسي اتهامي دو طرفه و مبتني بر رهيافت چراغ قرمز است ، يعني هم قابل آغاز است و هم قابل توقف . اما در بازرسي هاي سرزده پروتكل ، چون خود آژانس درخواست كننده بازرسي است ، هيچ فرآيندي براي اعمال (( حق )) درخواست توقف بازرسي وجود نداشته و خود آژانس تصميم گيرنده نهايي خواهد بود .
به عبارت ديگر ، اطلاعات دولت ها در مورد تخلفات احتمالي اعضا بايد به گونه اي باشد كه سازمان را به قبول درخواست بازرسي قانع سازد . اما در پروتكل استفاده از هرگونه اطلاعات براي انجام بازرسي آژانس صحيح تلقي شده است . به عبارت ديگر ، آژانس مي تواند حتي بر مبناي اطلاعات جاسوسي اعضا اقدام به بازرسي سرزده نمايد . در صورتي كه بي اعتباري اين اطلاعات هم مشخص شود ، آئيني براي توقف بازرسي وجود ندارد .
سكوت در خصوص تبعات مالي و سياسي عدم اثبات قصور دولت ها
در بازرسي هاي اتهامي چون اصل بر حسن نيت و حسن عملكرد دولت هاي عضو كنوانسيون است ، اگر بازرسي اتهامي موجب اثبات اتهام عدم رعايت مقررات كنوانسيون نشود ، ضمن آنكه موجب كاهش اعتبار سياسي دولت اتهام زننده مي شود ، بلكه احتمالاً برخي از هزينه هاي انجام آن بازرسي را نيز بايد تقبل نمايد . اما در پروتكل چون اين بازرسي ها (( حق )) آژانس است ، عدم اثبات پاي بندي و بيهوده بودن بازرسي هاي سرزده به هيچ كدام از عواقب مذكور منتهي نمي شود .
مبحث ششم : ده ها پرسش بدون پاسخ در خصوص پروتكل الحاقي
بر خلاف ان . پي . تي. كه در مجموع شامل 11 ماده با حجمي پنج صفحه اي است ، پروتكل الحاقي مشتمل بر يك مقدمه پنج بندي ، 18 ماده و دو ضميمه است كه حجمي 66 صفحه اي را به خود اختصاص داده است . در اين مواد و ضمائم ، علاوه بر نكات حقوقي ، سياسي و امنيتي ، مسائل فني پيچيده اي نيز وجود دارد كه علم تفصيلي و كامل به مفاد آن ، تنها با تخصص يا آشنايي كافي به جميع مسائل مذكور حاصل خواهد شد . در مقالاتي كه اين روزها در نشريات كشور به چاپ رسيده ، غالب اين ابعاد بررسي شده و نتايجي متفاوت اخذ گرديده است ، در اين نوشتار سعي شده مفاد مذكور از منظر حقوق بين الملل ارزيابي گردد و در نهايت ، مواضع موافقين پذيرش اين پروتكل توسط كشورمان ، از اين منظر نقد گردد.
ماده 1 : نحوه جمع شدن مفاد پروتكل با ديگر موافقت نامه هاي پادمان
در اين ماده مقرر شده كه پروتكل به منظور تكميل آنچه در موافقت نامه هاي كنوني پادمان يعني سند 153 آمده ، تدوين شده است ولي در موارد مغايرت بين آنها ، مفاد اين پروتكل ، مقدم خواهد بود . در واقع ، اغلب مقررات اين پروتكل به نحوي تدوين شده اند كه مفاد سند 153 را تكميل كنند . ولي اجراي مفاد پروتكل در برخي موارد نظير تعيين بازرسان ، آئين بازرسي ، شيوه هاي دسترسي آژانس به تأسيسات هسته اي ، انواع تأسيسات قابل دسترسي از نظر اظهار شده بودن يا نبودن ، ترتيبات اظهار برخي فعاليت هاي هسته اي و زمان بندي آنها و ... به نسخ مفاد قبلي سند 153 خواهد انجاميد . در اين صورت ، پرسشي كه از منظر حقوقي مطرح مي شود اين است كه چگونه مي توان مواد مغايرت مفاد پروتكل با موافقت نامه 153 را تشخيص داد ؟ گستره مغايرت ها كدام است ؟ مرجع تشخيص آيا آژانس است يا دولت مورد بازرسي يا هر دو به اتفاق ؟ ترتيب اعلام اين مغايرت ، نوعي و كلي است يا بنا به تصميم موردي و دو جانبه در خصوص يك مصداق از موافقت نامه 153 ؟ زمان انجام اين امر چه وقت است ؟ قبل از امضاء است يا پس از آن ؟ و... ؟
بي شك ، نه مفاد پروتكل و نه موافقت نامه 153 و حتي ان . پي . تي . كه اسناد حقوقي اين بحث هستند ، نمي توانند در اين خصوص و پاسخ به اين پرسش ها راهگشا باشند . در اين صورت ، از منظر حقوقي از طرفداران پذيرش پروتكل بايد پرسيد كه چه جوابي به اين پرسش ها داده اند و اگر پاسخي دارند ، از كدامين مبنا و بستر حقوقي آنها را استخراج كرده اند ، به هنگام انعقاد قرارداد خريد و فروش فلان ملك يا مال منقول و غير منقول ، نهايت دقت صورت مي گيرد كه طرفين ناخواسته زياني نبينند . آيا پذيرش تعهدات و پذيرش آن ، به علم كافي به تعهداتي كه كشور بر عهده مي گيرد و روشن شدن محتواي اين تعهدات ، منوط گردد ؟
ماده 2 : اطلاعات دهي به آژانس تا چه حد ؟
ماده 2 سطح عظيمي از اطلاعات را پيش بيني كرده كه دولت هاي غير هسته اي عضو ان . پي . تي . كه قبلاَ مشمول پادمان بوده اند ، به صورت (( الزامي ، در راستاي اثبات حسن نيت يا به درخواست آژانس )) بايد ارائه نمايند . اين ماده به تنهايي حجمي 4 صفحه اي ( يعني نزديك به حجم خود ان . پي . تي . ) دارد . در اين خصوص با توجه به حجم اين اطلاعات و به ويژه ابهام در گستره دقيق آنها ، نهايتاَ اين آژانس است كه نظر خود را بر دولت درگير ، تحميل مي كند . حجم اين اطلاعات و مكان هايي كه اطلاعات آنها ارائه مي شود ، چنان است كه بي شك جست و جوي مبنايي حقوقي و منطقي براي الزامي شدن اين امور و پيش بيني آنها در ماده 2 ، ناممكن است . شايان ذكر است كه رئيس بخش روابط خارجي آژانس نيز اين امر را به عنوان دستاورد پروتكل برشمرده است .
به عنوان نمونه ، در اين ماده مقرر شده كه (( اطلاعات مربوط به مكان انجام فعاليت هاي تحقيق و توسعه چرخه سوخت هسته اي ، اطلاعات فعاليت هاي عملياتي در تأسيسات و مكان هاي خارج از تأسيسات ، اطلاعات مربوط به ميزان عمليات هر محلي كه درگير فعاليت هايي است كه هر چند در آنها مواد هسته اي استفاده نمي شود ولي براي برنامه هاي سوخت هسته اي اساسي و مهم مي باشند ، اطلاعات مكان ، وضعيت عملياتي و ظرفيت تخميني توليد سالانه از معادن اورانيوم و در صورت تقاضاي آژانس ، توليد ساليانه معادن يا كارخانجات بخش خصوصي دست اندركار تغليظ ، اطلاعاتي در خصوص موادي كه هنوز به تركيب و خلوص مناسب براي توليد سوخت نرسيده اند ، اطلاعات مقادير موجود ، كاربرد و مكان هاي مواد هسته اي كه بر طبق قرارداد بازرسي 153 ، معاف از بازرسي و اظهار بودند ، طرح هاي كلي 10 سال آينده در خصوص توسعه چرخه سوخت هسته اي ، اطلاعات كامل محل هاي تحقيق و توسعه چرخه سوخت هسته اي كه متضمن كاربرد مواد هسته اي نيستند ، تشريح فعاليت ها و هويت اشخاص و نهادهاي انجام دهنده فعاليت ها .
سؤال اين است كه آيا دانشگاه ها و مراكز علمي هسته اي كشور نيز بايد مورد بازرسي قرار گيرند ؟ آيا اماكني كه فاقد مواد هسته اي هستند ، قابل اظهارند ؟ ذكر نام و مشخصات هويتي دانشمندان و متخصصين همكار در برنامه هاي هسته اي صلح آميز ، چه مفهومي دارد ؟ تقليل امنيت افراد مذكور در اثر اين افشاي اطلاعات هويتي را چگونه بايد جبران نمود ؟ آيا در اين خصوص بايد مقررات قوانين اساسي كشورها مراعات گردد؟ و . . .
به نظر مي رسد كه حداقل پاسخ به اين پرسش ها ، چيزي جز شگفتي هايي حقوقي نخواهد بود . اولاً مكان هاي تحقيق و توسعه يعني دانشگاه ها يا مراكز تحقيقاتي كه در خصوص مواد هسته اي فعاليت مي كنند ، مشمول بازرسي و كنترل آژانس قرار خواهند گرفت كما اينكه تاكنون 12 بار در مورد دانشگاه هاي ژاپني اعلام شده است . ثانياً اطلاعات اشخاص خصوصي مرتبط با اين فعاليت ها نيز بايد افشا گردد. اين در حالي است كه كوچكترين اعتنايي به قوانين اساسي كشورها و حقوق اين اشخاص نشده است .
ماده 3 : تجسس آژانس در شناسايي متخصصين هسته اي
از طرف ديگر ، در بند g ماده 3 و بند ( b ) ( xi ) ماده 2 مقرر شده كه به درخواست آژانس ، دولت عضو بايد اطلاعات مربوط به هويت اشخاص فعال در فعاليت هسته اي را در مكان هايي خارج از سايت فعاليت مي كنند كه به نظر آژانس آنها احتمالاَ با فعاليت آن سايت مرتبط هستند ، ظرف مدت شش ماه از تاريخ درخواست ، ارائه نمايد .
اولاً آيا آژانس مي تواند تعهدات و رژيم عدم گسترش را كه ناظر بر تعهدات دولت ها است ، به تعهدات اشخاص خصوصي و افراد تبديل كند و به دنبال افراد درگير در فعاليت هاي هسته اي باشد ؟ آژانس بر اساس چه اطلاعاتي مي تواند مكاني را در خارج از سايت هسته اي يك كشور ، (( مرتبط با فعاليت هاي آن سايت )) تشخيص دهد ؟ آيا اطلاعات جاسوسي كشورهاي عضو آژانس مي تواند مبنايي مشروع براي درخواست آژانس باشد ؟ آيا آژانس موظف است دلايل ظن خود در اين خصوص را به دولت عضو اطلاع دهد ؟ منظور از آژانس ، مدير كل آژانس است يا شوراي حكام يا مجمع دولت هاي عضو ؟ و . . .
ماده 4 : چيستي و چرايي دسترسي هدايت شده
در بند 1 ماده4 مقرر شده كه بازرسي و تأييد اطلاعات مذكور در ماده2 توسط آژانس ، نبايد امري سيستماتيك و اصولي باشد . با اين حال معلوم نيست كه : اگر بازرسي و تأييد اين اطلاعات ، امري منظم و سيستماتيك نيست ، آيا حالت استثنائي دارد ؟ اين حالت استثناء را چگونه بايد تشخيص داد و چه مرجعي در اين خصوص صلاحيت دارد ؟ در ادامه همان بند ، با مستقل شمردن مسأله دسترسي تكميلي ، مقرر داشته كه آژانس بايد به صورت انتخابي ، به هر مكان واقع در سايت ، دسترسي داشته باشد تا فقدان تأسيسات اظهار نشده را تضمين نمايد . در اين خصوص بايد پرسيد كه :
اين رويكرد انتخابي ، چگونه است ؟ آيا حالت تصادفي دارد يا با مطالعه بررسي قبلي يا لحاظ معيارها و شاخص هايي نظير موضوع فعاليت ، اندازه و ... است ؟
به چه دليلي (( هر مكان واقع در سايت )) ، حتي اگر ارتباطي با برنامه هسته اي نداشته باشد ، قابل دسترسي يا لازم به دسترسي است ؟ اين مكان را آژانس تشخيبص دهد ؟ آيا مي توان از طرق ديگر ، غير هسته اي بودن يا قابل نگران نبودن اين مكان ها را به بازرسان نماياند ؟ حقوق دولت بازرسي شونده در دسترسي بازرسان به اين مكان ها بويژه اگر ارتباطي به فعاليت هاي هسته اي نداشته باشند ، چيست ؟ آيا دسترسي تكميلي صرفاً براي بازرسان و آژانس حق ايجاد كند يا براي دولت بازرسي شونده هم همينطور است ؟ فقدان تأسيسات هسته اي اظهار نشده ، اصل است يا وجود اين تأسيسات ؟ در واقع ، اصل بر برائت دولت بازرسي شونده است يا مجرميت و تخلف آن ؟ اگر اصل بر برائت است ، پس تضمين فقدان برنامه هاي هسته اي اظهار نشده ، چه معنايي دارد ؟
ماده 5 : باز هم اختيارات نامحدود آژانس ؟
در اين ماده ، با ادامه ماده 4 مقرر شده كه دولت بازرسي شونده بايد دسترسي آژانس را به برخي از اماكن ، فراهم نمايد . ناگفته هايي به شرح زير در اين ماده وجود دارند :
منظور از هر مكان واقع در سايت چيست ؟ آيا تركيبات حاكم بر بازرسي از اماكن هسته اي و غير هسته اي واقع در يك سايت ، مشابه است ، چگونه دولت بازرسي شونده مي تواند رضايت بازرسان را به پاي بندي ، جلب نمايد ؟
بر اساس بند ج ماده5 ، بازرسان مي توانند در هر مكاني كه خود تشخيص دهند ، نمونه برداري نمايند . آيا اين نمونه برداري توسط خود بازرسان صورت مي گيرد ؟ تعداد نمونه ها و نحوه تجزيه آنها ( در محل يا خارج از محل ) چگونه است ؟
ماده 6 : اقدامات بازرسان در حين دسترسي تكميلي
تجهيزات بازرسان در انجام اقدامات بازرسي ناشي از دسترسي تكميلي ، مصوب آژانس است و مبتني بر اوصاف خاصي است يا خير ؟ آيا دولت بازرسي شونده مي تواند تجهيزات ملي را بدين منظور ارائه نمايد ؟ در هيچ بندي از اين ماده مشخص نشده كه ترتيب تجزيه نمونه ها چگونه خواهد بود .
ماده 7 : دسترسي هدايت شده
در اين ماده مقرر شده كه دولت عضو و آژانس ترتيباتي را به منظور جلوگيري از افشاي اطلاعات حساس ، تضمين ايمني و بهداشت و حفاظت از اطلاعات تجاري و مالكيت منعقد نمايد . اما اين ترتيبات نبايد مانع كار آژانس در انجام وظايف خود شود . متأسفانه با توجه به قيدي كه بر دامنه تأثير گذاري نقش دولت ذيربط در تعيين محتواي اين ترتيبات وارد شده ، معلوم است كه برتري هاي آژانس بر دولت هاي غير هسته اي عضو ، كه روح حاكم بر تدوين اين پروتكل است ، همچنان حفظ گرديده است . پس نبايد چندان به ظاهر دو جانبه مذاكراتي اين ترتيبات دلخوش بود . از طرف ديگر ، در اين بند هيچ اشاره اي به اطلاعات امنيتي به عنوان اطلاعات قابل حفاظت نشده است . البته در تدوين اين پروتكل سعي وافر شده تا جايگاهي براي اطلاعات محرمانه امنيت ملي پيش بيني نشود .
ماده 8 : بازرسي هاي داوطلبانه
در اسناد قبلي مربوط به مدل موافقت نامه پادماني 153 ، امكان بازرسي داوطلبانه پيش بيني نشده بود . طرح تهامات مكرر در خصوص فعاليت هسته اي غير صلح آميز جمهوري اسلامي ايران سبب شد كه از آژانس به صورت داوطلبانه در خواست شود از مكان هاي مورد اتهام ، بازرسي يا بازديد نمايد . دولت افريقاي جنوبي نيز بارها از آژانس خواسته بود كه به صورت داوطلبانه ، بازرسي ويژه را در مورد تأسيسات هسته اي خود پذيرا گردد . اين امر سبب شد كه در پروتكل اخير ، امكان بازرسي داوطلبانه يعني چيزي مازاد بر حداقل هاي مقرر در پروتكل ، پيش بيني گردد .
با اين حال معلوم نيست كه كاركرد اين بازرسي ها كه كاهش اتهامات و تقويت برنامه هاي صلح آميز است ، تا چه ميزان است ؟ آيا آژانس الزاماً بايد به ي درخواست ها پاسخ مثبت دهد يا آنكه آن را به طبع و سرشت سياسي شوراي حكام واگذار نمايد ؟
ماده 9 : گستره مبهم نمونه برداري
بر اساس ماده 9 پروتكل ، نمونه برداري يكي از شيوه هاي جديد تقويت پادمان تلقي شده است . ولي استفاده بازرسان از اين شيوه به تصميم شوراي حكام آژانس منوط گرديده و وقتي بازرسان قادر به نمونه برداري در يك كشور هستند كه شورا اين امر را به همراه ترتيبات شكلي آن تصويب نمايد . از اينرو ، در انجام نمونه برداري همانند ساير فنون جديد ، بايد مذاكرات لازم بين آژانس و دولت مذكور به عمل آيد .
پرسش هايي كه در اين خصوص مطرح مي شوند اينكه اين نمونه برداري ها با آنچه در ماده 6 آمده چه ارتباطي دارد ؟ آيا در همه موارد ، نمونه برداري منوط به تصميم آژانس است يا تشخيص بازرسان در خصوص ماده 6 كفايت مي كند ؟ آژانس در خصوص اينكه محل مورد نمونه برداري را مشخص مي كند ، محدوديت دارد يا آنكه اختياري نامحدود دارد ؟ ترتيبات شكلي مذكور كه بايد به تصويب شورا حكام برسد ، نوعي و ناظر بر كليه نمونه برداري ها از تمام دولت هاي مشمول پادمان است يا صرفاً موردي است ؟
ماده10 : ترتيب ارائه يافته هاي دسترسي تكميلي
بر اساس ماده 10 پروتكل ، دبيرخانه آژانس بايد ظرف مدت زمان هاي معين و مشخص ، فعاليت هاي انجام شده بر اساس اين پروتكل را به همراه نتايج و دستاوردهاي اقدامات مذكور به دولت بازرسي شونده اعلام كند . اما معلوم نيست كه در اين نتيجه گيري ها و به ويژه استنتاج نهايي ، در نظر گرفتن نظرات دولت مذكور ، الزامي است يا نه ؟ آيا دولت مذكور حق دارد ملاحظات و ديدگاه هاي خود را ضميمه استنتاج دبيرخانه آژانس نمايد ؟ آيا حق دارد از شوراي حكام بخواهد به ديدگاه هاي آن رسيدگي شود و مثلاً تخلفات بازرسان از مقررات بازرسي را مورد مداقه قرار دهد ؟ در برابر اقدامات آژانس ، دولت مورد بازرسي چه حقوقي دارد ؟ آيا ارسال اين اطلاعات ، محرمانه است يا همزمان به اطلاع ساير دولت ها نيز مي رسد .